همجنسبازی با پسرخاله

0 views
0%

سلام دوستان این ماجرای من و پسرخاله پدرم مهرشاد هست آره اسمش مهرشاد هست وهیچکسی جزپدرم در ایران خویشاوند ندارد تو این بیست و چند سالی که ایران نبود یادم نمیاد حرفی راجب اون شنیده باشم ولی در هر شکل برامون کلی سوغات از امریکا آورده بود و بعد از شام من اجازه گرفتم و رفتم و تو اتاق خودم یک طبقه بالاتر گوشه پنجره رو باز کردم و برق رو خاموش نمودم و پدر گفت امیر ومن در روباز کردم واز همان بالا جواب دادم بله و گفت مهرشاد سه شب مهمون توهست اتاق که روبراه هست یا ومن با بی میلی جواب دادم خونه خودشون هست و برگشتم به سمت اتاق وآرام در رو کلید کردم و پشت لب تاب عکس وفیلم دانلود میکردم و آرام هم مشغول کشیدن شیشه برای خودم شدم ساعت یازده مشغول به کشیدن شدم و نزدیک دوازده ونیم بود که تلفنی حال منو گرفت و مادر و پدر همون موقع شبانه با خاله ام وشوهرش راهی شهرستان شدن و دایی ام زنگ زده بود که مادرش بیمارستان بردن حال خوبی نداره و من و مهرشاد تنها ماندیم و مهرشاد هم در یکی از اتاق های پایین برایش جایی انداختم و در روبست و من هم برگشتم تو اتاق و در رو کلید نکردم اما بستم و دوباره تعدادی کام گرفتم تا حالی همراه فاز سکسی وجودم رو گرفت و بادیدن عکس وکلیپ سکسی گی کمی روغن به کونم مالیدم و با شورت رو تختم دراز کشیدم که صدای آرام درب اتاق خواستم جواب بدهم ولی خودمو به خواب زدم و ملافه روی خودم انداختم و وانمود کردم که خوابم و در باز شد و بعد بسته شد و مهرشاد آمد کنار من روتخت نشست و ملافه رو من کنار کشید و من در حالی که خودمو بخواب زده بودم وقلبم تند تند میزد ولی بروی خودم نمیاوردم واتاق هم تاریک بود آرام کف دستشو روی ران و باسنم گذاشت و آرام آرام کشید تا روی شورت و از کنار شورت دستشو به سمت کونم وسوراخش برد و موقعی که روغنی رو روی اون حس کرد اولش یکی و بعد دومی رو هم برد تو انگشتانشو منظورم هست و شورتمو در آوردنی من خودمو به اصطلاح به بیدارشدن زدم و گفتم مهرشاد چیکار میکنی واون با خونسردی که تاحالا ندیده بودم گفت هیچی میخوام بکنمت من گی بودم و هم کرده بودم وهم خوب داده بودم اما نه با آدم بزرگ همیشه همسن های خودم بودم شورتمو که در آورد من روتخت نشستم و اون متوجه شدم شورتش رو درآورد ومثل من لخت بود و گفت امیر میخوای کمی برام ساک بزنی گفتم من نمیفهمم چی میگی وجای حرف زدن از پشت دستشو آورد و گردنمو گرفت و کمی تو مچ دستش فشاری داد که من دردم اومد و گفت من خودم کون باز هستم تا دیدمت کیرم بلند شد و الانم که هم کونت چربه و هم سوراخش خشاب خورده قبلا میخوریش یا بد بگایمت وقتی دید من نمیخورم رویتخت اومد وخیلی راحت منو چرخوند و سرکیرشو رو سوراخ گذاشت و فشار داد و من خودمو سعی میکردم از دستانش نجات بدم و نمیدونم چرا فکرم نرسید که خودمو سفت کنم و سرش وکلاهک تو رفتند و من کمی دردم گرفت و اونم نگه داشته بود و بعد کشید بیرون آب دهن سر کیرش وکمی هم رو سوراخ مالید و من خودمو سفت کردم ولی نمیشد و اون درگوشم گفت اگر بابات بفمه تو کونی هستی چی میگه از اون لحظه تا چند دقیقه گریه ام گرفته بود ولی مهرشاد گفت من حرفی نمیزنم به اون و آروم کیرشو روی سوراخ گرفت و فشاری داد و کم کم بیشتر و بیشتر تا نصف توش بود و آرام تلمبه زد و از کونم منو کرد کیرش هم کلفت و هم بلند بود و موقع تلمبه زدن چند مدل که عوض کرد و من فاز شیشه و سکسی گرفته بودم و چنان لذتی که تاکنون نداشتم و اجازه دادم آبشو تو صورت و دهانم بریزه و تا برگشتن پدر از شهرستان در روز سوم مهرشاد ما هفت بار سکس کردیم و هم من کیرشو میخوردم و هم آبشو میخوردم و حالا اون برگشته لس آنجلس و من باز کونم هوس کیر اونو کرده پــــــــــــــــــــــــــــــــــــا یـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا ن نوشته

Date: July 18, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *