سلام من فوت فتیش شدید دارم و همیشه ارزوی خوردن پاهای یه دختر ناز رو میکشیدم تا ایکه یروزی ما ازدواج کردیم و زمان گذشت زنم هنوز این حس منو نمیدونست منم خجالت میکشیدم بگم عاشق پاهاشم واقعا پاهای نازی داشت سفید مرتب ناخونای ناز نرم خلاصه یروز دلو زدم به دریا و گفتم عزیزم من یه حرفی میخوام بهت بگم البته میخوام درک کنی گفت باشه بگو گفتم من عاشق پاهاتم ولی خجالت کشیدم بهت بگم دوس دارم پاهاتو ببوسم لیس بزنم بخورم اون خیلی تعجب کرده بود و میگفت واا این دیگه چه علاقه ای هست گفتم بخدا این حس بزرگیه و همه جا هست و یکم فیلم و عکس بهش نشون دادم تا ثابت کنم بهش خلاصه با هزار تا التماس گفت قبول ولی یه شرط دارم بعد حموم باید بخوری چون کثیف مشه پا و من دوس ندارم خلاصه از اون روز پا خوری م شروع شد هروز قبل خواب پاهاشو یه یک ربعی میخوردم و بعضا تو همون حالت ارضا میشدم و میخوابیدیم ولی من دوس داش تم پاهای چرک و کثیف و عرقی همسرمو بخورم تا اینکه بهش گفتم و قبول نمیکرد میگفت مریض میشی نه اخه پای کثیف و بودارو میخورن منم میگفتم بابا ححسمه چیکار کنم و حتی گریه کردم و اشک ریختم فکر کنم دلش به حالم سوخت گفت باشه قبول ولی من راضی نیستم زیاد خلاصه اون روز رفتیم کوه و به زنم گفتم جوراب نپوشه کلی گشتیم و مطمین شدم الان توی کفش غوغایی شده از عرق و کثیفی اومدیم خونه نشستیم و کفشاشو دراور و خوابید رو تخت وای پاهاش قرمز شده بود عرق داشت بوی پا و عرق میداد و لای انگشتاش کمی سیاه بود شروع کردم لای انگشتاشو خوردن و تمام چرک پاشو تموم کردم و بعد انگشتاشو خوردم دونه به دونه میخوردم و میمکیدم اونقدر که کل عرق پاش میخوردم بعد رفتم سراغ کف پاش و لیسیدم بعد روی پاش و دست بردار نبودم و بهد پاشنه پاشو کردم تو دهنم و فشار میدادم و عین جارو برقی میمکیدم و طعمشو میچشیدم کم کم دیدم ابم داره میاد زود از کمد یه کاندوم ورداشتم و کشیدم رو کیرم و دوباره شصت پاشو میمکیدم و با دست دیگم نوازش میکردم کم کم داشا ابم میمد و با دستم زدم و دیدم داره ابم میاد با شدت زیاد هردوتا شصت پاشو کردم تو دهنم و محکم شروع کردم به مکیدن و لبم ریخت و چنتا بوسه محکم از پاه ش برداشتم و بعدش پاشو خشک کردم و خوابیدیم نوشته برده
0 views
Date: July 5, 2019