دانلود

چه سینه هایی دارم

0 views
0%

ناز داشت که اسمش هلنا فیلم سکسی بود و خیلی وقتا میمود تو

حیاط خونه ما و با خواهرم بازی می کرد. هم سن سال خواهرم بود سکسی حدود 12 یا 13 ساله. بعضی

وقتا شاه کس که میومد با خواهرم بازی کنه و کس دیگه

ای خونه نبود از پشت پنجره کونی نگاش می کردم و جلق می زدم واقعاً دختر نازی بودیکی دو بار هم

من جنده رفتم و باهاشون بازی کردم به بهانه های مختلف

خدومو می چسبوندم بهش یا دستشو پستون می گرفتم با وجودیکه هنوز خیلی بزرگ نشده بود ولی هیکل با حالی داشت

و خیلی کوس سفید بود صورت خوشکلی داشت لبهای قرمز با

چشمهای عسلی درشت. حسابی تو نخش بودم تا اینکه یه روز صبح تابستون اومد که با خواهرم بازی کنه ولی خواهرم با سکس داستان مامانم رفته بود

بیرون دقیقاً یادم نیست برای چه کاریبهش گفتم ایران سکس بیا تو

الان. اومد تو و بردمش تو خونه شروع کردم باهاش صحبت کردن از مدرسه و معلمهاش و اینجور حرفها یواش یواش دستشو گرفتم خیلی مهربونانه به حرفهاش گوش می دادم بعد گفتم می خوای باهم دوست باشیم گفت خوب مگه نیستیمگفتم چرا ولی دوست دختر و پسر باشیم فکر کنم تو عالم بچگیش از حرفم خوشش اومد خلاصه یه نیم ساعتی رو مخش کار کردم و حسابی احساسات دخترونشون تحریک کردن که می تونیم باهام باشیم و عشق و محبت و ازدواج و …. از این کس شعرا که دخترها معمولا تو این سن که تازه دارن شروع می کنن خوششو میاد. کیرم حسابی شق شده بود. پاهای سفیدشو با ناخنهای ظریف لاک زدشو که می دیدیم بیشتر تحریک می شدم ولی خودمو کنترل می کردموقتی باهاش حرف می زدم دستاش آروم نوازش می کردم و بهم لبخند میزد خلاصه فضا حسابی عاشقانه شده بود بعد از ده بیست دقیقه آروم موهاشو نوازش کردم صورتشو بوسیدم خیلی حال می کرد ولی خجالت هم می کشید و معذب بود خلاصه وقتی دید خواهرم نیومده گفت می ترسم مامانم اگه بفهمه اومدم تو اینجا پیش تو و ساناز نبوده دعوام کنه چون از پنجره خونشون که روبروی حیاط ما بود می شد توی حیاط دیدبهش گفتم باشه برو و تو یه فرصت خوب بیا اینجا عشق کوچولوی من و به هیچ کس هم حرفی نزن حتی ساناز. چشماش برق می زد خلاصه کیر شق شده ما اون روز همینطور موند و رفت بعد از رفتنش یه جلق حسابی زدم و آروز کردم زودتر کس و کونشو ببینم و ترتیبشو بدم.فردای اون روز دوباره اومد پیش خواهرم و با هم بازی کردن وقتی من و دید بهم نگاه می کرد و با لبای خوشکلش بهم لبخند می زرد توی یه فرصت مناسب بهش گفتم که فردا ظهر ساعت سه که مامانش اینا خواب بودن بیاد اینجا پیش من .فردایی اون روز از ساعت دو ظهر استرس داشتم .کیرم هم حسابی شق شده بود دیگه طاقت نداشتم در حیاطو یک کم باز گذاشتم و تو پارکینگ قدم میزدم همه خوابی بودن ساناز هم تو اتاقش بود فکر کنم داشت کتاب می خوند یا شایدم خوابش برده بود. حدود 3 و ربع اومد تو وایییییییی داشتم می مردماز تو پارکینگ اشاره کردم باید اینجا نمی تونستم برم تو حیاط شاید کسی از پنجره میدیدآخر پارکینگمون یه اتاقک 7-8 متری بود که فقط دوسه تا کارتون اونجا بود رفتیم تو بغلش کردم کیرم داشت می ترکید گفتم هلنا می خوای با هم عشقبازی کنیم گفت آره اومد بغلم شروع کردم لباشو خردن چیزی نمی گفت ولی نفس نفس میزد آروم از رو لباس سینه هاشو مالیدم کوچیک بودن ولی با حال . عطر ملایمی زده بود که داشت بیشتر تحریکم می کرد مانتوشو در آوردمنشوندمش روی یکی از کارتونای گوشه انباری آروم دانشو زدم بالا وای چه پاهای سفید و سکسی داشت نرم داغ اوفففففف الانم که دارم میکنم کیرم شده مثل سنگیکم خجالت کشید و اول دانمشو گرفته بود که خیلی بالا نبرم ولی زود تسلیم شد از روی شرت کسشو بوس کردم وای چه حالی داشت یکم خیس شده بود رونشو میلیسدم شرتشو تا سر زانوش با یه حرکت کشیدم پایینیهو یه جیغ کوچیک زدو گفت وایییی نکنننننننبدون هیچ حرفی سریع شروع کردم به لیس زدن و لب گرفتن از کس خوشگلشباورتون نمیسه چقدر کس قشنگش داشتنرم داغ داغ تپل چاک کسش صورتی صورتی بود تا جون داشتم این کسو خوردم منم که جز توی فیلم تا حالا کس ندیده بودم از شدت هیجان داشت کیرم می ترکیدبلندشدم و دامن و لباساشو کامل در آوردم وای چه سینه های کوچول موچول نازی به به گفت هم لخت شو همه لباسامودر آوردم به جز شرتمدستای قشنگشو آرود جلو و شرتمو کشید پایین اول کیرمئ که دید یکم جا خورد. نه اینکه اون موقع کیرم بزرگ باشه ها نه.. معمولی بود ولی برای یه دختر 12 یا 13 ساله شاید عجیب یا ترسناک یا نمی دونم جذاب بود با او انگشتای ظریفش کیرم گرفت و فشار داد و یکی مالید واییییی به آرزوم رسیده بودمناخناشو با یه لاک صورتی لاک زده بود دستاش گرم بود و کیر من حسابی مشتاقدوباره نشست روی کارتون حالا پر رو تر شده بودیم هر دو تامون. پاهاشو باز کردم روی زمین نشتم و شروع کردم به خوردن کسش واییی نمی دونید چه کسی بود فابریک فابریک بوی یاس می داددیگه صدای آه و نالش بلند شدآیییییی آآآه ه ه ه هسرمو به سمت کسش فشار میداد یه مدت کوتاه بعد فکر کنم ارضا شدبی حال سرشو به دیوار تکیه داده بود و چشماشو بسته بو د و دستشو گذاشت رو کسشبلندش کردم و بهش گفتم هلنا برگرد بزار بمالمش بهت انگار هیبنوتزیم شده باشه فقط به حرفام گوش می کرد دستاشو زدم به دیوار و یه کم دولاش کردم عجبببببببببببب کونیییییییییییییییییییییی بودد واییییی کوچیک ولی کاملاً قلمبه و برجسته کیرم می مالیدم بهش.هیچی نمی گفت فقط هر از گاهی آه آه می کرد لای چاک کونش خیلی باحال بود همینجور مالوندم مالوندمداشتم دوونه می شدمکیرم و می مالیدم بهش که یهو بی اختیار آبم ریخت هلنا برگشتگفت داری چه کار میکنی زود با دستمال پاکش کردملباساشو پوشید حرف نمی زد منم لباسامو پوشیدمگفت می رم خونه ترسیدم یه وقت چیزی نگه که بابام می کشتمتا دو روز نیومد خونمون ولی روز سوم صبح اومد پیش خواهرم و دوباره باهم قرار انباری گذاشتیم!تا آخر تابستون هفت هشت بار مالیدنی حال کردیم یاد گرفته بود بارم ساک بزنه ولی زیاد وارد نبوداما انصافا خوب جلق می زد.شاید باور نکنید ولی همین حالا هم که دارن تعریف می کنم شورتم خیس خیس شده و می خوام به یادش جلق بزنمحدود یکسال با هم بودیم ولی با شروع مدرسه ها خیلی کمتر اتفاق می فتاد که حال کنیم بعضی وقتا ماهی یکباراما تلفنی با هم ارتباط برقرار کردیم تابستون بعد از کون می کردمشاگه خواستید بگید تا براتون تعریف کنم

Date: September 23, 2019
فیلم سوپر خارجی آوردمنشوندمش احساسات اختیار ارتباط ازدواج انباری انصافا انگشتای اوفففففف اینجور باهاشون بدمفردای براتون برجسته برقرار برگشتگفت بزنمحدود بمالمش‬ بهشهیچی بودمناخناشو بودیکی بوسیدم پارکینگ پارکینگمون پاهاشو پایینیهو پوشیدمگفت تابستون تحریکم ترتیبشو ترسناک ترسیدم ترکیدبلندشدم تونستم چسبوندم چشماشو چشمهای حرفهاش خواستید خواهرم خوشکلش خوشکلی خوشگلشباورتون خونشون خونمون داددیگه داشتنرم دانمشو دخترها دخترونشون دستاشو دستمال دقیقاً دوباره دیدبهش روبروی زدشاید سفیدشو سنگیکم شدآیییییی شدمکیرم شرتمدستای صورتشو عاشقانه عجبببببببببببب عشقبازی فابریک فردایی قشنگشو کارتون کارتونای کاریبهش ‫کاملا کردمشاگه کردملباساشو کردموقتی کسشبلندش کشتمتا کوچولوی کونیییییییییییییییییییییی گذاشتم گذاشتیمتا لباساشو لباسامو لباسامودر مالوندم مالوندمداشتم مالیدم مالیدنی مامانش مامانم مانتوشو مردماز مشتاقدوباره معلمهاش معمولا معمولی ملایمی مهربونانه موهاشو میدیدآخر میلیسدم ناخنهای نبوداما نداشتم نکنننننننبدون نیستیمگفتم نیومده همسایه همینجور همینطور هیبنوتزیم واقعا‬ وایییی واییییی وایییییییی وجودیکه یکباراما

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *