سلام این دفعه می خوام قصه من و پسر عمه مو براتون بگم.این پسر عمه من خدا خیرش بده تو همه ضمینها
فعالیت می کنه.که آخرین فعالیتش رو که من نمی دونستم زدن مخ های توپ و باحال .یه روز هوس کردم برم
خونه عمم و اونجا بمونم آخه هر وقت که می رم 2 شبی می مونم.و من هم رفتم که پسر عمم از سر کار اومد
و عصرانه رو خوردیم و گفت جاوید بیا بزنیم بیرون و من هم قبول کردم.ماشینو روشن کردم و منتظر پسر
عمه شدم .مثل همیشه عادی اومد تو ماشین و حرکت کردیم تو راه هی داشت با من سر یه مطلب و باز
می کردکه تو تا حالا سکس داشتی نداشتی .می خوای سکس داشته باشی یانه .منم که زیاد با پسر عمم زیاد تو
این مسائل راحت نبودم سعی نمی کردم جواب شو بدم و حواسم به رانندگی بود . پسر عمم از من 7 سال
.بزرگتره.تا اینکه با تلفنش شماره داره می گیره.شروع به صحبت کرد فهمیدم پشت خط یه خانومه.دقیقتر شدم
دیدم داره یه جایی رو مشخص می کنه یا قرار می ذاره به من گفت بپیچ سمت راست من هم پیچیدم .مکالمه
رو قطع کرد.گفتهمین جا توقف کن منم وایسادم .دوباره برگشت به من گفت که سکس نداشتی منم این دفعه گفتم
آره نداشتم.دیدم داره دست تکون می ده برای یه نفر .وای چی می دیدم 2 تا هلو داشتن برای پسر عمم دست
تکون می دادن.من اصلا ماتم برده بود . دخترها چی بودن ظریف تمیز من که یه لحظه حساب کار دستم اومد
فهمیدم نقشه پسر عمه چیه خودمو جمع و جور کردم .دخترها نزدیک ماشین شدن و پسر عمم تعارف کرد
.بیاین تو ماشین و اونا از خدا خواسته نشستن . وقتی سوار شدن به من سلام دادن منم با پته پته جوابشون و دادم
پسر عمه گففت راه بیوفت منم راه افتادم تعد گذشت از چند تا خیابون و کوچه گفت نگه دار. دختر ها پیاده شدن
و رفتن اونا دم یه آپارتمان وایستادن بعد در باز شد و رفتن بالا ترس برم داشت.پسر عمم گفت ماشینو یه جا
پارک کن بیا.بعد از پارک ماشین ما هم رفتیم دم در آپارتمان وایسادیم پسر عمم زنگ زد و در بدون سوالی
.باز شد.من که حسابی تعجب کردم و خیالم راحت بود چون با پسر عمم هستم و خودم و سپرده بودم به اون
. رفتیم بالا و وارد یکی از خونه ها شدیم.یه پسر جوان هم تیپ پسر عمم درو باز کرد ما هم وارد شدیم
من با االله یا االله گفتن وارد شدم دیدم همه دارن می خندن پسر عمم پسر جوان و دخترها که با لباس های راحت
جلو من نشستن.پسر عمم گفت برو گمشو تو بغل اون بعد هلم داد طرف دختره دختره هم سریع منو قبول کرد
تو بغلش وای خدا.چی می دیدم .2 تا دخترها دور من نشستن و دارن لباسامو در می یارن .کیرم درد عجیبی
گرفتم.حسابی راست کرده بودم.دخترها فقط با من کار داشتن . پسر عمم و صاحب خانه داشتن مشروب می
خوردن و گرم صحبت بودن.منم تو حال خودم نبودم که دیدم لخت لختم.یکیشون داشت کیرمو می خورد و اون
یکی داشت ازم لب می گرفت.گفتم شما چرا لخت نمی شید یکی از دخترها گفت منتظر بودیم شما بگید منم
حشرم زد بالا شروع کرد لباسای جفتشون رو در آوردم کیرمو از دهن او یکی کشیدم بیرون و لختش کردم
وای دیگه حالم نمی دونم خوب بود یا بد اما حسابی قاطی کرده بودم.شروع کردم لیسیدن چوچولاشون چقدر
تمیزه انگار صفر کیلومترن و تا حالا کسی نزده توشونکسشون سرخ شده بود و هیچ مویی هم نداشت.منم
همین طوریش داشت آبم می یومد.چه بخوام بکنم توش.پسر عممو دیدم که داره دست پره می یاد.با خودش
اسپره آورده بود اسپره رو زد به کیرم و گفت کاندوم هم هستا منم که می ترسیدم گفتم باید خوش زحمتشو
بکشه.و اون هم ردیف کرد .کیرم بی حس شده بود دختر کونش رو قنبول کرد طرفم و گفت پارم کن منم
حشری تا دسته کردم توش راحت رفت.هیچ صدایی از خودش در نیاوراون یکی دختره که سنش پایین تر می
زد داشت کیر پسر عممو می خورد.منم رفتم تو کار همین سینهاشو گرفتم و تو کونش تلمبه می زدم.کیرمو در
آوردم گفتم بزنم تو کوست گفت بزن هر جا که دوست داری شما سفارش شده هستید.منم با کمال پر رویی کردم
توکسش وای چه کسی چه گرم حسابی همدیگرو خیس کرده بودیم که گفتم آبم داره می یاد پسر عمم تا شنید
اومد بالاسرمون که زود باش می خوام ببینم دختره کیرمو درآورد کرد تو دهنش و من همرو خالی کردم تو
دهنش . که از حال رفتم به پسر عمم گفتم از کمر افتادم گفت از دل نیفتی..دستش رو گذاشت رو شکمم که
حسابی داغ کرده بودم.بعد گفت حاضر شو بریم.منم دختر رو چند بار بوسیدم و با دستمال دور کیرمو تمیز
.کردم و راه افتادیم بریم دختر ها تو خونه موندن و من با پسر عمم زدیم بیرون که تو راه ازش تشکر کردم
اون هم گفت قابل نداره ولی……………منداشتم دیوونه می شدم که دیدم پسر عمم از تو کیف کوچیکی
همراهش بودیه دوربین تصویر برداری درآورد و زد صحنه سکس من با دخترها حسابی دیوونه شدم .داغ
.کردم گفتم چرا فیلم گرفتی دیوونه گفت برای روز مبادا که حسابی ضایت کنم.دیدم عجب سوتیه بزرگی دادم
من به پسر خوب بودن و اهل نماز و روزه خدا پیغمبر تو فامیل معروف بودم.که فهمیدم پسر عمم چرا این
کارو کرده.بله این بود که هر چی می گفت می گفتم چشب. ازم کون نمی خواست.ولی ماشینو هر می خواست
.می گرفت. که بر خودم لعنت فرستادم. هیچ وقت عجله نکنید و حسابی جوانب کارو در نظر بگیرید .
معذرت که خستتون کردم .