سلام بچه ها امیدوارم که حالتو خوب باشه این داستان بر میگرده به سال گذشته سالی که هم بهترین سالم بود هم بدترینش من ارمان هستم 22 سالمه تو شهری که زندگی میکنم بیشتر مردم همدیگرو میشناسن برا همین نمیشه زیاد کاری کرد چون خیلی زود تابلو میشه راستش من همجنس باز و از اینا نیستم من فقط عاشق شده بودم عاشق یه پسر اسمش کیارش بود شاید باورتون نشه ولی نه من بلکه همه این رو میگن اون خوشگلترین پسری هست که تا حالا هم من هم همه مردم این شهر کوچیک دیده بودن اوایل نمیشناختمش بعد که اومد تو میدان والیبال ما با ما بازی بکنه توجه منو به خودش جلب کرد اون 3سال ازم کوچیکتر بود با بدنی سفید و اندامی و خیلی سکسی 1ماه طول کشید باهاش طرح رفاقت بریزم بعد با هزار تا حیله و کلک تونستم دلش رو به دست بیارم و باهاش داداش بشم چند ماهی مثل دختر و پسرا باهم اس ام اس بازی میکردیم و قربون صدقه هم میرفتیم ولی از سکس حرف نمیزدیم تا اینکه یه روزشب که داشتیم با هم پیام بازی میکردیم بهم گفت اهل مشروب هستی منم گفتم اره گفت فردا جمعه هستش بخریم بریم بخوریم منم گفتم باشه شد فردا روز جمعه ساعت 3 بود که رفتم و خریدم با موتورم رفتیم کوهی که کنار شهرمون بود ونشستیم خوردیم بعد احساس کردم کیارش داره گریه میکنه بغلش کردم گفتم داداشی چرا گریه میکنی گفت هیچی هر کاری کردم بهم نگفت دلیل گریش چیه تو بغلم بود که فهمیدم دوست با هم سکس بکنیم راستش اولش خجالت میکشیدم اخه اون داداشم بود ولی بعد که فکر کردم دیدم بهترین فرصته قبول کردم اروم شلوارش رو در اورد وقتی بدنش رو دیدم داشتم از حال میرفتم من میخواستم کسی رو بکنم که همه مردم شهر ارزوشون بود اماده شد گفت اماده هستم حالش خیلی خراب بود مشروب کار خودشو کرده بود کیرم راسته راست بود با دهنم خیسش کردم و خوابیدم روش وای که چه کونی داشت اروم اروم میذاشتم اونمبهم حال میداد تا اینکه محکمترش کردم و شد تلنمهزدن 10 دقیقه ای تلنمه میزدم که دیدم دارم ابش میاد گفتم چیکار کنم گفت بریز همون جا هرچی اومد بیرون ریختم تو کونش و از حال رفتم وای مشروب کونش دیگه نای بلند شدن از روش رو نداشتم بلند شدیم لباسامون رو پوشیدیم پاش روی سنگ ها زخمی شده بود با دستمال بستمش برگشتیم خونه فردا فهمیدم یکی رفته به برادر بزرگش گفته که اون 2تا رفته بودن مشروب خوری برادرش اومد و تا میتونست کتکم زد و رابطه مارو بعد از 4 ماه از بین برد هنوز هم عاشقشم نه بخاطر سکس بخاطر اینکه تنها کسی بود که دوستم داشت حاضرم دار و ندارم رو بدم فقط یکبار دیگه باهاش رابطه داشته باشم یا فقط 1ساعت بشینم و باهاش حرف بزنم ولی این ارزویی هست که به گور خواهم برد کمکم کنین نوشته
0 views
Date: September 22, 2018