اول از همه سلام میکنم خدمت همه اعضای حشری و سکسی سایت و عذر خواهی میکنم بابات غلط املایی یا دستوریی که توی متن هست از خودم بگم نیلوفر هستم 26 ساله از کرج قدم 166 وزنم 52 سایز سینه هام70 صورتم معمولیه و باسن کوچیکی دارم داستان من تقریبا از دو سال پیش شروع شد تازه دانشگاهم تمومشده بود و واسه ارشد قبول نشدم و یه جورایی میشه گفت افسرده شده بودم یه هفته از جواب کنکور میگذشت که حالم خیلی مساعد نبود و به پیشنهاد مامانو بابام تصمیم گرفتم یه مدت رو برم خونه ی عموم توی شیراز مدت زیادی بود که خونواده عمومو ندیده بودم واسه همین احساس میکردم خونشون یه جو سنگین داشته باشه و معذب باشم عموم سیاوش یه مرد قد بلند با وزن زیاد سیبیلو و مهربودن بود در عوض چیزی که از زن عموم یادم مونده بود یه کوتوله چاق بد اخلاق بود دوتا بچه داشتن سهیل پسر بزرگش که 6 ماه از من بزرگ تر بود و سارا که سال اخر مدرسش بود وقتی رسیدم عموم و سارا دنبال اومدن تو ترمینال فک میکنم نیم ساعتی قبل از من رسیده بودن و منتظر بودن تا اتوبوس برسه ساعت تقریبا 9 شب بود اگه اشتباه نکنم خیلی گرم و صمیمی سلام کردن و بعدش راه افتادیم به پیشنهاد سارا شام رو رفتیم بیرون خوردیم و تو اون مدت که د اخل رستوران بودیم از این چند سال که با هم زیاد ارتباط نداشتیم صحبت کردیم سرتونو درد نیارم رفتم خونه و حدودا ساعت 11 30 بود که رسیدیم دم درو سهیل درو باز کرد بقلم کردو خیلی اروم سلام کرد تو اون مدت که اونجا بودم خیلی با هم راحت شدیم جوری که بعد از 2 هفته که میخوستم برگردم خونه یه احساس واسگی بهشون میکردم 7 8 ماهی از اون موقع میگذشت که تقریبا هفته ای دو یا سه بار با سهیل صحبت میکردم تقریبا از هر چیز با هم حرف میزدیم یک سالی گذشته بود که با هم راحت تر شده بودیم و در مورد مساءل سکسی هم حرف میزدیم یه مدت کوتاه بعدش زن عموم رو برای عمل قلب به تهران بردن و شبا میومدن خونه ما شب اول که عمل کرده بود همه کنارش توی بیمارستان بودن بجز من که بخاطر اینکه پریود بودم نتونستم شب رو بمونم و سهیل که پیش من موند اومدیم خونه یه فییلم از شبکه های جم نگاه کردیم منم که سر درد داشتم رفتم یه قرض خوردمو خوابیدم توی تخت بودم که احساس میکردم یه صداهایی میاد ولی نمیتونستم بیدار شم بعد از چند دیقه که نمدونم دقیقا چقد بود احساس کردم یه چیز گرم رو رونهام داره تکون میخوره ولی بازم نمیتونستم بیدار شم دستشو کم کم بالا میاورد تا به کسم رسید از خواب پریدم بعله دیدم سهیل بود که با یه شلوارک اومده و داره منو میماله خواستم بندازمش اونطرف که یکی زد توی صورتم خیلیم محکم زد بعدش شلوارک کوتاهی که پام بود رو محکم کشید پایین و تیشرتمو به زور دراورد سوتین هم که نداشتم شروع کرد فشار دادن ممه هام واقعا فشار میداد جوری که خیلی درد گرفته بودن و مدام داشتم سعی میکردم تونو از خودم دور کنم سرشو اورد جلو یه لب کوتاه ازم گرفت و شرت ابیمو دراورد اونموقع بود که متوجه شد پریودم منو برگردوند کونمو انگشت کرد خیلی هم درد داشت چون اولین بار بود چیزی داخلش میرفت یکم که گذشت شلوارکش رو دراورد و میخواست که من واسش ساک بزن منم هرجور که میتونستم اونو از خودم دور کردم تا آخر سر با زانو زدم تو تخماش یه جوری شد و از اتاق رفت بیرون بعد از اون ماجرا تاحالا ندیدمش و اصلاهم فکر نمکنم یه روزی دوباره بخوام ببینمش از همتون بازم معذرت میخوام میدونم که اینجا واسه نوشتن داستا سکس هست که داستانی که من وشتم خیلی قسمت سکسی نداشت اصلا نداشت ولی به نظر خودم از صد ها داستان دروغی که یه عده میان مینویسن بهتر بود هر چندنظر شما مهمه قول هم میدم دفعه بعدی که داستان نوشتم سکسی تا شهوت تک تکتون رو تحریک کنه نوشته
0 views
Date: December 3, 2018