قسمت قبل سلام مشخصات من تو داستان هاى قبليم هست اگر كسى اولين بار هست كه ميخونه ميتونه مراجعه كنه و ببينه توى داستان ٢ دوستان كامنت گذاشتن و سوالاتى پرسيدن كه من نتونستم جواب بدم حالا نميدونم يا جواب كامنتو نميشه داد يا من بلد نيستم ثبت نام هم كردم ولى وارد نميشه و نميدونم مشكل از كجاست دوستان پرسيده بودن كه همسرت ميدونه گى هستى نه به هيچ وجه نميدونه البته من بايسكشوال هستم يعنى هم به دختر تمايل دارم هم به پسر اين داستان كوتاهى كه ميخوام تعريف كنم آخرين پسرى بود كه با هم حال كرديم و بعدش متاهل شدم تو فيسبوك با يه پسرى آشنا شدم به اسم آروين اين داستان مال تقريبا ٣ سال پيشه قبل نامزديم كه حدود ٤ سال ازمن بزرگتر بود با هم چت كرديم هيكل تو پرى داشت قدش از من كوتاه تر بود ولى تپلى بود من ١٨٠ ٨٥ و سايز ١٥ اون وزنش بالاى ٩٠ بود خلاصه عكس داديمو اوكى بود توى عكس كيرش هم فرستاد كه سر كارش تو مغازه گرفته بود با كلى پشم كه گفتم بايد بزنى اين پشمارو كيرش كوتاهتر از مال من بود ولى كلفت كاربه تلفن دادن نرسيد چند وقت غيبش زد منم كلا فراموش كرده بودم بعد چند ماه دوباره پيداش كردمو تلفن داديم و قرار گذاشتبم خونش تو خيابون سپه بود و تنها زندگى ميكرد اون هم بايسكشوال بود ادرس داد منم رفتم يه اپارتمان يك خوابه داشت رفتم تو يه كم نشستيم گپ زديم خواستيم شروع كنيم گفتم اجازه هست يه دستشويي برم گفت برو دستشويي كردم بعدش كيرمو با صابون شستم هر چند تميز بودم ولى دوست ندارم حتى يه ذره هم عرقى باشه ااز اول قرارمون ساك و لاپايي بود رو مبل كنار نشيستيم شلوارو در اورديم ديدم همچين راست كرده بدتر ازمن حشرى بود از ديدن كير يه نفر براى بار اول خيلى لذت ميبرم دوست دارم ببينم چه شكليه نميدونم شما هم اينطورى هستين يا نه خلاصه كير همو ماليديم يه كم اون ساك زد مزه مزه كرد بعد من خوردم كه گفت بريم تواتاق رو تخت حسابى برام خورد بعد 69 خوابيديم رون و كون تپلى داشت كيرش هم يه كم سياه بود و با خوردن من قرمز هم شده بود كه ار نزديك نگاه ميكردم بدتر حشرى ميشدم بعد كلى ساك زدن خواببد لاپايي كردم با تف زياد هم لاى كونش هم لاى رونش خيلى حال ميداد بعد من خوابيدم اون لاپايي كرد دوباره من خوابيدم روش كردم و ابمو ريختم لاى كونش صحنه قشنگى بود بادستمال پاك كردم گفتم تو بكن كه بياد گفت مال من همينطورى ميخواد بياد چرخيد رو به هوا خوابيد همونطورى يه كم جلق زد دستشو لوله كرده بود از سر كيرش يه كم بالاتر گرفته بود ابش اومد ولى جهش نداشت كه بپاشه همون توى دستش خالى شد رفت حموم خودشو سريع شست منم رفتم دستشويي خودمو شستم و با رضايت خدافظى كرديمو اومدم بعد اون چندين بار هم رفتم و حال كرديم و اكثرا مست ميرفتم اونجا و خيلى هم حال ميداد دفعات بعد ميگفت بكن توش منم ميكردم و هميشه ابمو همون توش خالى ميكردم نامزد كه كردم ديگه نرفتم يه خاطره كوچيك ديگه هم دارم براى زمان بعد خدمته تو ياهو تو يكى از اين روم ها با يكى اشنا شدم معرفى كرديم عكسش اين گوشه كوچيك بود نميدونم يادتون هست يا نه ميشد عكس بذارى گوشه صفحه چت ديدم چقدر اشناس اين پسره شبيه يكى از بچه ها بود توى سرويس سوار ميشديم و ميرفتيم ستاد فرماندهى سربازاى وظيفه درجه دار و افسر ميتونستن با سرويس برن و بيان خيلى فكرم مشغول شد كه يعنى فلانى هم اهل اين برنامه هاس چون هميشه با لباس فرم ديده بودمش اون عكس لباس شخصى برام نا اشنا بود اون فقط ميداد و ساك ميزد منم بعدش عكسمو گذاشتم منو شناخت گفت واى آبروم رفت گفت چرا زودتر نگفتى كى هستى گفتم منم شك داشتم خلاصه گفتم مثل هميم عيب نداره قرار گذاشتبم كه تو ماشين برام ساك بزنه من اون موقع اصلا ساك نميزدم اون از من ٢ سال بزرگتر بود لاغرتر و خيلى سفيد رفتم دنبالش سوار شد با خجالت ميخنديد ميگفت شانسو ببينا رفتيم جاى خلوت شب بود بنده خدا چه ساك خوبى هم زد برام همش ميخواست ابم بياد كه سرشو بلند ميكردم كه طولانى بشه بس كه حال ميداد دستمال اماده كردم گفتم تند تند بزن داره مياد ريختم تو دستمال و روشن كرديمو رفتبم فقط همون يه بار بود ببخشيد اگه باب ميلتون نبود داستان بعدى گى نيست يه خاطره ميخوام از زنى كه اتفاقى باهاش آشنا شدم بنويسم نوشته
0 views
Date: August 26, 2018
سلام