پرده ها پرواز میکنند

0 views
0%

سلام این داستان اولین سکس واقعیمه با دوس پسرم جریانه چند سال پیشه فرمونو بگیرید ک بریم من نگارم سن بماند یه دخترم از همینا ک تو خیابون میبینید تو شیطنتا پسرای زیادی اومدنو رفتن اما با هیچکدوم جدی رفیق نشده بودم فقط کرم ریختن بوده ولی این یکی فرق داشت هم خوشگل بود هم خیلی ازم خوشش اومده بودو پیله کرده بود باهم از طریق همکلاسیم رسما رفیق شدیم و صمیمی اسمش محمد بود و چشماش رنگی خیلیم به خودش مینازید حرصمو درمیاورد کثافت منم خیلی اذیتش میکردم اوایل اصلا بحث علاقه نبود ازش خوشم نمیومد دوس داشتم بچزونمش اینکارم میکردم ولی هرچی میشد منت کشیو آشتی میکرد رابطمون همینجوری قطعو وصل میشد یا خوب خوب بودیم یا قهر تا گذشت دوسال شد ک باهم بودیم بهش علاقهمند شده بودم اونم ک از اول خرم بود یعنی دوسم داشت فقط من جفتک مینداختم ک رام شدم ضمنا چوخ دا بهش شک داشتم ک البته بی دلیلم نبود کلی جک جنده دورو ورش بود زیاد راجبع مسائل سکسی حرف نمیزد یعنی میگفت هرچی تو بگی تو بخوای میکنیم نخوای نمیکنیم بچه باحالی بود این تیکه اش منم ک داغ البته بیشتر از رو علاقه دلم میخواست باهاش سکس کنم خیلی دوس داشتم سکسو تجربه کنم فک کردم کی بهتر از محمد بهش پیشنهاد دادم جور کن یجا اونام خونشون سه طبقه بود وسط خودشون بالا عموش پایینم مامبزرگش عموش از اون دیوثای عالم بود زن داشت دوس دختراشم به را بودن خلاصه بساط فراهم شد ک بریم خونه عموش اینا صبح پنجشنبه زود پاشدم رفتم حموم حسابی صفا دادم به هیکلم محمدم زنگ زد ک حاضرشم میاد دنبالم دل تو دلم نبود وایییی آرایش کردم خط چش کشیدم یه رژ بادمجونی زدم با رژ گونه صورتی ملایم صورتم سفید ک نه گندمی و تقریبا صاف بود محمدم از کرم پودرو اینا بدش میومد نزدم راحت باشه یه شٌرت لامبادا مشکی ک جلوش پنج تا مروارید داشت پوشیدم با یه نیم تنه مشکی صورتی شلوار جین روشن و مانتو سفید تنگ نازک میخواستم عروس شم دیگهههه اووووخ با فکر تن خوش رنگه گرمش دلم قیلی ویلی میرفت شال صورتیو گذاشتم محمد تک زد یعنی جلو درم ال استارو پا زدم دوییدم بیرون بچم رو موتور نشسته بود دست دادیم نگام کرد گفت جووووون چیکا کنم من با تو خندیدم و نشستم ترکش کونمو دادم عقت سینه هامو چسبوندم ب کمرش عشق موتور بودم خیلی گفتم بگاززز عشقم خونشون زیاد دور نبود پنج دقه ای رسیدیم موتورو پارک کرد گفت وایسا اینجا تابگم بیای رفت کلید انداخت یه سرک کشید اشاره زد بیا رفتم تو راهرو بدو کتونیارو دست گرفتم دوییدم تا بالا وایسادم جلو واحد عموشینا دو دقه بعد اومد گفت چ نفسی میزنی توله سگ گفتم باز کن درو بدو باز کرد کسی نبود قبلا هماهنگ شده بود تا رفتیم تو کفشارو ول کردم پریدم بغلش لباشو میخواستم اوووم جونم لباشو میمکیدم گازای کوچولو میگرفتم اونم بیکار نبود البته مشغول راست کردن بود ولش کردم مانتومو درآوردم بعد تیشرت اونو کندم دست خودم نبود هیجان داشتم دستمو بردم بالا یعنی نیم تنمو بکَن گفت چ هولی وروجک گفتم حرف نباشه زوود سینه هامو لخت کرد خودمم شلوارمو در آوردم گفت فدات شم خانم سکسیه منننن کمربندشو باز کردم جینشو درآورد یه شرت سرمه ای پاش بود کیرش برجسته شده بود یکم فقط یکم ترسیدم ولی گوره باباشی گفتم دستمو بردم روش لمسش کردم چقد داغو نرمو با حال بود آخ خیلی دوس داشتممم سینه هامو گرفت تو دستش نوکشو فشار داد منم کیرشو در آوردم باهاش بازی میکردم دوس نداشت ساک بزنم خاطره بد داشت دی _ یکم ک زیرو رو کردم کیرش سفت شد گفت پاشو بریم رو تخت رفتیم اتاق خواب عموش اینا ول شدم رو تخت اومد روم کیرشو حس میکردم رو کسم کسم نبض میزد خیس کرده دیوونه شده بودم نوکه سینمو مک میزد اه تو فضا بودم اومد زبونشو برد تو دهنم خیلی ناز بازی بازی میکرد لبامو آروم میخورد منم با دستام پشت گردنشو ناز میکردم رو گردنش خیلی حساس بود به گفته خودش لبامو جدا کردم گردنشو یه زبون کوچیک زدم یه جووونی گفت گفتم آبش اومد دی _ کیرش فشار میاورد ب کسم جامونو عوض کردم نشستم رو کیرش خم شدم از زیر چونش تا بالای نافشو خوردمو زبون زدم چشاشو بسته بود لباشو گاز میگرفت رفتم بالا لب گرفتم ازش از کمرم گرفت درازم کرد اومد سروقت ممه جونام لیس میزد روانیم کرد گفت اجازه هست اشاره کرد به نازم خندیدم دستشو گرفتم گذشتم رو کسم اووووممممممم وایی جوون چ حالی میداد کسمو گرفت تو دستش شرتمو در آورد رفت بین پاهام وایی نه من میمیرم اخخخخ زبون گرمشو گذاشت روش دوبار بالا پایین کرد نفسم رفت چوچولم برجسته برجسته شده بود گرفت بین لباش با زبون فشار میداد آیییییییی نفس نفس میزدم ناله میکردم محمد آییییی مک میزد لبای کسمو جوووون عزیزه دلم کشیدمش بالا لباشو کردم تو دهنم میخوردمش گفتم عوضیه سکسیی دیوونم کردم گفت جووون دل منی چی میخوای هوم سر انگشتشو یکم کرد تو کسم آهم رفت هوا یکم بیشتر کرد تو گفت جوووونم چقد داغه این تو چشام خمار شده بود شل شده بودم گفتم محمد من میخوام تو رو خدا لبامو بوسید سر کیرشو گرفت میمالید ب کسم بالا پایین میکرد ایییییی اوووووم بکن توش نفسم بکن توشش میخوام گذاشت دم سوراخم یکم فشار داد سر کیرش یه کوچولو رفت تو وااااایییییی جووووون خانمم چقد داغی آتیشه ناله میکردم خواهش میکردم بکنه توووش کامل ولی از بس تنگ بود بیشتر نمیرفت اونم دلش نمیومد فشار بده گفتم محمد بدوو دیگ گفت اذیت نشی خانمم گفتم نه میخوامممممممم یکم دیگ فشار داد یذره دردم اومد خودمو بردم جلو یکم پاهامو دور کمرش حلقه کردم یهو فشار داد دردم اومد جیغ زدم خم شد روم سریع لبامو شروع کرد به خوردن چشام پر اشک شده بود لبامو ول کرد گف جووونم جونم عزیزم خانم خودم شدی توله سگ گفتم نامرد خیلی درد نداشت ولی احساساتی شده بودم دستامو باز کردم ک خم شه بغلم کنه تو همون حالت یکم ک آروم شدم برگشت یکم کیرشو تکون داد تو کسم ک سوختم ناله کردم گفتم دربیار ببینم چی شد کیر خونیشو در آورد با دست مال پاک کرد گفت برو دست شویی بشور خودتو رفتم دست شویی آبو ولرم کردم تمیز کردم برگشتم گفتم پارم کردی عوضییی گفت فدا سرت مال خودم شدی دیگ گفتم زر نزنااا اشغال اینارو ب حالت لوس میگفتم خندید اومد بغلم کرد گفت خودت خواستی عشقم گفتم بعلهه گله ای نیست شروع کرد بوسیدنم سینمه هامو میمالید دستشو برد سمت کسم با چوچولم ور رفت منم کیرشو تو دست گرفته بودم گردنشو بوسیدم برگشتم کونمو فشار دادم ب کیرش چ حالی میداد خمم کرد کردد کیرشو گذاشت دم کسم گفت بکنم تو گفتم یسسس یذره کرد تو سوزش داشتم ولی جوری نبود ک نخوام کیرشو قورت ندم دی _ یکم عقب جلو کرد لبمو گاز گرفته بودم چ لذتی داشت گفت درد ک نداره گفتم نه محکم تر فشار داد همش رفت تو آییییییی اوووممم یه اه ناز کشیدم ک خوشش اومد لمبرای کونمو فشار داد چقد داغی تو دیوث گفتم خودتیییی خندید خم شد کمرمو میبوسید دیگ راحت داشت میکرد توش در می آورد دستشو رسوند بالای کسم میمالید یه حس خوبی بود تو دلم خالی میشد حال محشری داشتم چشام باز نمیشد اونروز اون ارضا شد ولی من به ارگاسم نرسیدم تو سکسای بعدیمونم همینطور ولی بازم همیشه برام لذت بخش بود بیشتر بخاطر اینکنه اون خیلی هوامو داشت بیشتر حواسش معطوف لذت بردن من بود تا خودش دوسال بعد از اولین سکسیمونم باهم بودیمو دوست داشتیم همو تا اینکه شکام ب یقین تبدیل شدو فهمیدم ک کلا تکپر نبوده تو این مدت و دوس دخترای دیگه ام داشته درکل خیلی اجتماعی لاشی بود ک واسه من قابل حضم نبود واس همینم شرشو کندم اعصابمو راحت کردم الان سه ساله ک جدا شدیم بعد از اون سرمو با درس گرم کردم عطای دوس پسرو ب همچیش بخشیدم خیلی سعی کرد ک دوباره باهم باشیم ولی حوصله دردسراشو ندارم میدونم شخصیتش بهم نمیخوره تنهایی بعضی وقتا بهتره تایپ کردن چقد کسل کنندس این داستانای طولانی فازشون چیه در ضمن فحش آزاده بوج بوج نوشته مهمه

Date: May 28, 2020

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *