می خاره

می خاره وقتی هم می خاره جز اینکه یه چیزی فرو کنی توش هیچی چاره ساز نیست نمی دونم از کجا شروع شد ولی از هر جا شروع شد قطعا شروع خوبی نبود نمی دونم شایدم بود گوشی رو برداشتم و بهش پی ام دادم اونم زود جواب داد گفتم که می خوام خیلی زود اومد دنبالم مکان نداشت تو ماشین هم که نمی شد کاری کرد هرچند جدیدا کنار ماشینا که رد می شیم باید یه یاالله های هوی چیزی بگیم بندگان خدا غافل گیر نشن با هزار بدبختی یه مکان جور کرد اما مشکل اینجا بود که طرف مکانش پولی نبود بلکه کونی بود یعنی باید بهش میدادیم غرق صحبت کردن بودیم که رسیدیم رفتیم تو یه مرد چهل و چند ساله ی چاق با پوست سفید و یه خونه که مجردی بودنش تمامیت پیدا کرده بود یه فرش شش متری کف حال دو تا قلیون مشروب و خلاصه هر چیزی که لازم باشه تا به نحو احسن مجرد زندگی کردن انجام بشه زود رفتیم توی اتاقی که یه تشک توش پهن بود لامپ رو خاموش کردیم و لخت شدیم بعد از مالیدن و بغل کردن من زانو زدم و شروع کردم به لیسیدن کیرای کلف و خوشکلشون کیراشون رو یکی یکی می کردم توی حلقم و بیرون می اوردم و بعد می مالیدمشون به صورتم و بازم تکرار می شد و همین حالو هوا بودم که لامپ روشن شد و صحنه ای که دیدم فوق العاده باحال و حشری کننده بود دو تا کیر یکی سفید یکی تیره کلفت و خوش فرم جلوم بود که داشتم می خوردمشون برای من که لذت خوردن تمومی نداشت اما وقت وقت دادن بود اونم به دو نفر که البته یکیشون رو نمی شناختم خوابیدم روی تشک خیلی وقت بود نداده بودم یعنی اصلا کم پیش می یاد میدم و وقتی میدم نمی دونم چطور میشه که میدم واسه همین تنگ شده بود سوراخم دوستم اومد روم خوابید و با یه بد بختی کیرشو کرد تو کونم باید بگم که قبلش از توی خونه سوراخم رو تمیز کرده بودم و یه عطر تحریک کننده هم بهش زده بودم سوراخم که باز شد دیگه جلو چشمم سیاهی رفت محکم عقب و جلو میکرد حالا دیگه داگی شده بودم و کیرش تا ته می رفت و بر می گشت صدای تالاپ تولوپ خونه رو برداشته بود تالاپ تولوپ تالاپ تولوپ اون ارضا شده بود و نوبت نفر بعدی بود کیرشو بکنه تو کونم خدایی کیرش خیلی کلفت بود و یه بار دیگه باید کونم با کیر اون باز می شد و انگار هیچ رحمی نداشت یهویی فرو کرد عوضی و تا ته رفت تو داشتم از حال می رفتم اونم براش مهم نبود همون جور که از حال رفته بودم به کارش ادامه داد تا ارضا شد و ابش رو ریخت اون تو منم ارضا شده بودم نمی دونم کی ولی متوجهش نشده بودم نوشته سپهر کونی