پارسا و الهام

0 views
0%

با سلامي دوباره خدمت دوست داران داستان داستان سكس قبليم تازه چاپ شده پارسا و پريسا حال كردم با نظرهاتون كلي هم فحش دادم به اوني كه فحش داده البته كلي هم خنديدم اگر اونو خونده باشيد متوجه ميشيد كه ادمي نيستم كه بخوام غلو كنم و الكي مسئله اي رو بزرگ جلوه بدم همتون كلي سكس كرديد و لازم نيست كه بخوام به رخ بكشم كُسه ديگه اين حرفهارو نداره كه تصميم گرفتم چندتا از داستانهايي كه براي خودم اتفاق افتاده رو براتون تعريف كنم من پارسا هستم سي سالمه مجردم و اهـل تهـران قدم ١٧٨ وزنم ٨٥ از وقتي باشگاه نميرم شكم اوردم بيا و ببين كيرمم ١٧ سانته و خوش فرم و دوست داشتني امروز ميخوام براتون داستان سكس با عروس خالم رو تعريف كنم ماجرا از اونجايي شروع ميشه كه تلگرام تازه مد شده بود حدود سه چهارسال پيش يه شب كه اومدم تلگرامم رو چك كنم ديدم تو يه گروه خانوادگي عضوم كردن كي عضو كرده بود الهام عروس خاله همه ي فك و فاميل عضو بودن شروع كرديم به كسشعر گفتن مجاز و جوك و موك و اين چيزا چند روز گذشت و يه شب دقيق يادمه كه پنجشنبه شب بود ساعت دو دو نيم شب يهو دستم خورد يه جوكِ سكسي و ارسال شد تو گروه پشمام ريخت سريع رفتم ببينم كي انلاينه ديدم الهام انلاينه كمي از الهام براتون بگم قد ١٩٠ سينه ٨٥ واقعي سن ٢٦ سال وزنش هم فكر كنم ٧٠ ٧٥ كيلو باشه اندام فوق سكسي اصالتاً لر ولي متولد تهران سفيد و بدني سفت فوق العاده حشري رفتم پي وي و سلام دادم ديدم سريع جواب داد الكي شروع كردم به عذر خواهي كه دستم خورد و ازين حرفا الهام هم گفت اشكال نداره پيش مياد ولي چقدر باحال بود بازم اگه داري برام بفرست گفتم شب شده و شوي رو خوابوندي و اومدي تلگرام داري شيطوني ميكنيا گفت شوي رو نخوابوندم خودش از سر شب خوابيده گفتم دمتون گرم بابا از سر شب شروع كرديد به شيطنت گفت نه بابا دلت خوشه شيطنت كجا بود كه يهو دوزاري من افتاد كه آره بزار شانس خودمو امتحان كنم ببينم پا ميده يا نه شروع كردم چندتا جوك سكسي براش فرستادن بعد خوندنش گفت كه ببين ميتوني حال مارو امشب خراب كني اي بابا گفتم اشكال نداره خرابم شد بپر رو شوهرت كه شروع كرد درد دل كردن كه آي بين خودمون بمونه كه شوهرم سرده و نميكنه و ميگه زن نبايد بگه كه سكس ميخوام و هر موقع كه خودم تشخيص دادم بكنم و ازين حرفها كه منم طبق روش هايي كه همه ي پسرها بلدن مخه رو زدم كه اي بابا حيفِ تو من از روز اول عاشق تو بودم و ديدم كه داري حيف ميشي واز چشمهات ميخونم كه آدم هاتي هستي و خلاصه فرداش قرار گزاشتيم بريم كافي شاپ تهرانپارس محل اونا رفتيم روبروي هم نشستيم و يه قهوه سفارش داديم و تا بياره يهو ديدم دستمو گرفت و شروع كرد دوباره از سردي شوهره گفتن منم شروع كردم به مالوندن دستش و كلي درد و دل كرديم بعدش كه قهوه اينارو خورديم زديم بيرون سوار ماشين شديم و رفتيم پارك پليس توپارك نشستيم رو يه نيمكت و دستمو انداختم بغلش كردم ديگه از كسي بغيراز خودمون و ميل شديد جنسي مون حرفي نميزديم سر ظهر بود و پارك خلوت خلوت دستم و از بغل يقه مانتوش كردم تو و با نوك سينش شروع كردم به بازي حشرش دو برابر شد اونيكي دستمم انداختم زيپ شلوارشو باز كردم و اروم بردم تو شرتش خيس خيس شده بود يه كس خوب و تپل گوشتالو تو حال خودمون بوديم كه ديدم يه دختر و پسر ديگه دارن ازونور ميان كه خودمون رو جمع و جور كرديم و پاشديم و رفتيم تو ماشين رفتيم سمت خونه من كه خالي بود تو اسانسور شروع كرديم لب و لب بازي از در اسانسور كه اومديم بيرون همينجوري كه لبامون به هم قفل بود در خونه رو باز كردم و رفتيم تو دقيقاً عين اين فيلما شروع كرديم حين لب گرفتن همديگه رو لخت كردن اول مانتو و شال و تاپش رو دراوردم اونم اول تيشرت منو در اورد خوابوندمش رو تخت و شروع كردم سينه هاش رو خوردن سوتين نبسته بود با نوك زبونم دور حاله سينش رو ليس ميزدم بعد يه بادكش اساسي كل سينش رو يه ده ديقه اي اينكارو ادامه داديم گفت نوبت توئه پاشد شلوار و شورتم رو باهم دراورد شروع كرد ساك زدن كلي سكس كردم و كلي برام ساك زدن اما اين يه چيز ديگه بود همچين ميخورد كه هر بار بيشتر كيرم شق ميشد شلوارش رودراوردم داگي خوابوندمش رو تخت و كس خيسش رو با سر كيرم بازي بازي دادم و يهو خودشو داد عقب و كيرم رفت تو كوسش شروع كردم به تلنبه زدن حالا نزن كي بزن بعد الهام اومد نشست رو كيرم و شروع كرد بالا پايين كردن يه ربع بالا پايين شد صداي اه و نالش كل فضاي خونه رو پر كرده بود خسته كه شد دراز كشيد و منم شروع كردم درازكش و از پشت گزاشتم تو كسش و تلنبه شالاپ و شولوپ صداي كردن به همراه اه و اوه سكسي من كلاً ادم دير ارضايي هستم حدود يك ساعت كردمش با روشهاي مختلف الهام دو بار ارگاسم شد و ديگه شل شل شده بود منم كه ديدم ابم داره مياد پاشدم وايستادم و ابم رو ريختم رو صورتش بعدش كيرمو كرد تو دهنش و بازم برام ساك زد بعدش يه دوش گرفتيم و رسوندمش تهرانپارس و هنوزم در ارتباطيم ولي ديگه موقعيت جور نشد كه بكنمش اميدوارم خوشتون اومده باشه خدايي عين حقيقت بود الان يه عده ميان فحش ميدن ميگن دروغه و فلان ولي كيرمم نيستن چون اگه بودن سولاخ داشتن نوشته پارسا

Date: May 11, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *