میثم جون

0 views
0%

سلام من اسمم امیدِ و 23 سالمه این خاطره برمیگرده به وقتی که 20 سالم بود اون موقع من کلاس کامپیوتر میرفتم و سه تا همکلاسی داشتم که یکیشون اسمش میثم بود از میثم براتون بگم قد 175 وزنشم 60 کیلو چشمای قهوه ای و ابرو های کوتاه هفتی و لب و دماغ فوق العاده زیبا که تا حالا تو صورت هیچ پسری ندیده بودم روز اول که تو اموزشگاه دیدمش انگار یه حسی بهم کیگفت که باهاش باید ارتباط برقرار کنم هفته ای سه روز کلاس داشتیم بعد از اینکه باهاش دوست شدم همیشه بعد کلاس باهم میرفتیم قهوه خونه یا پارک یا خیابون گردی یواش یواش رابطمون بهم نزدیکتر شد تا جایی که بعد از اینکه کلاسامون تموم شد بازم باهم رابطه داشتیم یادم رفت بگم میثم دو سال از من کوچیکتر بود یعنی 18 سالش بود خلاصه بگم رفاقتمون خیلی نزدیک شده بود هر روز باهم حرفای سکسی میزدیمو و دخترای تو خیابونو دید میزدیمو و با هم لذت میبردیم خیلی بهم نزدیک بودیم و بهم دیگه وابسته شده بودیم طوری که اگه یه روز همو نمیدیدیم حالمون گرفته بود خلاصه تا اینکه یه شب بعد از اینکه از هم جدا شدیم میثم بهم اس ام اس داد سلام خوبی بیداری سلام دادا اره بیدارم میگم امید فردا بابام اینت میخوان برن تهران خونه خواهرم تا پسفردا تنهام از صبح بیا پیشم باشه قلیونتم بیار باشه چشم امید جون فردا لباس زیرتم بیار بریم حموم باهم گفتم چرا خب قبل اینکه بیام برو حمو کن دیگه نه میخوام باهم بریم چرا میخوام دیگه دوست نداری نیا خب نه باشه حتما من که تا اون روز اصلا به کردن میثم فکر نکرده بودم فقط چند بار باهم رفته بودیم استخر رون و کونشو دیده بودم یدن بی مو و خوش تراشی داشت سینه ها برجسته یه شکم خیلی کوچیک و بی مو رونای قلمی و یه نمه گوشتی و کون برجسته و گودی کمر خلاصه اون شب تا صب تو فکر حموم فردا بودم و اینکه میثم چه فکری تو سرشه میخواد بهم بده یا منو بکنه صب ساعت ده بیدار شدم بعد از اینکه حاضر شدم رفتم بیرون و وسایل صبحونه رو گرفتم و بهش زنگ زدم و مطمئن شدم تنهاس و رفتم خونشون بعد از اینکه صبونه خوردیم میثم پاشد و رفت یه قلیون زد و اورد کشیدیم قلیون و که کشیدیم من دراز کشیدم و میثم رفت دو تا چایی ریخت گفت چاییمون رو بخوریم و بریم حموم گفتم باشه چایی رو خوردیم و بلند شدیم رفتیم جلو در حموم دو تایی لخت شدیم ولی شرتمون رو در نیووردیم بهش گفتم خب بریم تو دیگه گفت نه شرتمونم در بیاریم گفتم اول تو در بیار بعد من در میارم اون گفت نه اول تو در بیار من شرتمو در اوردم بهش گفتم خب دیگه نوبت توإ دیدم خیره شده به بدنم گفتم هوووووی با توام میگم نوبت توا اونم شرتشو در اورد و زود تر از من رفت تو حموم وای خدای من چی میدیدم چه کونی داشت پوست صاف و شفاف بدون یه تار مو نه اینکه زده باشه اصلا مویی نداشت بلافاصله راست کردم میثم تا شرتشو در اورد برگشت پشتشو کرد به من و رفت داخل رفت سمت شیر دوش داشت اب و تنظیم میکرد که نه سرد باشه نه داغ منم کونشو دید میزدم یه هو برگشت رو به من گفت اوه چرا راست کردی گقتم طبیعیه دیگه توام الان راست میکنی یهو نگاه کردیم به کیر میثم دیدم اروم اروم داره کیرش بلند میشه رفتم زیر اب که بدنمو خیس کنم چشامو بسته بودم سرمو میشستم که لیف رو رو بدنم حس کردم دیدم میثمه گفت من میخوام لیفت بزنم گفتم باشه همینجور که لیف میزد کیرم دیگه داشت من فجر میشد جلوم نشست که پایین بدنم رو لیف بکشه صورتش دقیقا جلوی کیرم بود یه هو دستشو کشید رو کیرم چند بار عقب جلو کرد و گفت کیرت بد نیستا بزرگه کیرم 17 سانته اخه گفتم قابل نداره یکم واسم جق زد و گفت امید بیا یه کم باهم حال کنیم گفتم یعنی چی گفت من تورو بکنم توام منو منم که از خدام بود میثم رو بکنم قبول کردم فقط نمیخواستم بهش بدم گفتم باشه حالا چرا تو حموم گفت اخه نمیدونستم چطوری سر حرفو باز کنم گفتم خودتو زود خشک کن بریم تو اتاق رفتیم تو اتاق و رو تخت دراز کشیدیم رو به همدیگه دستمو انداختم دور گردنشو صورت بدون موش رو بوس کردم ارووم لبمو گزاشتم رو لبش اونم چشماشو بسته بود ولبامو میمکیدو بادستاشم بدنمو میمالید منم که خودمو چسبونده بودم بهش محکم بغلش کردم و کیرم و گزاشتم از جلو بین پاهاش وای نمیدونید چه حس خوبی بود پیش ابم اومده بود و لاپاش لیزه لیز شده بود همینطور که عقب جلو میکردم و لبامون درگیر بود کیر میثمم میخورد به شکمم کسر کوچیکی داشت شاید 12 سانت از شدت شهوت بدن جفتمون داغ شده بود و عرق میریختیم لبمو از رو لبش برداشتم تو چشمای نازش نکاه کردم یه لحظه سکوت همه جارو گرفت دیگه نه عقب جلو میکردم نه صدای نفسامون میومد انگار که نفسامون تو سینه حبس بود زل زده بود تو چشمام منم ضربان قلبم رو هزار بود یه دفعه یه قطره اشک از چشم چپش افتاد رو بازوم و گفت عاشقتم اشکشو پاک کردم و کفتم منم همینطور خودش پشتشو کرد به من کونشو باز کرد یعنی اینکه بکن تو سوراخ منم شکممو چسبوندم به گودیه کمرش و سرکیرمو گزاشتم رو سوراخ تنگ و کوچیکش خیلی اروم یه ذره از کیرمو حول دادم تو و دیدم خوشو جمع کرد یعنی دردش اومده اروم اروم با انگشتم چند ثانیه سوراخشو مالیدم و یه انگشتمو کردم داخل کونش بازم خوشو جمع کرد ولی اهمیتی ندادم بعد دوتا انگشتمو کردم تو چند دقیقه عقب جلو کردمو دیدم حودشم داره عقب جلو میکنه و جق میزنه انگشتمو در اوردم یکم کرم زدم به کونشو کیرمو گزاشتم رو سوراخش اروم اروم عقب جلو کردم اول سرشو بعد تا نصفه تو کونش بود وقتی گرمای کونشو با پوست کیرم حس میکردم ضربان قلبم بیشتر میشد بعد چند دقیقه دیدم کل کیرم تو کونشه و خودش داره عقب جلو میکنه و جق میزنه همینطور گذشت تا اینکه رو شکم خابوندمش و یه پاشو خم کردم شروع کردم به تلمبه زدن وای خدای من از همه سکسایی که داشتم بیشتر لذت میبردم همینطوری که داشتم تلمبه میزدم حس کردم سوراخش چند باز منبسط و منقبض شد فهمیدم که همینطور که جق میزده ابش اومده ادامه دادم کل بدنم روش بود عرق کرده بودیم و همینطور تلمبه میزدم صدای شلپ شلپ فضای اتاق و گرفته بود احساس کردم داره ابم میاد کیرمو تا ته کردم تو کونشو ابمو ریختم تو کونش وافتادم روش و چند دقیقه گذشت کیرم خابید واز کونش در اومد رفتم دستمال اوردم و اب میثم رو از رو تخت پاک کردم و دور سوراخشو کیر خودمو تمیز کردم خابیدم کنارش و بغل کردم اروم ازش لب میگرفتم تصمیم نداشتم بهش کون بدم که خودش گفت من دیگه نمیتونم بکنمت ابم اومده و شهوتی ندارم منم بوسش کردم و بلند شدیم رفتیم حموم یه دوش دو نفری گرفتیم و اومدیم یکی دو ساعت خابیدیم بعد از اون اتفاق رابطمون نزدیکتر شد و علاقمون بهم بیشتر شد و تا الان هم هفته ای دو بار حداقل باهم سکس داریم و از این رابطه خیلی راضی هستیم همیشه با همیم و تو همه مشکلات پشت همدیگه ایم الانم که خونواده هامون با هم اشنا شدن خیلی همدیگه رو دوست داریم و همین الان میثم کنارم نشسته ازتون خاهش میکنم فوش ندید چون حتی یه کلمه از این داستان دروغ نبود ببخشید طولانی شد ادامه من و میثم تو چادر نیاسر نوشته

Date: April 29, 2022

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *