واحد ۷

0 views
0%

سلام دوستان اسمم ارش هستش و الان ۱۸ سالمه و حدود یکسالی هست که با زنی که ۲۰ سال از خودم بزرگتر هست رابطه دارم و این جریان اولین سکس من و شهره هست و واقعا نمیتونم ترکش کنم و دوست دارم اینو بازگو کنم تا دلم یکم اروم بشه و البته تنها کسی که میدونه طاها پسر خالمه چون تک فرزندم و همیشه ارزوی داشتن خواهر و برادر به دلم میمونه و طاها هم سن من هست کلا باهمدیگه بزرگ شدیم همه خلافامون باهمه ۱۸ سالمه قدم ۱۷۸ وزنم ۷۷ یه صورت معمولی و یه هیکل عادی نه چاقم و نه لاغر و کیرمم حدود ۱۶ سانت بیشتر نیست ولی کلفته و وقتی شق کنم از زیر شلوار ضایع میشه دوسال پیش ۱۶ سالم بود که بخاطر فشارهایی که اوردم به بابام مجبور شد بخاطر من تو اپارتمان زندگی کنه چون از خونه ویلایی دیگه متنفر شده بودم و تو ی مجتمع ۱۰۰ واحدی زندگی میکردیم و خیلی زیاد نمیشد که من شهره رو ببینم از بچگی یه دیوث به تمام معنا بودم به قول دوستام خارکصه ترین ادم دنیام و همه جوره از سکس سر در میاوردم و خیلی زودتر از بقیه هم سن و سالای خودم اولین سکسمو تجربه کردم و بازهم بخاطر طاها بود نه که همه کارا رو اون کنه نه منم خیلی کص تور میکردم ولی چیزی که دوست داشتمو پیدا نمیکردم من عاشق سکس با زنای ۳۵ تا ۴۰ سال هستم و دوست دارم اونقدر حشری باشه که تو سکس جیغ بزنه و خب بریم سراغ شهره خانم واحد رو به رویی شهره خیلی کم دیده بودمش ولی هروقت که دیدمش شق درد میگرفتم رشتم کامپیوتر بود و سال سوم هنرستان بودم و میشه گفت نمره اول کامپیوتر تو منطقه بودم شهره با مامانم چندبار هم کلام شده بودن و بهش گفته بود که رشتم کامپیوتره و ۱۰ روز بعد این که باهم صحبت کرده بودن اومد زنگ خونه مارو زد و پنجشنبه بود و مدرسه نداشتم و خونه بودم داشتم اماده میشدم که با بچه ها بریم قهوه خونه که شهره زنگ مارو زد و تو چشمی نگاه کردم دیدم شهره هست و تو کونم عروسی بود که قراره دید بزنمش و باز کردم و کلی تعارف که بفرمایید داخل و میخواستم تستش کنم که پامیده یا ن که نداد و گفت لپتاپش مشکل داره و گفت اگه میشه درستش کنم قبول کردم و گفت شب اگر مادر و پدر هستن تا بیام که گفتم هستن و فک نمیکردم با وجود تیپای خفنش انقدر تودار باشع و پا نده ساعت ۸ و نیم بود در زد و درو باز کردم گفت پدر و مادرتون نیومدن هنوز منم گفتم تو راهن خدا رو شکر مامان و بابام خونه یکی از دوستای بابام دعوت بودن و تا ساعت ۱ و ۲ نمیومدن اومد داخل و لپتاپش هم تو دستاش بود و ناخن هاش هم لاک قرمز زده بود و دستای سفیدشو خیلی خوشگل تر نشون میداد و داشتم نگاه میکردم گفت چیه منم واس سه گیری گفتم داشتم نگاه مدلش میکردم و نشست رو مبل و منم پذیرایی کردم و گفت کی میان منظورش مامان و بابام بود گفتم کم کم میان و رفتم سراغ لپتاپش که باید ویندوزش پاک میشد و تمام اطلاعات هاردش هم باید پاک میشد شروع کردم به درست کردنش و ۷ ۸ دیقه بعدش الکی گوشیمو گرفتم دستم و گفتم مامان و بابام کار پیش اومده براشون و فک نکنم تا یکی دو ساعت دیگه بیان و گفت که اشکالی نداره مجبور بود