پسر آرزوهام

0 views
0%

این داستان گی هست پس دوست ندارین داخل نشین اولین باری که علی رو دیدم تو اردو مدرسه بود کلاسش فرق داشت ولی خیلی به دلم نشست هیکلی و قد بلند بود با چشای قهوه ای روشن اون موقع 17 سالم بود و به چند نفر داده بودم و تصمیم گرفتم کیر اونم امتحان کنم هر طور بود و به هر بهونه ای باهاش رفیق شدم و خیلی بهم نزدیک شدیم اما دو سال طول کشید تا کونم گذاشت خودش بهم شک کرده بود که کونی هستم اما با احتیاط رفتار میکرد اولین بار که بهش امار دادم و گفتم خونه مون خالیه تا صبح و تنهام بیا پیشم بخواب با تردید قبول کرد اما هر چی منتظر شدم نیومد خیلی خورد تو پرم اما دفعه دوم که دوباره خونه تنها شدم اومد خیلی معمولی نشستیم و صحبت و بعد رفتیم بیرون شام خوردیم موقع برگشتن وقتی داشتیم از خیابون رد میشدیم به بهونه ترسیدن از ماشینها دستشو گرفتم اخ که چقدر داغ بود برگشت یه نگاهی بهم کرد و دستمو فشار داد احساس میکردم زنش هستم و تیپ و قیافه ش دیوونه م کرده بود اخه من خودم تقریبا قد کوتام موقه خواب جامونو کنار هم انداختم دل تو دلم نبود قلبم داشت میومد تو دهنم به هر جراتی بود برگشتم طرفش و چهره به چهره شدیم اتاق خیلی تاریک نبود و تونستم ببینم هنوز بیداره اما هیچ حرکتی نکرد با کلی استرس دستهای بزرگشو لمس کردم اینجا بود که منو چسبوند به خودش و شروع کرد پشتمو از زیر لباس ماساژ دادن یواش یواش دستشو برد پایین و دقیقا گذاشت رو سوراخم منم سریع دستمو بردم تو شلوارش و کیرشو که کاملا راست کرده بود گرفتم اون لحظه توصیف شدنی نیست نفسای داغش میخورد تو صورتم و بیشتر و بیشتر منو تو بغلش فشار میداد هر دو مست شهوت و لذت بودیم که من برگردوند و یه تف گنده انداخت در سوراخمو با کمی بالا پایین کردن فشار داد تو چون قبلا باز شده بودم خیلی درد نداشت تمام هیکل سنگینش روم بود و مثل یه جوجه در اختیارش بودم خیلی خوب میکرد و قربون صدقه م میرفت منم اون زیر حسابی حال میکردم تا اینکه چند اه بلند کشید و اب داغشو خالی کرد توم و در همون زیرش منم ارضا شدم جفتمون بیحال تو بغل هم خوابیدیم و دمدمای صبح دوباره بیدار شدیم و یه بار دیگه هم قشنگ منو گایید دیگه نا نداشت راه بره صبحونه مقوی بهش دادم و رفت اما تا دو سال هر دو هفته یا ده روز که خونه ما یا اونا خالی میشد سریع برنامه کیون بازی ردیف میکردیم و از هم لذت میبردیم تو ماشین منو کرد و توی حموم و هر جایی که بهرحال تنوع داشت برامون بعد ازدواجش برای اخرین بار یکبار منو کرد و دیگه سکس نکردیم و دو سه سال بعد از یکی از دوستام شنیدم که یه جایی اسم منو برده و گفته من کونی هستم خیلی ناراحت شدم و رابطه مو کامل بهم زدم به خاطر بی معرفتیش نوشته

Date: June 14, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *