سلام ب رفقایه شهوانی چ پسراش ک نظراتشون معمولا از کیره خودشون تا کیره اصغر قصاب ب نویسنده حواله میشه چ دختراش ک معمولا یا مشوقن یا ساکت بگذریم من 188 سانت قدمه و88 کیلو وزن دارم خوشگل نیستم اما تا دلت بخواد سر زبون دارم من ی دوستی داشتم ب اسم میلاد ک از خودم 4 سال کوچیکتر بودو با مادرشو ابجیش زندگی میکردو باباش جدا شده بود ازشونو ماهیانه ی مبلغیو ب عنوان کمک هزینه بهشون میداد کوچه پاینیمون بود خونشون میلاد ی خواهر دتشت ک از من 2 سال کوچیکتر بود و مامانشم ک انگار گذر زمان اصلا پیرش نکرده بود داستان از کجا شروع شد از اونجایی که میلاد و شیدا مادرش رفتن شهرستان اما ملیکا ب خاطر دانشگاه و امتحانی ک داشت نرفت شب شیدا ب من زنگ زدو گفت برو پیش ملیکا سر بزن بهش خونه تنهاس من چون رفتو امد داشتم تو خونشون همچین چیزی خیلی عادی بود رفتم زنگو زدم درو باز کرد رفتم تو ی شلوارک پاش بود ب همراه ی تاپ قدش حدودا ورنشم اینطورا سینه هایه 80 پر و ی باسن برجسته و خوش فرم ی جورایی بدنش خیلی تحریک کننده بود اومد جلو دست دادو شروع کرد حاو احوال چطوری داداش مرسی ملیک از اینورا مامانت گفت سر بزنم بهت اجی خلاصه چایی اوردو خوردیمو گفت درس دارم نذاشتم خونشون بمونه گفتم بپوش بریم خونمونو زنگ زدم شیدا گفتم ملیکارو میبرم خونه تنها نیاشه و درس راحت بخونه و شامو نهارم پیش ماست تا بیاید اوکی دادو رفتیم خونمون تا شب گذشت زود تخته و پاسورو فیلمو بازی تا شب شب رفت تو اتاق من ک درس بخونه ململنم رفت اتاق خودش و منم تو پذیرایی داشتم آنلاین فوتبال بازی میکردم پلی استیشن ک ملیکا صدام کرد رفتم دیدم دمر خوابیده رو تختمو کتاب جلوش بازه جونم ی مسکن بهم میدی چرا کجات درد میکنه کمرم و گردنم درد میکنه باشه اما اگه میخوای ماسازت بدم و قرصم بیارم ی ذره من من کردو گفت باشه چون جلوش هم شیدارو ماساز دادم هم میلادو عادی بود رفتم ی مسکن اوردمو با ی لیوان اب دادم خوردو گفتم بخواب رو زمین ک زیرت سفت باشه بشه ماساز داد من ادمه بی ناموسی نبودم اما ب حدی بدنش خوب بود ک داشتم داغ میکردم شروع کردم ب ماساز دادن اول موهاشو ریختم کنارش از بغل گردنش شونه هاشو اروم مالیدم کتفش بازوهاش ساعد انگشت و کف دستش و بعد رفتم کمرشو ماساز بدم اما چون لباس تنش بود نمیتوستم با تسلط ماساز بدم و چند باری دستم خورد ب بند سوتینش و خیلی عادی جلوه دادم درست رو کونش نشسته بودمو حس کردم داره کونشو تاقچه میکنه و میده عقب از طرفی بدنی جلوم بود ک راه نداشت نکنمش از طرفی باهاشون نون و نمک خورده بودمو میگفتم بهش اجی از رو کونش بلند شدمو شرو کردم ب مالیدن کف پاشو ساق پاش ک میخندید میگفت دیوث قلقلک میاد و منم میخندیدمو ماساز میدادم رسیدم ب رونش ک پر بودو خوش تراش مالیدم رونشو حس کردم نفساش نا منظم شد اخه ساعت 1 شب بودو مامی خوابیده بود در اتاقشم بسته پلی استیشنم تو لابی بود تا ماسازم تموم شد برم بازی صدایه نفساشو میشنیدم ک تندو تند تر میشه دیدم داره حالم بد میشه و راست میکنم ماله منم ک 10 سانت نیس معلوم نیباشه مثل خورطومه فیله همه جا راست میشه ابرومونو میبره دیدم داره خطری میشه گفتم برگرد گفت مگه ماساز از رو هم داریم برگشتو شروع کردم ب ماسازه صورتش رو شکمش نشسته بودم اما وزنم رو زانوهایه خودم بودو اونم طاقباز زیرم چشاشو بسته بودو داشت میگفت اخیش چ حالی میده رویه رونشو ماساز دادمو گردنو بالایه سینش بهش گفتم بهتری دردت کم شد گفت اره عشقم منو میگی پشمام ریخت یهو گفام خواهش میکنم اجی رفتم از اتاق بیرونو نشستم پایه پلی استیشن اخه خدا این چ حالیه من دارم هم میخوام ی جوری بکنمش ک زمینو گاز بگیره هم از طرفی اجیمه و عمانته دستمو تو کتم نمیره لاشی بازی با هر بد بختی بود خوابیدم صبح پاشدم ساعت بود رفتم سنگک گرفتمو وسایل صبحانه خوردیمو اماده شدیم ک من ببریم برسونمش دانشگاه ک امتحان بده و خودم برم سر کار از اونطرف رسیدیم دم دانشگاه خیلی یهویی و بی هوا لپمو بوس کرد گفت مرسی عشقم ساعت 12 میای دنبالم من ک شوک شده بودم از حرکتش گفتم باشه اجی فهمیده بودم داستان چیه تمت هی میگفتم بهش اجی ک بفهمه دنبالش نیستم شاید اگه بهش نگفته بودم اجی از روز اول روزی 5 بار میکردمش اما نمیشد چون تو کتم نمیرفت خلاصه رفتم کارگاه فقط اون تو مخم بود و بد جوری هوس سکس کرده بودم ساعت 11 بود ک ی خانوم اومده بود از طرف بیمه برایه بیمه کارگرا اتاق من بالا بودو سالو کارگرا پاییین از در اومد تو ی دختر سبزه قد 160 حدودا وزن 50 اما ب جرات میتونم بگم 30 کیلو کون داشت 19 کیلو سینه 1 کیلو کیلیپس اضافه وزنشم ماله ارایشش بود حرفیدیم باهم تلفنم زنگ خورد ملیکا بود سلام عشقم سلام اجی 12 اینجایی اره میام دنبالت اوکی منتظرم اوکی میبینمت تا قطع کردم دوباره زنگ خوردو پیشنهاد کار بود تموم شد حرفم عذر خواهی کردمو گفتم ببخشید معامله هایه ما دردسر سازه باید دقیق بحرفیم گفت معامله دردسر نداره ک هرچی گنده تر بهتر و ی خنده کرد منم گفتم معامله بزرگ خطرناکه و اگه نتونی درد شکست اذیت کنندس با خنده گفتم اومد رو کاناپه بغلم نشست ک فرمه بیمه و توضیحاتشو بگه اسمش زهرا بود از رو بیمه نامه خوندم ک اسم ماموره بیمه رو میزنه انقد سینش درشت بود بغلم بار بازوم مالید ب سینش البته اونم کرم میریختو کم کاری نمیکرد تو حرف و شیطنت خلاصه بعد توضیح گفت خوب چیکار کنیم نمیدونم رو چ حسابی گفتم اما پرید از دهنم گفتم هوا کنبم گفتم الان یا شاکی میشه یا قاطی میکنه گفت ماله من ک هوا نمیره خودمو میتونی بفرستی هوا من 3 فازم پرید اما خوب بدنش خوب بود ساعت بود حدودا دستمو انداختم دوره گردنش شل شد روم یهو لم داد روم گفت چیو میخوای هوا کنی با سر اشاره کردم سمت کیرم گفتم اینو با پروییه تمتم دستشو گذاشت رو کیرم تا حالا انقد داغون ب پستم نخورده بود ک تو 15 دیقه مخ شه و بخواد سر سکسو باز کنه همین ک دستش رفت رو کیرم منم سینشو مالیپدم و مغنعشو از سرش دراوردم و مانتوشو باز کردم وای من عاشق سینه سفتو درشتم سینه هاش بود و سفت مالیدم یکم اونم زیپمو باز کردو دستشو کرد تو شورتم نگام کرد گفت وای چ گندست گفتم تو ک گفتی گنده دوس داری و لباشو شروع کردم خوردن خیلی ارومو با حوصله لبه بالا و پاینشو خوردمو میمکیدمو گازایه ریز میگرفتم سرشو جدا کردو نیم خیز شدم شلوارو شورتمو کشید پایین تا نزدیکایه زانوم و شروع کرد ساک زدن خودمم باورم نمیشد ب این راحتی دارم کسیو ک 15 دیقس میشناسم میکنم سرشو لیسیدو ارواروم کرد تو دهنش و منم ی دستم رو سرش بودو ارووم تو پایین رفتن کمکش میکدم ی دستمم رو کونش بود و ولو بودم رو کاناپه لباشو دره کیرم حلقه کرده بودو خیلی پر تف و روان میرفتو میومد تو دهنش دیقه ای با همین پوزیشن ساک زدو یهو نگام کرد گفت میشه سکس کرد اینجا گفتم اره اگه دادو هوار راه نندازی وای سگی نشست رو کاناپه دستاش رو لبه بالاییه مبل بودو زانوهاش رو کف کاناپه واییییییییییییییییییییییییییییی چ کونی داشت هم پهن هم تاقچهه شلوارو شورتشو کشیدم پایینو شروع کردم ب لیسیرن از کسش لیسیدم و خوردم چوچولشو میخوردمو با لبام فشارش میدادمو زبونمو توش تکون میدادمو میچرخوندم سرشو گذاشته بود لایه دستاش رو تاج کاناپه و اخ و اوخ میکرد خیلی اروووم و ی نواخت ناله میکرد سوراخ کونشو لیس زدمو با نوک زبونم هی میچرخوندم رو سوراخشغث لحظه سرمو جدا کردم نفس بگیرم دیدم ساعت یاده قولم بودمو ملیکا ک 12 باید پیشش باشم کمرشو قوص داد قمبل کرد سرشو گذاشتم رو کسشو شروع کردم بازی دادن خیلی نرم میکشیدم لایه خطش اروم اروم خودشو داد عقبو سانت ب سانتش ک میرفت تو و دوره کیرم سوراخش سفت شده بودو حرارت کسشو حس میکردم ارووم ارووم جا رفت تا جایی که شکمم چسبید بهشو سرعتو بیشتر کردم تلمبه میزدمو دستام رو کونش بوود 10 دیقه ای تلمبه زدمو گفت بشین رو کاناپه نشستم و پامو باز کردم پشت ب من با کس نشست رو کیرمو شروع کرد تلمبه زدن اینجوری تنگیه بیشتریو حس میکردم انقد زد تا داشت میومد ابم و بهش گفتم داره میاد بلند شدو نشست لایه دوتا پامو با دستش جق میزد برامو سرشو مک میزد تو دهنش تا اومد محکم تر میمکید تو فضا بودم کل ابم تا اخرین قطرشو خورد و بلند شد نشست پیشم ساعت حدودا بود گوشیم زنگ خورد ملیکا بود عشقم کجایی دارم راه میفتم اجی کار پیش اومد تو دفتر باشه من تو حیاط دانشگاه میمونم تا بیای اوکی زود میرسونم خودمو فعلا شماره زهرارو گرفتمو سر مسیر تا ی جایی رسوندمشو رفتم دنبال ملیکا رسیدم پیشش 2تا از دوستاشم بودن باهاش رسوندیم اونارو گفتم بریم خونه ما گفت نه بریم خونه خودمون میخوام دوش بگیرم لباس عوض کنم رفتیم خونشونو رفت حمام و منم چایی ردیف کردم تا بیاد از حمام درومد حوله قدی تنش بود اومد سمتم گفت بذار لباس بپوشم بریم بعد گفت ماسازم میدی گفتم باشه برو لباس بپوش میام ماساز میدم وقتی صدام کرد رفتم تو دیدم با ی دامن کوتاه با ی دکولته شورت داشت اما سوتین نه یکم ک ماسازش دادم و برگشت ک صورتشو ماساز بدم دستشو یهو برد سمت کیرم ب حدی از خودم بدم اومدو فازم بد شد ک درجا بلند شدم از روش گفت از من بدت میاد بهش گفتم ادم کسیو ک حتی اجی صداش کنه و باهاش نسبت خونی نداشته باشه از این حرکتا نمیکنه من ازت انتظار نداشتم ملیکا از اتاق زدم بیرون و گفتم لباستو بپوش بریم از او روزه دیدم بهش عوض شده و دیگه ن حس اجیو بهش دارم ن دلم سکس باهاشو میخواد از اون ب بعد ن تو خونه ما ن خونه خودشون باهاش ن گرم میگیرم ن ماسازیی ن تماس فیزیکی و سر سنگین میحرفم باهاش نمیدونم کار ب کجا برسه و تا کجا اینجوری باشه شرایط اما اگه اتفاقی بیفتق بینمون براتون مینویسم اگر طولانی بود یا حاشیه داشت یا ادبیاتش و املاش مشکل داشت دیگه ب بزرگیتون ببخشید ممنون از وقتی ک گذاشتینو نظری م میدین نوشته
0 views
Date: June 16, 2019