سلام ماجرایی که میخوام تعریف کنم مربوط میشه به سال89 ماجرا یکم طولانیه چون هرکاری کردم دیدم نمیشه فقط از جای حساسش بگم واسه همین میخوام کامل تعریف کنم تازه دوران آموزشی سربازی رو تموم کرده بودم و افتاده بودم شهر خودم واسه ادامه خدمت یه دوستی داشتم به اسم مجید که از بچگی با هم بزرگ شده بودیم ولی قبل اینکه من برم خدمت سر یه موضوعی دیگه با هم حرف نمیزدیم من دوره خدمتم طوری بود که ساعت 2ظهر به بعد خونه بودم یه روز مجید بهم زنگ زد گفت رفیق آشخور بی معرفت بیا بیرون میخوام ببینمت خلاصه رفتم دیدمش کلی با هم حرف زدیم بعد دیدم یه نفر هر چند دقیقه هی بهش زنگ میزنه اینم جواب نمیده ازش پرسیدم ماجرا چیه گفت دوست دختر قبلیمه دیگه نمیخوام باهاش باشم اینم هی زنگ میزنه حوصلشو ندارم تو پارک بودیم مجید گفت من میرم سرویس گوشیشو داد به من گفت دختره اگه زنگ زد جواب بده اوسش کن منم تا اون موقع با هیچ دختری دوست نبودم اصلا تو نخ این کارا نبودم فقط به فکر ورزش بودم خلاصه دختره زنگ زد منم شروع کردم باهاش حرف زدن هی میگفت گوشیو بده مجید منم مسخره بازی در میاوردم چرتو پرت بهش میگفتم دختره اعصابش خورد شد قطع کرد مجید بهم گفت چیشد گفتم قطع کرد اونم اعصابش خورد شد گفت الان زنگ میزنم حالشو میگیرم اومد زنگ بزنه دید گوشیش شارژ تموم کرده گفت گوشیتو بده زنگ بزنم خلاصه با خط من زنگ زد به دختره کلی فحش داد بهش اون روز تموم شد تا فردا صبح که من سر خدمتم بودم بعضی وقتا با خودم گوشی میبردم چون جایی بودم که زیاد گیر نمیدادن ساعت 10 صبح دیدم گوشیم داره زنگ میخوره دیدم شماره ناشناسه جواب دادم دیدم صدای دختره گفتم حتما اشتباه گرفته ولی دیدم منو به اسم صدا کرد گفت مگه شما امیر نیستی گفتم هستم شما گفت من همونیم که دیروز داشتی حرف میزدی تازه فهمیدم عسل همون دوست دختره قبلیه مجیده خلاصه بعد یکم حرف زدن گفت یه مشکلی دارم که فقط تو میتونی حل کنی منم که کنجکاو شده بودم گفتم مشکلت چیه گفت من میدونم تو با مجید از بچگی با هم بزرگ شدید ازت میخوام مجید راضی کنی یه بار ببینمش باهاش حرف بزنم فقط همین منم گفتم حتما میارمش با هم حرف بزنید غروب رفتم پیش مجید ماجرا رو بهش گفتم بهم گفت من عشقمو پیدا کردم دیگه با عسل هیچ حرفی ندارم خلاصه انقدر اصرار کردم تا مجید قبول کرد همون لحظه زنگ زدم عسل تو پارک باهاش قرار گذاشتم گفتم مجید میفرستم بیاد عسل گفت خودتم بیا میخوام شاهد حرفای ما باشی خلاصه رفتیم سر قرار اینا با هم حرف زدن و از جایی که مجید پسر مغروری بود همه چی رو به شوخی گرفته بود و اصلا به حرفای عسل گوش نمیداد اون روز هیچی تغیر نکرد یعنی مجید حاضر نشد دوباره با عسل بمونه شب موقع خواب دیدم یکی اس داد گوشیمو نگا کردم شماره عسل بود کلی ازم تشکر کرده بود منم کلی دلداریش دادم و گفتم ناراحت نباش همه چی درست میشه و از این حرفا و ازش خدافظی کردم فردا غروبش دیدم دوباره اس داده و از خاطراتش با مجید برام تعریف میکنه یکم با هم صمیمی شدیم گفت اگه میشه یه مدت با تو باشم تا مجید فراموش کنم منم قبول کردم خلاصه بعد یه ماه انقدر باهاش حرف زدم که به کل مجید فراموش کرد منم خیلی خوشحال شدم گفتم خب اگه با من کاری نداری من دیگه مزاحمت نمیشم یهو اس داد امیر من تو این مدت بهت عادت کردم ترکم نکن حقیقتش منم دلم پیشش گیر کرده بود واسه همین سریع قبول کردم بعد یه مدت اس دادن فهمیدم دختره داغیه بهش گفتم اگه یه روزی بهت بگم بیا خونمون چی میگی گفت ای شیطون میخوای چی بگم منم گفتم خب اگه بیای نشون میدی که چقدر بهم اعتماد داری خلاصه قبول کرد گفت میام یه روز خونمون خالی شد زنگ زدم بهش گفتم پاشو بیا کسی نیست اونم قبول کرد گفت نیم ساعت دیگه میام منم دل تو دلم نبود تا دیدم زنگ خونمون به صدا در اومد رفتم در باز کردم دیدم عسل با یه تیپ فشن حسابی تحریک کننده اومده تعارف کردم اومد تو اینم بگم بعد اون قراری که 3نفری رفتیم پارک این اولین باری بود که ما 2نفری همو میدیدیم نشست رو کاناپه منم با یکم فاصله نشستم کنارش یکم صحبت کردیم بهم گفت امیر رم گوشیم ویروسی شده بریم برام ویروس کشی کن رفتیم پای کامپیوترم رمشو وصل کردم براش ویروس کشی کردم دستشو گذاشته بود رو ران من منم داشتم یه جوری میشدم یهو گفت امیر از اون فیلما بذار ببینیم منم از خدا خواسته گفتم منظورت کدوم فیلم گفت خودت بهتر میدونی منم سریع پوشه فیلم سکسیامو باز کردم اون فیلمی که همیشه باهاش خودمو ارضا میکردم گذاشتم عسل خیره شده بود داشت نگاه میکرد یکم که از فیلم گذشته بود عسل خیلی تحریک شده بود یهو بهم گفت بسه دیگه نمیخوام ببینم کامپیوتر خاموش کردم رفتیم رو کاناپه نشستیم دیگه روم باز شده بود گفتم میخام باهات سکس کنم قبول نکرد منم دوست داشتم اعتمادشو جلب کنم گفتم باشه هرچی تو بگی گفت فقط در حد لب میتونم منم قبول کردم چسبیدم بهش لبامو گذاشتم رو لباش شروع کردم به بوسیدنو خوردن وااااااااای عوض چه لبایی داشت حشرم زده بود بالا دستمو گذاشتم رو رانش داشتم میمالوندم خوشش اومده بود همینجوری که لباشو میخوردم رانشو میمالوندم بعد دستم آوردم بالا میخواستم کسشو از رو شلوار لمس کنم دیدم اجازه نداد دستمو کشید پایین میگفت فقط رانمو بمالون داشتم حال میکردم که یهو گوشیش زنگ خورد پشت خط خواهرش بود گفت زود بیا خونه خلاصه اون روز رابطمون در حد لب بود تا شب دیدم اس داد منم شروع کردم به ناز کردن سربالا جوابشو میدادم گفت چرا اخلاقت اینجوری شده منم گفتم بهم اعتماد نکردی نذاشتی باهات سکس کنم بهم گفت باور نمیکنی الان خودم مث سگ پشیمونم بهم گفت امیر تو اولین فرصتی که خونتون خالی شد خبرم کن چند روز بعد تولد خواهر زاده ام بود پدر مادرم رفتن منم گفتم شما برید من بعدا میام زنگ زدم به عسل گفتم تیز پاشو بیا چند دقیقه بعد عسل با همون تیپ تحریک کننده اش اومد خونمون نشستیم رو کاناپه اولش روم نمیشد بچسبم بهش تا اینکه یکم صحبت کردیم یخم آب شد چسبیدم بهش شروع کردم لباشو خوردم کم کم روسریشو باز کردم لباشو گردنشو داشتم میخوردم یکم داغ شدیم دستمو گذاشتم رو رونش شروع کردم به مالوندن دیدم بیشتر داره حشری میشه لبامو داشت جر میداد دستمو اوردم بالا اروم از رو شلوار گذاشتم رو کسش وااااااای یهو آمپر چسبوندم سرم داغ شده بود یه شلوارک بلند پوشیده بودم کیرم سیخ شده بود داشت شلوارکمو جر میداد عسل لبامو ول کرد یه نگا به شلوارکم انداخت دید کیرم سیخ سیخ شده دستشو گذاشت رو کیرم اروم از رو شلوارکم باهاش بازی میکرد وای داشتم دیوونه میشدم همه صحنه هایی که تو فیلمای سکسی دیده بود یه سره داشتن از جلو چشمم رد میشدن اروم شلوارکمو کشید پایین از زیر شرت نپوشیده بودم کیر سیخ شدم جلوی صورت عسل بود تا به حال کیرمو انقدر بزرگ ندیده بودم کیرم همچین سیخ شده بود که هر چی رگ توش بود زده بود بیرون عسل یکم با کیرم ور رفت بعد یه تف انداخت رو کیرم بعد شروع کرد به خوردن سر کیرمو گذاشت تو دهنش چشامو بستم انگار که تو فضا بودم یکم کیرمو خورد ولی حرفه ای بلد نبود بخوره من انقدر فیلم دیده بودم انتظار داشتم عسل مث اونا برام ساک بزنه ولی فقط سرشو میخورد میگفتم تا نصفه بکن دهنت میگفت نمیتونم کیرم داشت منفجر میشد بهش گفتم تا ابم نیومده بذار کوستو ببینم پیراهنشو در اوردم دیدم یه سوتین خوشگل سفید تنشه که سینه هاشو 2برابر نشو ن میداد سوتینشو در اوردم شروع کردم به لیسیدن نوک سینه هاش هم لیس میزدم هم اروم دندون میگرفتم دیدم چشاشو بسته اروم آه میکشه خوردن سینه هاشو زود تموم کردم از سینه هاش شروع کردم اروم لیسیدم تا زیر نافش دگمه شلوارشو باز کردم اروم شلوارشو کشیدم پایین دیدم شورتش به کل خیس شده از رو شورت کسشو مالیدم حسابی حشری شده بود شورتشو کشیدم پایین دیدم یه کوس بدون مو سفید تپل داره درست همون چیزی که دوست داشتم شروع کردم به لیسیدن عسل سرمو محکم فشار میداد سمت کسش میگفت امیر همش مال خودته بخورش منم حشری شده بودم چون واسه اولین بار بود اینکار میکردم کوس عسل قرمز شده بود باد کرده بود میگفت امیر جرم بده پارم کن کیرتو میخوام راستش دختر بود منم تخم نداشتم پردشو بزنم چون تو یه شهر کوچیک زندگی میکردیم میترسیدم خودشو بندازه بهم آروم کیرمو گذاشتم رو کوس خیسش فقط میمالوندم روش یکم مالوندم دیدم ارضام نمیکنه پاهاشو دادم بالا گفتم میخوام از پشت بکنم انقدر حشرش بالا بود قبول کرد کیرمو تف مالی کردم گداشتم دم سوراخ کونش هرکاری کردم نمیرفت تو خیلی تنگ بود انگشتمو کردم تو سوراخش دیدم انقدر تنگه انگشتم به زور میرفت داخلش خلاصه یکم با انگشتم با سوراخش ور رفتم دیدم جا باز نمیکنه بی خیالش شدم بلند شدم عسل جلوم زانو زد گفتم ساک بزن آبم بیاد چند دقیقه سر کیرمو حسابی خورد یهو دیدم سر کیرم خون جمع شده 2برابر شده داشتم ارضا میشدم کیرمو از دهنش در اوردم گفتم دهنتو باز کن دهنشو باز کذاشت یکم جلق زدم آبم با فشار پاشید تو دهن عسل ارضا که شدم کیرمو کردم دهن عسل عسلم سر کیرمو گرفته بود دهنش داشت میمکید تا هر چی آب سر کیرم جمع شده بود بخوره خلاصه اونروز سکسمون تموم شد بعد اون ماجرا چند بار دیگه عسل کردم دیگه وارد شده بودم انقدر با سوراخ کونش ور رفتم به کمک وازلین تا جا باز کرد همیشه از کون میکردمش تا 1 سال هر چند وقت یه بار میکردمش حتی میرفتم خونه خودشون با هم سکس میکردیم بعد یه سال سر یه موضوعی از هم جدا شدیم همه چی تموم شد البته بعد عسل با دخترای زیادی سکس کردم قدمش برام خوب بود ولی این اولین سکسم بود که براتون تعریف کردم به قول شاعر که میگه میگن هیچ سکسی تو دنیا مث سکس اولی نیست نوشته
0 views
Date: October 30, 2025

