سلام اسم مستعارمو سوگول میزارم منو بابام تنها زندگی میکنیم مادرم وقتی 4 سالم بود جدا شده از بابام و الانم ازدواج کرده و خارج از کشوره و بخاطره همین خیلی وابسته به بابام هستم راستش با خوندن داستان های سکسی ناخوداگاه به سمته سکس کشیده شدم که هیجان انگیزترینشو براتون دوست داشتم بگم 16 سالمه قد 170 و اندامم خوبه چون از 9 سالگیم کلاس رقص و ژیمناستیک میرفتم بابام یه بازاریه که این باعث میشود تو خونه یه ساعت هایی تنها بشم و خودمو با اینترنت سرگرم کنم چون زیاد اهل بیرون رفتن نبودم اویل که داستانارو میخوندم خودمو با خود ارضایی آروم میکردم هرچی میگذشت شهوتم بیشتر میشد بقدری که از یه ماژیک کوچیک به چیزلی خیلی کلفت رسیدم برای فانتزیایی که تو سرم داشتم دیگه یجورایی دوست داشتم یه چیزه کلفت تر تو کونم بکنم تا با یه حس درد خفیف که اولش بود و با مالوندنه خودم ارضا بشدم یکی از بچه هایی که تو کلاس رقص باهم بودیم که خیلی هم نازرو باهاش صمیمی تر شدم و خونه همدیگه میرفتیم تا اینکه راجبه مسائل سکسی صحبت میکردیم و من به خواستم که لز کردن باهاش بود رسیدم ولی من یه دختره کنجکاو بودم رازی نمشدم به همینجا و پام به سکس با یه پسره خوشتیپ و خوش هیکل باز شد که بعدا هر دوتاشو بهتون میگم چون نمیخوام از اصل ماجرا دور بشم و هم خیلی طولانیش کنم بابام یه مرد امروزیه خیلی به ظاهرس اهمیت میده عاشقشم با خوندن داستانی دختر و بابا خیلی بیشتر از دفعه های قبل تحریک شده بودم دیگه به سیم آخر زده بودم تصمیم خودمو گرفتم هر جور شده خودمه به آرزوم که معشوقه بابام بشم برسونم چون بنظره خودم میتونستم بابامو بدست بیارم مخصوصا بخاطره شیطونیایی که ازش میدیدم اولش شروع کردم به اینکه خودمو بیشتر براش لوس میکردم شوخیامو باهاش بیشتر کردم و نازو اداهام زیاد شد لباسامو خیلی سکسی انتخاب میکردم دامن کوتاه میپوشیدم و لباسایه یه سره کوتاه و شرت پام نمیکردم تا کس و کونم معلوم بشه دیگه بوس بغل کردنام خیلی بیشتر شده بود وقتی باهاش شوخی میکردم و تو بغلش بودم همش هواسم بهش بود بابا داره از موقعیت استفاده میکته هی دید میزنه مخصوصا با اون لباسا که همیه کسو کونم جلو چشماش بود وقتی رو مبل تکیه میدادم سرم به گوشی بود همش نگاهای یواشکیشو میدیدم منم پاهامو باز بود بابا تا میتونست نگاه میکرد هی اب دهنشو قورت میدادو کیرشو فشار میداد جوری که من نبینم دیگه شبا دره اتاق خواب نمیبستم و بدون لباس زیر با یه لباس خواب میرفتم تو تختم که میدیدم بابام میومد به بهونه انداختن پتو که مثلا تو خواب رفته کنار حسابی نگاه میکرد به ارومی هم دستشو میزاشت رو کونم بوسم میکردو بعد چند دقیقه میرفت تو اون لحطه ها قلبم مثل یه گنجیشک میزد خیلی خوشحال بودم چون یه قدم به حدفم نزدیکتر شدم چند هفته ای همینطوری که گذشت و از این جلوتر پیش نرفت برنامه من دیگه کلافه شده بودم نمیتونستم به هیچ بهونه ای با بابام برم حموم یا چیزی تو این تیپ کارا انجام بدم چون هم خیلی تابلو بودو امکان داشت ضایع بشم هم اصلا تو سنی نبودم که باهاش برم حموم دیگه کمکم نا امید شده بودم تا اینکه که یه شب که بابام داشت طبق عادت مشروب میخورد دیدم داره زیاده روی میکنه بهش گفتم بابایی چرا امروز داری زیادتر ازهمیشه میخوری گفت یخورده از فکره کار خسته شدم میخوام از فکره کار بیام بیرون شنگول تر شم اینجاشو با خنده گفت رفتم یه از یخچال اوردم با چند تا چیزه دیگه چون من سک نمیتونستم بخورم گفتم بابایی برای منم بریز که امشب منم همراهیت میکنم بابام یه نیش خنده ای زدو گفت فقط بی جنبه بازی در نیاری یه بوسش کردمو گفتم چشم پیکه سوم و که خوردم دیگه داشتم داق میشدم بابام همینطور چون از من چند تایی بیشتر خورده بود پاشدم یه موزیک گذاشتم گفتم بابا بازم میخوام گفت نه دیگه زیاده روی نکن منم یخورده ادا در اوردم قهر کردم گفت باشه فقط 2 تا دیگه خوشحال شدم قلیونم قبلش گذاشته بود بابام اونم 2 تا پیکم خوردم شروع کردم قلیونم کشیدم اومدم پاشم برقصم دیدم خیلی مستم بابامم دسته کمی از من نداشت حداقل 2 برابر من خورده بود دیگه بیخیال رقص شدم میترسیدم بخورم زمین ضایع بشم بابام نشست رو مبل منم رفتم کنارش همینطوری که سرم رو پاش بود پاهاشو ناز میکردم با یه شلوارک بود کم کم متوجه شدم داره کیرشو جابجا میکنه من شیطونیم بیشتر شد پاشدم اومدم بقل بابام هی بالا پایین میپریدم میگفت نکن چون قشنگ کیرش احساس میکردم بابام سرخ شده بود یخورده هم خجالت میکشید دیگه اینقد سر به سرش گذاشتم هر دو تامون خسته شدیم بابام گفت من میرم بخوابم عزیزم گفتم بابایی میشه امشب پیشه شما بخوابم یه مکثی کرد گفت باشه عزیزم منم از خوشحالی بال در اوردم بازم چند تا بوسش کردم رفتم لباس عوض کردم با یه لباس خواب کوتاه مثل دفعه های پیش بدون شرت رفتم تو بغلش اولش دستش زیره سرم بود تاق بازخوابیده بودم از شدت هیجان و شهوت کسم خیس خیس بود ولی بابام کاری نکرد یه چند دقیقه که گذشت دمر خوابیدم وخودمو به خواب زده بودم که بابام یه چند باری صدام زد که جواب ندادم مطمئن شده خوابم کم کم دسته بابامو احساس کردم داره لباسمو اروم میده بالا انداخت رو کمرم دیگه کونم قشنگ جلوش بود اروم دستشو میکشید و نوازش میکرد چند دقیقه همین کارو میکرد دیگه هر دومون شهوت سد تا پامونو فرا گرفته بود و به همین خار بابام جسارتش بیشتر شد انگشتشو به سوراخ کونم رسوند منم یکم پاهامو بیشتر باز کردم این کاره من باعث شد چند دقیقه ای مکث کنه مطمئن بودم ادامه میده چون مستی جسارت و شهوتشو برده بود بالا از رو تخت اومد پایین کرم از رو میز برداشت اروم اومد کنارم حتی در کرم به ارومی باز میکرد کرم زد به کونم خیلی ملایم با سوراخم بازی میکرد من دیگه داشتم میمردم همش منتظر بودم شروع کنه که اول با احتیاط یه انگشت فرو کرد تو چند بار بالا پایین کرد به ارومی انگشته دوم کرد تو چون خیلی با خودم ور میرفتم دردی نداشتم همش برام لذت بود من تو اوج شهوت بود بابام یکم سرعت انگشتاشو بیشتر کرده بود بنظرم دیگه میدونست خودمو بخواب زدم ولی هیچکدوممون روش نمیشد او شب علنا اینکارو بکنیم و فکر کنم از این بابتم هم من هم اون راضی تر بودیم وقتی بابام دستش به کسم خورد ناخودگاه لرزیدم و نزدیک بود یه اه بکشم که ضایع بشه حس میکردم دیگه برای بابامم مهم نبود من بیدارم یا نه چون شهوت به عقلش غلبه کرده بود این از صدای نفساش میفهمیدم دستشو میکشید رو کسم با آب کسم میکرد تو کونم دوست داشتم زود تر کارو شروع کنه و هم کارشو راحت تر کنم کونمو تا جایی که جا داشت به طرفه بابام دادم و به پهلو خوابیدم بازم وقتی جابجا شدم یه مکث یه دفیفه ای کرد صدای پایین کشیدن شلوارکشو شنیدم تو اون لحظه ها فلبم داشت 2 برابر میزد نزدیکم که شد من هیجانم بیشتر شده بود کیرشو کرم زد و یه تف انداخت که زد به کونم که قشنگ لیز شد سره کیروشو گذاشت جلوی سوراخم کیرش یه کیره معمولی بود در حدود 15 سانت کلفتیشم نرمال بود این کیر دیگه با چیزایی که من تو کونم کرده بودم برام تحماش عادی بود یواش یواش کیرشو کرد تو بابام از اینکه چرا اینقد راحت رفت تعجب کرده بود اینو بعدها تو سکس علنیم بهم گفت منم یخورده راستو دروغ سره هم کردم بهش گفتم دیگه پاهای بابا چسبید به کونم تا اخر کیرش تو کونم بود چند لحطه نگه داشت شروع کرد اروم اروم عقب جلو کردن من دیگه تو اسمونا بودم به ارزوم زسیده بودم یه 5 دقیقه ای میکرد من دیگه داشتم میومدم اون به کارش ادمه میداد تا اینکه ارضاء شدم بابامم چند دقیق بعد از من سرعتشو بیشتر کرد اونم ارضاء شدو خودشو تو من خالی کرد چند لحضه بعد کیرشو از تو کونم در اورد احساس کردم ابش داره از تو سوراخم میاد برون بابا بلند شد با یه دستمال کاغذی کونم پاک کرد خودشم رفت حموم منم تا بیا دیگه واقعا خوابم برد صبح که پاشدم برم مدرسه زیاد تو روی هم نیگاه نمیکردیم تا از خونه زدم بیرون منم خوشحال ار اینکه به ارزوم رسیده یودم و تو فکره سکس بعدی بودم ادامه دارد نوشته
0 views
Date: April 28, 2022