درست چند روز بود كه از سكسم با الهام پارسا و الهام گذشته بود و همچنان تو اون گروه خانوادگي تلگرام مشغول ارسال جك هاي مودبانه بوديم و گه گاهي هم با الهام خصوصي سكس چت ميكردم يه بحث دختر وپسر پيش اومد تو گروه بعد من يه مطلب ضد دخترها فرستادم تو گروه كه يهو ديدم خواهر كوچيكه ي الهام كه اينجا اسمشو ميزارم الهه اومد پي وي الهه دختري بود متولد ٧٧ قد بلند نزديك به ١٩٠ سبزه سينه ٨٠ـ ٨٥ باسن متوسط رو به بزرگ خوشگل گفتم جانم گفت اين چه مطلبي بود گفتم مگه چش بود و ازين حرفها اين سرآغاز رابطم با الهه بود الهه خواهر كوچيكه الهام عروس خالم بود يه خانواده چهار نفري بودن كه فقط دوتا دختر داشتن مامان و باباي الهه هم به خاطر مسايل شخصي شون جدا شده بودن قد الهه هم مثل خواهر و مادرش بلنده ١٩٠ حدوداً اندام فوق العاده سكسي واليباليست در كل يه كس متحرك يه چند روزي به همين روال گذشت و ما باهم چت ميكرديم تا اينكه يه روز باهاش قرار گزاشتم كه بريم كافي شاپي جايي كه به پيشنهاد الهه قرار شد بريم پرديس يه سفره خونه دنج و خلوت رفتم سه راه تهرانپارس منتظرش بودم كه ديدم يه ماشين جلوم ايستاد شيشه عقب رو داد پايين الهه بود گفت بيا سوار شو پشت نشسته بود و يه مرد و زن ديگه هم جلو نشسته بودن پشمام ريخت سوار شدم و شروع كرد به معرفي دوستاش مرده رييس شركتشون بود و خانومه هم مسئول داخلي شركته و البته بكن زنه هم بود خلاصه چهارتايي رفتيم نشستيم سفره خونه و قليون و دود و سيگار كم كم بهش نزديك تر ميشدم و از ترفندهاي پسرونه استفاده ميكردم براي زدن مخش و كردنش يه ذره دستش رو كه گرفتم و نم نم ميمالوندم ديدم چشاش خمار شد ولي خبري از سكس نبود اونروز تموم شد و رفتيم قراربعديمون فردا دفتر كارشون توي خ دماوند شد سر ظهر رفتم دفتر كارشون در رو زدم در باز شد ديدم يه دختره ديگست توپول موپول الهه رو خواستم كه ديدم خود الهه اومد و دستمو گرفت و لپم رو بوسيد و بعد سلام عليك منو باخودش برد به اتاقش اتاق كه چه عرض كنم رو ميز بطري شراب دست ساز تو پيك ها نصفه و نيمه شراب و فضا پر بود از دود قليون و سيگار ـ الهه اينجا ميشه بگي دقيقاً كارتون چيه ـ ما تو كار ليزينگ ماشين و خريد و فروش مسكن پرديسيم ازين شركت تخمي ها براي منم شراب ريختن خورديم وچون اونا كلي پيك جلو بودن شنگول شنگول بودن يهو شروع كردن از همديگه لب گرفتن كل پشمام فر خورد بعد ريخت از اون زنه بدم ميومد خيلي كيري بود ولي از الهه تعجب ميكردم كه چرا با اون تو همين حين زنه رو بيرون كرد از اتاق و اومد سمت منو شرو كرد به لب گرفتن فكر كن رو شراب باشي و لب و لب بازي اوف چه حالي ميده زبونش رو تو دهنم ميچرخوند لب بالا رو ميمكيد بعد لب پايين دستاشم رو كيرم بود كيرمم توي شلوار پارچه اي داشت منفجر ميشد منم دستم رو حلقه كردم دور باسنش و شروع كردم مالوندن يه جفت كيون توپ سكسي و نرم مي مالوندم و لب ميگرفتيم اروم دستمو از پشت شلوارش كردم تو كردم زير شرتش يه كون داغ و سكسي تو دستام بود با كون الهام فرق داشت يه ذره سفت تر بود از اون لا انگوشتمو رسوندم به سوراخ كون و بعدش به كوسش واي خداي من خيس اب بود خيسااااااا يه ذره بازي بازي دادم و دستمو در اوردم انگشتمو كردم تو دهنش و شروع كردم گردنش رو خوردن همزمان با اونيكي دستم دكمه و زيپ شلوارشو باز كردم ـ بدم پايين ـ صبر كن ـ بزار كيرمو بكنم توش ـ اينجا نه بيا بريم رو صندلي رفتيم نشستيم رو صندلي ميز كارش و اومد نشست رو كيرم كيرم و تنظيم كرد رو سوراخ كوسش و نشست تا ته رفت تو شروع كرد به اه و ناله و بعدش همزمان لب بازي رو باز شروع كرد منم دستام رو باسن بزرگ و سفيدش بود و ميمالوندمش و كير شق شدمم تا دسته داشت تو كسش ميرفت و ميومد يه ربع بالا پايين شد و ارضا شد و منم ابم داشت ميومد كه سريع پاشد و دستمال كاغذي داد و ريختم تو دستمال پاشديم جمع و جور كرديم و مرتب كرديم خودمونو كمي لب گرفتيم از هم و الهه رفت بيرون از اتاق من نشستم و ظاهرم رو مرتب كردم ديدم زنه و اونيكي دختره اومدن تو اتاق و بهم گفتن خسته نباشيد خنديديمو منم گفتم مرسي و قابل شمارو هم نداره كه باز خنديديم و رو مون به روي هم باز شد بعدها فهميدم كه اين دوتا هم جنده تشريف داشتن از فرداش پام به دفترشون باز شده بود و تقريباً هر روز الهه رو ميكردم تو ماشين تودفترشون تو پاركينگ لواسون يه بارم رفتيم خونه ي يكي از دوستان اون زنه كه به اونم كس ميداد منم الهه رو بردم تو اتاق و به چند روش سامورايي كردمش از اونطرف هم با الهام دوست بودم و باهم سكس چت ميكرديم ولي هيچ كدومشون نميدونست كه من با اونيكي هم رابطه دارم خلاصه بعدها فهميدم كه الهه خانوم چون حلقوي بوده از راهنمايي شروع به سكس كرده بوده و من تو ليستي كه تهيه كرده بود از دوست پسرهاش نفر پنجاهم بودم بعله الهه جنده بود اما تك پر دختري بود باحال كه هر پسري دوست داره باهاش هم كلام بشه چه برسه به رابطه جنسي يه چند مدت ديگه باهم بوديم تا اينكه گفت يه دوس پسر كسخل پيدا كرده كه ميخواد بگيردش و كات كرديم و تااااااااااامااااااااااممممم كس هاي ديگه اي كه كردم و داستانهاي ديگه اي كه نوشتم رو ميتونيد اينجا بخونيد پارسا و الهام پارسا و پريسا نوشته پارسا
0 views
Date: March 28, 2019