سلام عزیزان برای درک بهتر این داستان پیشنهاد میکنم داستان میسترس عربستانی رو بخونید اما به طور خلاصه عرض کنم من آیدینم بچه ی تبریزم و گرایش به بردگی برای خانم ها دارم و برای کار به دبی رفتم و اونجا اتفاقی با امیره بنت خالد یک دختر زیبای عربستانی که مدیر ما هم بود آشنا شدم و برده اش شدم و گفتم که اونروز چجوری تو فروشگاه براش پالیسی و کس لیسی کردم و تو دهنم ارضا شد ماشالله چه قدر هم آب کصش زیاد و خوشمزه بود وقتی کارش باهام تموم شد ناز کرد موهامو و بهم گفت آیدین دیگه از امروز تو برده ی منی جزو اموال منی و فقط باید کص لیس من باشی و زیر پای من باشی منم گفتم چشم ارباب امیره گفت احسنت سگ من اون روز به خونه رفتیم و گذشت چند بار هم برای کار سمت ساحل جمیرا رفتیم و تو راه قشنگ با هم صمیمی شدیم قرارمون روز تعطیل تو خونه ی امیره بود صبح بود وارد خونش شد بهم گفت خوش اومدی سگ مطیع من گفتم ممنون سرورم گفت حیوان من باید کمی درس بخونم به وظیفه ات عمل کن سگ من اطاعت کردم و به آشپزخانه رفتم و مشغول پختن غذا شدم برام از علاقه اش به غذاهای ایرانی گفته بود و منم تدارک یک زرشک پلو با مرغ زعفرونی ناب با سالاد شیرازی رو براش دیدم ظهر شد سرورم غذاشو میل کردم و بسیار پسندید و گفت ببینید سگ خوب من چه کرده بعد از صرف غذا یک ساعتی گذشت و امیره بهم گفت آماده ای حیوان گفتم بله سرورم منو لخت کرد بدن سفیدم بیرون افتاد و قلاده ای به گردنم بست و من رو به اتاق برد و با چند وسیله دست ها و پاهامو بست و گفت میخوام حسابی روت تخلیه شم آیدین گفتم بله سرورم یک چوب برداشت و روی بدنم کشید موهای تنم سیخ میشد و امیره با چشمان مشکی و درشتش با پوست سبزه و موهای بلند و اندام کشیدش نگاهم میکرد ضربه ی اولو زد آی سرورم به به به درد داره حیوان بله سرورم کجاشو دیدی با پوزخند ده ضربه ی متوالی با چوب نازک به کناره های رونم زد آییییی آیییی سرورمم مردمممم از درد باید درد بکشی سگ تو یک سگی تو یک حیوانی در خدمت امیره بانو بله سرورم من حیوون شمام ارباب امیره ضربات بعدی توی کمرم در باسنم و کمرم حدود بیست ضربه که قشنگ جاش رو بدن سفیدم موند آیییییی امیره بانو رحم کنید به سگ حقیرتون رحم کنید بانو من خاک پاتونم من کمتر از سگم با گریه و التماس میگفتم و جلوی امیره خار میشدم ماشالله حیوان ماشالله برده ی حقیر من آیدین التماس کن بیشتر ضربات پی در پی با چوب نازک که دردی مثل شلاق داشت رو بدنم حس میشد و بدنم رو خراش میداد ده دقیقه گذشت هفتاد الی هشتاد ضربه خوردم از امیره سلطان اما اون همچنان میخندید و لذت میبرد به طرفم اومد انگشت دستاشو گذاشت توی دهنم بخور حیوان دستبوسی و دستلیسی میکردم انگشتشو تا حلقم برد و باز هم مشغول شد بیست ضربه ی خیلی محکم با شلاق به باسنم آیییییی آیییییییییی ارباب امیره رحم کنید به فدای خاک پاتون بشم به فدای بوی کستون بشم امیره زدن رو متوقف کرد و منو بغل کرد سگ کوچولوم درد داری مردم ارباب درد واسه یه لحظمه آخی سگ بیچاره دوتا لپمو بوس کرد و بعد لبهای داغ و درشتش رو رو لبام گذاشت و لبهامو گاز گرفت خیلی درد داشت و لبمو کشید و گفت به به ماشالله چه طعمی داری پسر خوشگل و چشمامو بوس کرد و یهویی یک سیلی محکم به صورتم زد سیلی های پی در پی التماس کردم گفتم امیره بانو سرورم توروخدا نزن صورتم کبود میشه فردا بهم رحم کن گفت آچه تو خیلی گوشتی آیدین باید پارت کنم یه تف انداخت توی دهنم و نوک سینه هامو با دستش فشار میداد فشااااار تا توی قلبمو حس میکردم ناخ های امیره تو گوشت من فرو میرفت آییی پوستمو قشنگ کنده بود نوک اون یکی سینمو تو دهنش گذاشت کمی پستونمو خورد و حشریم کرد اما چشمتون روز بد نبینه جوری گاز گرفتم که حس کردم قلبمو گاز گرفته التماسش میکردم شدیدا و ناله میکردم و حشری تر و وحشی تر میشد آییییییییییی خیلی درد داره خیلی درد داره ارباب جوووون میدونم حیوان من خیلی از دردت لذت میبرممم آیییی آخخخخ رحم کن سرورم رحم کن به سگ حقیرت نوک سینمو وحشیانه گاز میگرفت با تمام وجودش و بعد برای چند ثانیه آروم میشد و ناز میکرد منو و دوتا بوس از گونه هام و دوباره وحشیانه دندون میگرفت بدنمو به نوک سینه هام گیره های دردناکی زد و پاهامو باز کرد و جوری قفل مخصوص رو باز کرد که طاق باز خوابیده و پاهام باز و تمام بیرون بود و بعد قفلش کرد یکم کیرمو مالید و گفت چه کلفته قشنگ میشه شکنجش کرد و خندید با شلاق نازش شروع کرد ده ضربه به تخمام زد و بعد پنج دقیقه پنجاه ضربه خورده بودم ودرد شدیدی داشتم و آروم ناله میکردم و لبامو فشار میدادم کمی نازکرد تخمام شمع رو روشن کرد این نوع شکنجه عالیه اما خیلی میسوزه آب شمع میچکید روی تخمام زوزه میکشیدم از درد تند تند میریخت شمع روی تخمام و با چشمای مشکیش درد منو میدید و لبخند میزد تخممو قشنگ گاییده بود و من اشک میریختم گفت حیوان حق ناله و گریه نداری فقط حق داری پارس کنی گفتم بله ارباب امیره بله سلطانم شمع هارو آب میکرد روی تخمام و لحظه به لحظه بیشتر میسوختم هاپ هاپ هاپ هاپ هاپ بیشتر حیوان بیشتر پارس کن پسر هاپ هاپ هاپ هاپ یک شمع کامل روی تخمام آب کرد از درد لمس شده بود تخمام امیره داغونم کرده بود اومد بالای سرم موامو ناز کرد و دامنش رو بالا زد و با کون زیبا و سبزش نشست روی صورتم گفت یالا حیوان بلیس غذاتو ک لیاقتت خوردن کون امیره خانمه زبونمو تو کونش بردم و و تند تند کونشو میخوردم و کونشو رو صورتم میمالید زبونم توی کونش بود همینطور که رو دهنم نشسته بود و من کونشو میخوردم پاهامو داد بالا و با سوراخ کونم بازی کرد و آروم انگشتای بلند و کشیدش رو کرد توی کونم التماس میکردم خیلی درد داشت امیره گفت خفه شو کون بلیس حقیر و کون بده و منم گفتم بله سرور من یک دیلدو دستی از زیر تخت برداشت و آروم و حرفه ای برد داخل کونم و بهم گفت دهن باز شصت پای خوشکلشو که با یه متن عربی ساق پاش بسیار زیبا شده بود رو گذاشت تو دهنم من شصت پای امیره رو میخوردم و امیره تو کونم دیلدو رو فشار میداد زبونمو کف پاهای امیره میکشیدم و طعم پاهشو حس میکردم گاهی با کف پاش بهم سیلی میزد و گاهی پاشو تو حلقم میکرد اومد رو صورتم نشست و گفت حیوان باید کس بخوری اونم با درد و خندید محکم با تمام وجودش منو میزد و زبون من رو چوچول تپل و آویزون البته تیره ی امیره میلرزید و حسابی کسشو میخوردم منو خوابوند زمین وحشی شده بود میخواست تو دهنم ارضا شه سه تا سیلی وحشتناک بهم زد و کسشو تو دهنم میمالوند که یوهو لرزید و آب سفید و غلیظ کس امیره خانم ریخت تو دهنم و بعد رو دهنم موند و تو همون حالت شاشش رو ول کرد تو دهنم و نشست رو صورتمو دستامو گرفت و به زور شاشید تو دهنم و بعد همونجوری افتاد با کس روی صورتم یک ساعت خانم همونجوری خوابید و من حق جیک زدن نداشتم وقتی بلند شد حسابی درد گردنم زیاد شده بود منو گرفت توی بغلش و لاله ی گوشمو میخورد و میگفت خیلی حال دادی سگ خوشگل من جای خراش های بدنمو ماساژ میداد بغلم میکرد و تو چشمام زل میزد و منم مظلومانه نگاهش میکردم گفت بلند شو دوش بگیر سگ من امروز میخوام ببرمت تفریح زیبای من به خرج خودم برات لباس بگیرم گفتم لازم نیست سرورم بغلم کرد و گفت حرف نباشه توله ی خوشکل من باید خوشتیپ تر بشه تو جزو اموال منی و اموال من همیشه باید بهترین باشه گفتم میدونم امیره بانو اما خب خودم پول دارم گفت به تو ربطی نداره خودم دوست دارم خرجتو بدم که منم دستشو بوسیدم و بلند شدم منو برد حمام رو بهم نشون داد نوشته
0 views
Date: February 6, 2019