سلام این داستان گی هست اگه خوشت نمیاد نخون فحش دادن نداره که شازده این ماجرا بر میگرده به خیلی سال پیش اما من خلاصه می گم چون حال ندارم کامل تایپ کنم خالم اینا تازه همسایه ما شده بودن یه پسر خاله داشتم که از من چند سالی بزرگتر بود من خوب بدنم خیلی سکس هست و یه کم دخترونم و خوشکل همیشه واسه همه جذاب و سکسی بودم الانم هستما خلاصه ما از این که همسایمون شدن خوشحال بودیم و هر شب اونجا تلپ بودیم یه شب تابستون همه جمع بودن داشتیم فیلم می دیدیم که خالم به من گفت رضا برو از زیر زمین فلان چیزو بیار منم که جاشو بلد بودم سریع پا شدم و رفتم به زیر زمین چراغ زیر زمین لامپ نداشت به بدبختی اون چیزو پیدا کردم وقتی خم شدم بر دارم یهو ددم یکی چسبید بهم دم دهنم رو هم گرفت خیلی ترسیدم فکر کردم دزده داشتم از ترس می مردم برگشتم تو تارییکی نگاه کردم دیدم دزد نیست یه کم راحت تر شدم بعد دیدم پسر خالمه جا خوردم سعی داشتم فرار کنم اما نمیذاشت انقد محکم جلو دهنم رو گرفته بود که داشتم خفه می شدم پسر خالم هیکلی و درشت بدن منم زنونه و اغر کاری نمی تونستم بکنم شوکه هم بودم خلاصه زود شلوار راحتی منو داد پایینو کیرش که راست راست بوم گذاشت در سوراخم نامرد بدون هیچ معطلی تا ته کرد تو کونم احساس کردم تا فرق سرم شکافت اشک تو چشام جمع شد آق چنن محکم تلمبه می زد که انگار عقده داره خلاصه چند دقیقه قشنگ منو جر داد جوری که احساس می کردم از کونم خون میاد وقتی خوب تلمبه زد یهو دیدم ناله می کنه انگار می خواست آبش بیاد رحت شده بود تا ته فرو کرده بود و هی زور می زد اما دیگه کونم جا نداشت کیرشم کلفت بود نامرد خلاصه آبشو تا ته خالی کرد بعد دهنمو ول کرد من هیچی نمی گفتم یعنی نمی دونستم چی بگم از درد فقط گریه می کردم زود شلوارشو داد بالا و مثلبرق رفت بالا منم یه کم بعدش دردم آروم تر شد و رفتم بالا از اون روز به بعد این از من آتو داشت جرات نداشتم تنها بشم باهاش چون به زور منو می کرد چند سال کارش بود تا اینکه رفت و زن گرفت الان بچه هم اره و دیگه چند ساله منو نمی کنه اما خاطره اون شب یادم نمیره انقدر منو کرده بود که عادتم شده بد اما خشن می کرد و تا خونم نمی نداخت ولم نمی کرد خوب بود داستانم من عاشق کبر های کلفتم بچه ها اگه خواستین منو بکنین بهم تل یا ایمیل بدین تماس می گیرم فعلا شیراز بیشتر هستم نوشته
0 views
Date: August 21, 2018