بمونه چون شروع کرده بودم به درست کردن لپتاپش منم یه اهنگ اروم گذاشتم و داشتم با گوشیم چت میکردم و چشممو چرخوندم به سمت شهره دیدم زل زده بهم ریدم تو خودم اولش توی اون حالت نگاه هر کی میکرد اونم میرید تو خودش و گفتم چیزی شده گفت که شباهت خیلی زیادی به شوهرش دارم و گفتم مگه متاهل هستید و که دیگه فهمیدم ۱۷ سالگی ازدواج کرده و یه زن و شوهر لاشی بزرگش کردن و خانواده واقعیشو هیچ وقت ندیده و به زور ناپدریش مجبور شده زن یه ادم لاشی تر از باباش بشه که توی ۲۰ سالگی فرار میکنه و میاد شهر ما خودش توی تبریز بزرگ شده بود و کار کرده و موفق بوده و فهمیدم که از همون ۱۸ سال پیش ورزشکار بوده و الان خونه و ماشین و باغ از خودش داره و توی ی شرکت عمرانی کار میکنه و تا صحبتا تموم شد کار کامپیوترشم تموم شد و حالا باید ریکاوردی میکردم که شروع کردم به ریکاوری و اول همه ویدیو ها رو شروع کردم و چنتا اسم پورن استار و برازرز توشون دیدم و لبخند زدم گفت چیه و منم گفتم فیلمای شرکت برازرز توشونه و رنگش پرید کلا گفت نیومدن پدر و مادر باید میرسیدن تا الان و گفتم فک نکنم تا ساعت ۲ بیان خونه و مشغول کار لپتاپش بودم و فیلم گذاشتم اینم چون فیلم طنز دوست داشت امریکن پای ۵ رو گذاشتم و دیگه وسطای فیلم بود که صحنه های سکسیش زیاد بود و دیدم دستش لای پاشه و یواش یواش خودشو میماله ولی جوری که من متوجه نشم فیلم که تموم شد گفت لپتاپ من چیشد گفتم یه ربع دیگه تموم و معلوم بود میخواد بره خودشو ارضا کنه و گفت زودتر لطفا یخورده خودم و تکون دادم سمتش و دیگه یجورایی میشه گفت خودش میخواست و من از اونجایی که کلا خجالت نمیکشم و خیلی پر رو ام دستمو گذاشتم رو رونش و یکم مالیدمش دیدم چشماشو بست و منم ادامه دادم و اومدم بالا و سینه و گردنشو میمالیدم و چشاشو باز کرد دستشو انداخت پشت گردنم و محکم ازم لب گرفت و یواش یواش رفتم پایین و گردن و گوش و سینه و همرو خوردم تا اینکه رسیدم به کسش گفت که نه تا همینجا کافیه و من خجالت میکشم و گفتم خجالت واس چی اخه خیلی پافشاری کرد ولی راضیش کردم و شلوارو و شورتشو باهم دراوردم و دیدم جای زخم چاقو رو کسشه و نگاش کردم گفتم چیشده و تعریف کرد که کار شوهرش بوده و منم بیخیال نشدم و کسشو با ولع زیاد میخوردم خداییش خوشگلتر از این کص از نزدیک ندیده بودم کاملا صورتی و گوشتی مثل کص پورن استاره بود کلا همه چیش در حال خوردن کصش بودم و اونم نشسته بود رو مبل و منم پایین پاش کصشو میخوردم سرمو فشار میداد سمت کسش و منم با دستام دل پاشو و ماساژ میدادم و چنان اه و ناله ای راه انداخت که هرکی از پشت در رد میشد فک میکرد سوپر گذاشتم و صداشم بلند کردم و حدود ۳ ۴ دیقه ای خوردم واسش تا اینکه کل اب کصش پاشید تو صورتم و منم بیشتر و بیشتر مجذوبش شدم چون دقیقا همون کسی بود که دوست داشتم همون موقع گوشیم زنگ خورد و بابام بود گفت سند خونه رو جدا کنم و کسشعرات اضافی که عموم بازداشتگاه بود به جرم کتک کاری و دعوا اینم میخواست بره درش بیاره و ریده شد تو حالم و شهره هم لباساشو پوشید و لپتاپو