نیسان پر برکت

0 views
0%

سلام به همه دوستان شهوانی من تازه عضو شدم و کس شر هم بهم نمیام بابت غلط های املایی پیشاپیش عذر میخوام آخه با گوشی دارم تایپ میکنم سال گذشته یعنی سال 93 من تو یه روز گرم تابستان داشتم با ماشین میرفتم سمت آهنگری محلمون که دیدم تو پیاده رو یه کس خیلی خوب با یه بدن توپ داره میره خیلی دلم میخواست بیوفتم دنبالش اما چون محلمون بود ضایع بود واسه همین سعی کردم بیخیال بشم به راحم ادامه دادم و رفتم کارمو تو آهنگری انجام دادم تو راه برگشت گفتم برم از خیابون اصلی برم تا راهم دور شه که سیگار بکشم میخواستم برم مغازه تو خیابون اصلی رسیدم دیدم همون کس هم رسیده خیابون اصلی رفتم کنارش وایستادمو گفتم خانم کجا میری برسونمت اما چون من بر خلاف اکثر داستان نویسای شهوانی نه خیلی خوشتیپم نه خیلی خوشگل دختره بهم 4 تا فحش داد و رفت داخل کوچه فرعی که از طرف خیابون اصلی بسته بودنش منم پرو پرو گازشو گرفتم و رفتم 3 تا کوچه جلوتر که باز بود و سریع خودمو رساندم به همون کوچه ای که رفته بود رفتم کنارش و گفتم خانم از شما بعیده که انقد بد حرف بزنین و حرفی رکیک بزنید چیزی نگفت و به راهش ادامه داد تابلو بود دنبال چیزی یا جایی میگردد بهش گفتم خانم دنبال آدرسی میگردی من اینجاهارو خوب میشناسم و بچه این محلم دوباره وایستاد فک کردم الان داد و بیداد میکنه و فحشم میده عینک دودی چشمش بود و برداشت واااااااااااااای چه چشایی داشت عالی بود چشم سبز که من عاشق رنگشم یه نگاه بهم کرد و گفت اینجاها باربری میشناسی گفتم باربری برای چی میخوای اسباب کشی کنی گفت فضولیش به تو نیومده فقط بگو میشناسی منم بخاطر شرایط کاریم چون کاشی فروشم چند تا وانت و نیسان میشناختم زنگ زدم ازش پرسیدم واسه چی میخوای گفت میخوام یه دست مبل بیارم تا خونمون خلاصه به چند نفری که زنگ زدم قیمت بالا دادن و اونم گفت نه من کمتر قیمت دارم منم که دیدم کس داره میپره ما خودمون نیسان داشتیم اما گفتم کیریه برم بیارم دیگه مجبور شدم و بهش گفتم من خودم نیسان دارم تو اون لحظه با سواری بودم اگه میخوای برم بیارم با اون چشای کیری خوبش دوباره نگاهم کرد و گفت دروغ میگی گفتم بخدا دارم منتها الان تو انبار بشین تو ماشین بریم برداریم ترسید فک کرد میخوام ببرم بکنمش گفت نه من میرم تو این پارک میشینم اگه تا ده دقیقه اومدی با نیسان که میریم اگه نه منم میرم گفتم باشه سریع رفتم و سواری رو گذاشتم جلو انبار و نیسان رو برداشتم چون میدونستم تنهایی نمیتونم مبل هارو پایین بیارم کارگر انبار رو هم یا خودم بردم رفتیم دور اون پارک که قرار داشتیم اول ندیدمش بعد که دقت کردم دیدم وسط پارک نشسته با تلفن حرف میزن دستمو گذاشتم رو بوق و شنید باورش نمیشد اما با خنده به سمت ماشین اومد کارگر انبار رو هم فرستادم عقب تا راحت بشینه و منم راحت حرف بزنم باهاش خلاصه رفتیم و مبلای آنا خانم رو از جایی که گرفته بود آوردیم بماند که چقد حمالی کردیم و عرقم درآمد آخه دیوث خونش طبقه سوم بود بدون آسانسور موقعی که داشتیم حساب کتاب میکردیم پول کارگر رو داد و گفت کرایه وانت چقد میشه منم گفتم سنگین میشه واست 12 رقم و قیمت شام امشب اونم دید دیگه ضایعست رد کنه قبول کرد و شمارشو داد و شام هم باهم بیرون بودیم بعد کلی حرف و صحبت فهمیدم که عاشق مشروب خوردن اونشب بدون اینکه حرکتی بزنم و جلف بازی در بیارم شام و خوردیم و بعد یکم دور دور و سیگار رسوندمش خونه و ازون موقع رابطمون شروع شد اس بازی و زنگ و بیرون هر شب و بردن سگش به پارک و آخر هفته شد من و دوستم محمد ی خونه مجردی داشتیم که آخر هفته ها معمولا اونجا بودیم اون هفته قرار بود محمد با جوجه ای که واسش کشیده بودم ندا تنها اونجا باشه اما منم از ترس اینکه طرف نپره با کلی خایه مالی ازش خواستم یه مشروب بگیریم و 4 تایی بریم بخوریم اونم قبول کرد از شانس خوب من آنا چون با مادرش و داداشش زندگی میکرد شرایط خوبی واسه بیرون ماندن داشت اونم قبول کرد و شب 5 شنبه همه رفتیم خونمون البته اینم بگم اصلا حرف سکس و اینا بینمون نبود فقط مشروب و عشق حال دور همی آنا سگشم با خودش آورده بود نشستیم به مشروب خوردن واقعا زیاد روی کردیم هممون چون حالا دلیلش رو میفهمید سگ آناهیتا اسمش فندق بود دایم تو خونه میچرخید و من از ترس کار خرابیش دنبالش میرفتم یه لحظه وقتی رفت تو اتاق و رو تخت خوابید من بدم اومد و پرتش کردم پایین که جیغ جیغ کرد و انا اومد او اتاق دید فندق به من پارس میکنه و پرسید چیشد گفتم ندیدمش و پام خورد بهش نزدیکش شدم و عذر خواهی کردم و لبشو واسه اولین بار بوس کردم عکس العملی نشان نداد و همراهی کرد معلوم بود داغ شده هنوز دوتا پیک مشروب مونده بود و رفتیم پیش بچه ها و شروع کردیم به خوردن و دوتا پیکم خوردیم بعد اینکه پیک آخر و خوردیم آنا بلند شد و رفت سمت اتاق منم به بهونه اینکه نکنه حالش بد شده باشه رفتم دنبالش افتاد رو تخت و گفت حالش خوب نیست منم دستمو رو پهلوش گذاشتم و به همین بهونه نزدیکش شدم و گفتم چرا عزیزم اینو که گفتم شروع کردم به ریز ریز بوسیدنش و به لبش رسیدم و اونم همراهی کرد و شروع کردیم به لب بازی هر دو مست مست و داغ داغ دستم و بردم رو سینش که دیدم ممانعت میکنه و گفتم دوس نداری چیزی نگفت و لب دادیم دستم و رو شکمشو پهلوش بازی دادم و اروم رفتم سمت کسش دیدم خودشو جمع کرد اما با ولع لب میداد و سر و صدا راه انداخته بود و آه و اوه میکرد منم کمکم داشتم نا امید میشدم گفتم آخرین تیرم میزنم یا میگیره یا نمیگیره دستم و از زیر تابش به سینه های درشت خوبش رساندم و اینبار میخواست مانع بشه اما با یه اهه طولانی فهمیدم حشری شده به کارم ادامه دادم و سینش و میمالیدم کمکم رو روش باز شد و گذاشت سینش رو بخورم و خودم دستش رو گذاشتم رو کیرم و یهو گفت زوده و میترسم ولم کنی منم دیوثتر این حرفها گفتم عزیزم چرا باید ولت کنم و به کارم ادامه دادم دیگه مانع هیچ کاریم نمیشد و راحت لختش کردم و با کسش ور رفتم اونم با کیرم بازی میکرد خواستم کسشو بخورم که نزاشت فک کنم خجالت میکشید اما سرشو بردم سمت کیرم و شروع کرد به صورت حرفه ای البته نه مثل فیلم سوپر حرفه ای از دید من ساک زدن منم با دستم با کسش وز میرفتم و انگشت داخلش میکردم بعد چند لحظه بلند شد و نشست رو کیرم و کیرم خیلی ساده رفت تو کسش و شروع کرد به بالا پایین کردن آخه کار من مثل شماها 22 سانت نیست واقعا اوج لذتم بود چون واقعا دختر دافی بود و منم داشتم لذت میبرم از کردنش اما بخاطر مستی بیش از حدم لذت واقعی سکس رو نداشتم بعد چند دقیقه تلمبه زدن خسته شد و خوابید و منم خوابیدم روشو با یه تف رو کیرم حالا من شروع کردم به تلمبه زدن البته اون زیاد داد و بیداد میکرد و صدا میکرد منم با این صداها بیشتر حشری میشدم و تندتر تلمبه میزدم بعد چند دقیقه تلمبه زدن من خسته شدم و خوابیدم رو تخت و اومد شروع کرد واسم ساک زدن واقعا حس شیرینی بود اینبار با ولع بیشتری میخورد مدل سگی نشستو تف زد به کس خودشو منم کیرم و هل دادم تو کسش و چند دقیقه هم همینجوری کردم اما واقعا آبم نیومد خودشو خسته شد و بازم شروع کرد به ساک زدن و منم کسشو میمالیدم و کمکم خودش و کشید رومو حالت 69 خوابیدیم عاقا کسش بو بد میداد بو شهوت قاطیش بودا اما زیاد جالب نبود من که دیدم آبم نمیاد هرکار کردم از کون بده بهم نداد جنده خلاصه هردو خسته و نا امید افتادیم رو تخت و دیدیم یک ساعت و نیم داریم سکس میکنیم اما من ارضا نشدم ازش پرسیدم تو ارضا شدی گفت چندین بار تو دلم گفتم پس کو اونهمه ارزشی که تو شهوانی میگفتن خلاصه اونشب من ارضا نشدم و صبحش پاشدیم و دیدیم همه جامون کبوده انقد خشن بودیم چون طولانی شد از خشونتا نگفتم دو سه روز بعد اونهم بهم زدیم باهم ازدواجم نکردیم لطفا بدون سانسور بزارین تو سایت تا یه سریا بفهمند و درک کنن سکس چیه ممنون نوشته

Date: August 11, 2022

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *