سلام این داستان خیلی بلند نیست و ارزش خوندن داره بزور تونستم تو یه هنرتان ثبت نام کنم اصلا اهل درس خوندن نبودم کارم شده بود با رفیقام علافی و سوپر دیدن یه رفیق داشتم به اسم نیما از اون لاشخورای عالم بود همه کاری باهم کرده بودیم از جق زدن جلوی هم و فحش ناموسی دادن به هم خیلی با هم رفیق بودیم اگه یه روز اون از کوس و کون گنده و سینه مامان من نمیگفت و من از کوس و کون وسینه های مامان اون نمیگفتم و مامان همو جنده خطاب نمیکردیم روزمون شب نمیشد مامان نیما 39 سالش بود و نیما یه خواهر 7 ساله هم داشت مامان من 42 و من یه داداش 20 ساله داشتم مامانای جفتمون تیپشون به روز بود و مانتویی اما مامان من خیلی هات میگشت معمولا با ساپورت یا جوراب شلواری اما مامان اون با شلوار لی های تنگ و مانتو بلند حسابی هم آرایش میکردن اما خب تو خونه اوضاع فرق میکرد و مامانم با دامن تا زانو یا شلوارک هم میگشت حرفای منو نیما باعث شده بود نسبت به مامانامون حساس باشیم و زیاد دید بزنیم اون همه عکسای مامانش با لباسای کوتاه تو عروسیا رو به من نشون داده بود وایییی مامانش خیلی سفید بود و تو عکساش رونای خوشگلش و خط سینش حسابی کیرمو راست میکرد بهش گفتم نیما مامانت عجب جنده ایه خوب کوسیه کاش میشد منم ار کوسش بهره ببرم بعد میزدیم زیر خنده بعد اون میومد خونه ما من عکسای مامانمو نشون میدادم مامان بابام یه عکس داشتن با هم که رفته بودن برا عروسی خالم آتلیه تو عکس مامانم یه لباس تنگ تا زیر باسنش تنشه که حسابی کون گندشو به نمایش گذاشته و یه لباس یقه باز که نصفه سینش معلوم بود با یه جفت کفش پاشنه دار نیما گفت ساسان به نظرم اون شب بابات تا صبح مامانتو کرده چه حالی کردن پسرا تو عروسی حتما کون گنده مامانت بی نصیب نمونده یه روز فحش گذاشته بودیم که هرکی باید یکی از شورتای سکسی مامانشو بیاره مدرسه تا ببینیم از مدرسه که اومدم مامانم رفته بود خرید و هیچکی خونه نبود یراست رفتم سر کشو لباساش یکی از کشو هاش مخصوص جوراب شلواری و شورت و سوتین و لباس خواب بود با دقت همرو نگاه کردم میخواستم یه شورتی باشه که جلو نیما کم نیارم و خیلی سکسی باشه مامانمم که ماشالا کشوش پر شورت لامبادا و سوتین فانتزی بود یه شورت لامبادا مشکی داشت که جلوش تور بود و پشتش یه نخ که لای کون مامانم گم میشد اگه میپوشید جلوش عکس یه لب قرمز بود که قسمت طور دوخته شده بود با دیدنش کیرم راست شد بردم اتاقم قایم کردم تا روز مدرسه رسید تا نیما منو دید زدیم زیر خنده گفتم آوردی شورت ننتو مادر جنده گفت آره تو چی آوردی شورت مامانتو که باهاش کوس میده گفتم آره داداش کیرت تو کوس مادرم قرار شد ساعت ورزش نشون بدیم بچه ها مشغول فوتبال شدن من شورت مامانمو گذاشتم جیبم با نیما رفتیم پایین گفتم اول تو در بیار شورت سارا جندرو وایییی یه شورت قرمز سکسی که قسمت کوسش باز بود و بدون دراوردن شورت میشد کوس مامانشو کرد حسابی کیرم راست شده بود گفتم نیما بابات چه کوسی میکنه تو این شورت شورت سارا رو مالیدم یکم به کیرم هر دوتامون راست کرده بودیم دبیرمون نبود و فقط بچه ها تو حیاط بودن من شورت مامان جونمو دراوردم نیما یه جوووووون بلند گفت و شروع کرد مالیدن شورت مامانم به کیرش خیلی حال کردم کیر نیما از کیر من کلفت تر بود همیشه میگفت مامانت اگه کیرمو ببینه دیگه نمیره به کسی کوس بده داشت شورت و میمالید که نفهمیدم کی علی مرادی شورت مامانمو از دست نیما کشید بیرون گفت نیما این شورت کدوم جنده ایه گفتم علی بده من که در رفت حالا منو نیما دنبالش کردیم بچه ها هم که حساس شدن ببینن چه خبره اومدن سمت ما که علی شورت مامانمو پرت کرد سمت یه نفر دیگه بعد دوباره پرت میکردن دست یکی دیگه و هرکی یه جوووووون میگفت و شورت مامانمو میمالید به کیرش نیما بیچاره همه تلاشش این بود بگیره و خیلی ناراحت بود که سرو کله دبیرمون پیدا شد محسن یکی از دوستام که اون موقع شورت مامانم دستش بود سریع شورت مامانمو گزاشت داخل شورت خودش و قضیه خاتمه پیدا کرد تا موقع زنگ شورت مامان من دست محسن بود و نیما عوضی هی میگفت شورت مریم جنده الان جلو کیر کلفت محسنه خلاصه با یه بدبختی تو راه خونه شورت رو گرفتیم و کلی خندیدیم نیما میگفت شورت مریم جون امروز حسابی حال کرد با کیر بچه ها منم گفتم شورت مامانتو بده خودم براش ببرم تنش کنم اون روز تموم شد و دوستی ما هنوز پایداره منو نیما به هم غول دادیم همیشه با هم رفیق بمونیم و حتی بعد ازدواج شورت و عکس سکسی زنامونو به هم نشون بدیم ببخشید کوتاه بود نخواستم الکی کش بدم نوشته
0 views
Date: April 6, 2020