برداشت و رفت خونه و دو دیقه بعدش مامانم اینا اومدن مامانم که گیر داده بود چرا مبل خیسه بابامم عجله داشت و خودمم اعصاب کیری بود که از دهنم پرید گفتم دختر اوردم خونه و مامانمم چت کرده بود که کیه و بیارش ببینمش و منم همش تو فکر شهره بودم و فرداش که جمعه بود خواب بودم که مامانم بیدارم کرد و گفت شهره خانم دم دره و باهات کار داره رفتم دم و در و صحبت که ممنون کاملا درست شد و مامانمم وایساده بود پیشمون که فهمید دیشب چه اتفاقی افتاده و موقعی که خواستم درو ببندم اشاره کرد به کفشش که تو جا کفشی بود و مامان منم نصیحت کردنش شروع شده بود و منم به بهونه بیرون رفتم رفتم تو کفشش رو نگاه کردم دیدم شماره خودشه و رفتم پایین و به سمت پارک نزدیک خونه و زنگش زدم و اومد پیشم و تعریف کردن و که قرار شد همون شب بریم باغش رفتم خونه ساعت ۵ و ۶ بود که رفتم سر خیابون و اومد سوارم کرد و رفتیم باغش بی مقدمه شروع کردم به لب گرفتن ازش و مالیدنش و همزمان دراوردن لباسام و اونم همین کارو میکرد و میرفتیم به سمت اتاق توی باغ و پرتش کردم روی تخت شروع کردم با کسش ور رفتن و خوردن و سینه هاشو میخوردم و میمالیدم که دیگه با لحن عصبانیت و صدای بلند و جیغ مانند گفت بسه دیگه بکن توش دیگه و شروع کردم به تلمبه زدن و دستم انداخته بودم رو گردنش و فشار میدادم که حالت خفگی داشته باشه و اونم خیلی دوست داشت و محکم میزدم به ممه های بزرگش یه دو دیقه ای بود که تلمبه میزدم و ارضا شد و کیرمو کشیدم بیرون و اب کصش پاشید روم و خیلی دوست دارم اینو بعدش داگی شد و شروع کردم به تلمبه زدن های محکم و خیلی سریع که تخم های خودم بخاطر ضربه ای که میخورد درد میگرفت و بازم ارضا شد و اب کصش ریخت رو تخت از اونجایی که طاها خبر داشت و قرص واسم اوکی کرده بود میدونستم تا یه ربع بیست دیقه ابم نمیاد خسته شده بودم و دراز کشیدم و گفتم خودت بشین روش و شروع کرد تلمبه زدن ممه هاش بالا پایین میشدن و منم محکم میزدمشون و میزدم تو گوشش که خیلی دوست داشت و رفته رفته تلمبه هاش سریع تر شد به محض ارضا شدنش پاشد و کل اب کسشو خالی کرد روم و منم گفتم میخوام از عقب بکنم که راضی نمیشد ولی راضیش کردم و داگی شد دوباره و یواش یواش کونشو باز کردم و گذاشتم کامل باز بشه که لذت ببره و اینطورم شد من اگر از عقب بکنم و طرف خوشش بیاد شهوتم چندبرابر میشه داشتم تند تند تلمبه میزدم و شهره ناله و گریه از شهوت داشت و کسشو میمالید و تند تند ارضا میشد و التماس میکرد که ابمو بیارم و عاشق اینم که ابمو بپاشم رو صورت و اونم همین درخواستو کرد و کم کم داشتم ارضا میشدم و صدام کل اتاقو برداشته بود و شهره سریع پاشد و کل ابمو ریختم رو صورتش و بعدش با هم رفتیم حمام و شام خوردیم حدودا ساعت ۱۱ راه افتادیم رفتیم خونه یکساله که میشه گفت دو سه روزی یبار باهم سکس داریم و عاشقش شدم و نمیدونم چکار کنم ۲۰ سال از خودم بزرگتره و اونم خیلی کمکم میکنه ولی اونم عاشقمه و نمیتونیم جدا بشیم نوشته

Date: January 8, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *