من علی ام الان۲۳ سالمه قد۱۸۴ هیکل خوب چشما رنگی فیزیک صورتمم خوبه اینا از من بچه خوشکل ساخته که این باعث میشد تا ۱۷_۱۸ سالگی توسط دیگران انگلک بشم که البت همیشه فراری بودم و بخاطره همین زیبایی از بچگی از بیرون رفتن با بچه های همسایه محروم بودم وبطور پاستوریزه تو خونه بار اومدم تا اینکه تو دبیرستان ترک تحصیل کردم بعد رفتم تو ساندویچی مشغوله کار شدم داستان از اونجایی شروع میشه که یکی از همکارام بعد از پنج شیش ماه نامزدی بلاخره عروسی میکنه و پایه زنش که عجب کوسیه کمر باریک سینه ۷۰ کون معمولی ولی خوشمزه به محله کارش به بهونه های مختلف باز میشه بعد مدتی روابط ما باهم صمیمی تر میشه تا جایی که اگه زنش خونه نمیومد بعضی شبا از من میخاس تا برم پیشش بمونم تا اینکه یکی از این شبا که من دیگه خابم برده بود خونشون خانم خونه که البته رابطه منم باهاش خوب شده بود برگشت خونه که ظاهرا با خاهرش که معمولا بعضی شبا پیشش میمونده بحثش شده بوده برا همین نصف شبی برمیگرده خونه و منو که مثل همیشه تو اون گرمایه تابستون با شرت خابیده بودمو یه ملافه روم بود رو میبینه خب بگذریم من صب بیدارشدم و بخیاله اینکه منو دوستم تنهاییم با همون شرت رفتم سمت دستشویی که البته حمامم بود دیدم در قفله پس صبر کردم تا واشد وای صحنه ای دیدم فوق العاده سکسی خانم خونه که اسمش مهتاب بود از حمام میومد بیرون که فقط یه حوله دورش بود از رویه سینش گرفته بود تا رویه باسنش فقط چشمام رو بدنه خوشکلش قفل شده بود اونم ی لحظه منو دید جاخورد چون هم توقع بیداریمو نداشت هم اینکه پاپتی باشم تا منو دید جاخور بعد سریع به پام نگا کرد یه لحظه متوجه شدم داره شرتمو دید میزنه تا بخودم اومدم دیدم شق شده دست گذاشتم روش اونم دیگه به خودش اومد سریع رف تو اتاق اون روز گذشت تا مدتا هروقت رفیقم جاوید میگف بیا خونه میگفتم نه شاید بازم زنت بیاد زشته من باشم تا اینکه بالاخره رفتم اون شب جاوید شروع کرد از فیلمایه اکشن تعریف کردن و گشتن توی ماهواره برا فیلم خوب تا پیدا کردیمو نگاه کردیم به جاهای سکسیش که رسید شق کردم که از روی ملافه سبکو نازکی که کشیده بودم رو خودم معلوم بود که یه باره جاوید دستشو گذاشت روشو گف ای بیجنبه آدم تا چارتا صحنه لختی دید که سیخ نمیکنه سعی کن این چیزارو زیاد ببینی تا برات عادی شه که دوباره زنه منو دیدی براش سیخ نکنی اینو گف یعنی دنیا جلوم تیرهو تار شد دلم میخاس زمین دهن واکنه منو درسته قورت بده هیچی نگفتم فقط پامو جمع کردم تا دستشو برداره که گفت بد چیزیم نیستا ماله منم همین قده اون شبم گذشت تا اینکه چند روز بعد زنشو دیدم از خجالت سرمو بالا نیوردم که بگذره تا اینکه همون شبم رفتم خونشون اما ایبار زنش خونه بودو من فک میکردم نیس خب بایه لباس معمولی تویه خونه ای نشسته بود بایه تاپ آبیو شلوارکه مشکی که تا بالا زانوش بود جاخوردم خونه بود گفتم اگه میدونستم هستید نمیومدم گف نه راحت باش جاوید رف لباس عوض کنه وقتی اومد دیدم مثله وقتی باهم تنهابودیم اونم شورتو زیر پوش برشه که بازم جاخوردم شده بودم خیس عرق ما همیشه جلو هم اینطوری میگشتیم که جاوید ازم خاس منم شلوار در بیارم تا راحت بشینیم شام بخوریمو تلوزیون ببینیم منم قبول نمیکردم که اینجوری راحتم همیشه دوتا رختخاب مینداخت کنار هم جلو تلوزیون تا کنار هم بخوابیم اما اون شب سه تا پهن کرد گفتم آخ که بیچاره شدم حالا اگه من شق کنم نصفه شبی چی توهمین فکرا بودم که دوباره به شلواره من گیر دادن من که قبولدار نمیشدم تا اینکه مهتاب گف از کی خجالت میکشی پسر ماکه دیگه با هم ازین حرفا نداریم اصلا بذار منم شلوارمو در میارم باشرت میشینم کنارت وای بیچاره شدم پاشد در آورد جلو چشمام شلوارشو انداخت رو مبل شرته چسبونه آبی پوشیده بود پشتش رفته بود لای پاش گیر کرده بود درستش نکردو همون جوری مثل قبل اومد بغلم دراز کشید تا تلوزیون ببینه که گف منم شلوارمو درآوردم تو هم دربیار اینبار در آوردم ولی سریع رو خوم ملافه گشیدم که بد جوری شق شده بود تا این که فیلم به ماچو بوسو سکس رسید دیدم راستم جاوید داره چرت میزنه چپمم مهتاب داره با دقت نگاه میکنه منو هم زیر چشمی میپایید منم زانومو آورده بودم بالا شق بودنه کیرم معلوم نشه که مهتاب گف پاتو دراز کن تا بتونم تلوزیون ببینم منم برا اینکه ضایع نشم پای چپمو دراز کردم که گف فایده نداره اون یکیو هم بنداز گفتم پایه من چیکار به توداره که بایه حالته شهوت انگیزی گفت نمیزاره با فیلم حال کنم دریافتم که امشب اولینو بهترین کسه عمرمو میکنم پامو دراز کردم بد جور کیرم تو چش بود حتی نتونستم جاسازش کنم لای شرتم تا معلوم شد فهمیدم داره دید میزنه هر از گاهی عوضه اینکه حواسم به تلوزیونو مهتاب باشه بادقت جاویدو زیر نظر داشتم فهمیدم که خابش مصنوعیه منم حالیم بود چه خبره که مهتاب شک کرد که فهمیدم که گف جاویدو صدا کن تا اینجا نخابه رو زمین برا کمرش خوب نیس بره روتختمون بخابه منم سریع همین کارو کردم که مهتابم بهش گف آره عزیزم تو برو منم فیلم تموم شه میام اونم بلند شد رفت من دیگه دل تو دلم نبود ولی حیف قبله اینکه بخام جاویدو بیدار کنم صحنه سکسی فیلم تموم شده بود یه کم که گذشت مهتاب پاشد رفت سر به جاوید بزنه بعدشم رفت دستشویی و باز برگشت پیش خودم آخرایه فیلم دیگه خود به خود شق کردم که مهتاب گف آخیش بلاخره تموم شد حالا من که دلم نمیاد مهمونمو تنها بذارم پس پیشت میخابم گفتم راضی بزحمت نیستم که اومد زیره ملافه توبغلم گف میخام مهمون داریو به حد اعلا برسونم اینو که گف دستشو گذاش رو کیرم که بد شق شده بود گف راستشو بگو چقد وقته برام سیخش کردی گفتم از همون وقتی که س تا رختخاب پهن کردی دستمو گذاشتم رو دستش گفتم همون موقع میدونستم الان چی میشه ولی فک کردم برنامتون سه نفرس مهتاب نه راستش من شهوتم خیلی بالاس برا همین جاوید جلو من کم میاره و طاقتمو نداره برا همینم باهم امشبو برنامه ریزی کردیم حالا دوس داری منو بکنی عزیزم من البته پس جاوید مشکلی نداره مهتاب نه بابا از خداشه یکی کمکش کنه من باره اولم بود یکم عرق کرده بودم و میلرزیدم گه گف آخی من میمیرم واسه گوشت تازه ملافو زد کنار شرتمو درآورد شرو کرد ساک زدن ده ثانیه ساک نزد که آبم اومد وای چ گندی زدم درس همون لحظه ای که تا ته کرده بود تو گلوش چنان سرفه ای کرد که گفتم الانه که خفه شه نزدیک بود رو شکمم بیاره بالا آروم که شد گف کسکش نمیتونستی بهم بگی خفه شدم تو هم با این همه آبت خب یه هفته ای میشد جق نزده بودم برا همین آبم زیاد بود یکم کنارم دراز کشید تا آروم شه منم از فرصت استفاده کردم دستمو کردم تو شرتش یکم که مالیدمش حشرش زد بالا گف من باس بازم بخورمش برات شرو کرد خوردن حالا نخور کی بخور یه جوری میخورد که حس میکردم داره پوستش کنده میشه گفتم مهتاب جون لباساتو در بیار بشین روصورتم تامنم بخورم برات نمیدونم چرا ولی بیشتر از هرچیزی به این فک میکردم که اونو ارضا کنم گف ای ناقلا میخای 69بشیم باشه عزیزم پس با دماغ بروتو کسم لخت شد نشست رو صورتم چند بار رو صورتم فشار داد کونشو که معلوم بود بد جوری دلش میخاد من ناشی فقط تو فیلم دیده بودم شرو کردم مثله اون که کیرمو مک میزد منم میمکیدمش وای چ کسی همین که خوردنم شروشد آهو اوهش رف بالا اولش برام حال بهم زن بود چون کسش خیس خیس بود به س دقیقه نرسید بازم ارضا شدم این دفه بهش گفتم جیگرم داره آبم میاد خودشو آماده کرد وقتی اومد نزاشت از دهنش بیرون بریزه خوردش منم ی کم که براش خوردم دس از ساک زدن برداش هی روصورتم فشار میداد میگف بخورش کثافط بخورش داشتم خفه میشدم به زحمت نفس میکشیدم زبونم کرده بودم تو کسش با لبامم باهاش بازی میکردم که یه دفه به خودش لرزید فک کردم مریضه مثله اینایی که به خودشون میلرزن حول کردم گفتم چت شد با شهوت زیاد گف دارم ارضا میشم یخورده بیحال افتاد روم بعدش گف پاشو پاشو منو بکن از زیره پاش پاشدم همونطور روشکم خابید زمین منم افتادم روش یه کم لایه کونش مالیدم بعدش کردم تو کسش یه ذره هم تنگ نبود راحت رفت توش باسنشو آورد بالا گف با دستاد کسمواز زیر بمال آروم تلمبه بزن منم گفتم چشم خانم معلم خلاصه کارشو ساختم خیلی آهو اوه میکرد کسش که گشاد بود ولی من دوبار دیگه ارضا شدم هردفه کیرمو درآوردم گذاشتم لایه کونش لمبه هاشو بهم فشار میدادمو عقب جلوش میکردم تا آبم بریزه همون جا خیس که میشد لیز میشد بیشتر حال میداد دیدم لیزه از فرصت استفاده کردم کیرمو فشار دادم رو سوراخ کونش حداقل کونش تنگ تر بود بیشتر حال میداد خلاصه اینکه بازم ارضا شدم اونم یه بار دیگه ارضاشد آخرین باری که ارضا شدم افدادم روش دیگه حال بلند شدن نداشتم همونجوری خابیدم صبح دیدم جاوید داره صدام میکنه بیدار شدم دیدم مهتاب لخت تو بغلمه و جاوید عینه خیالش نیس میگه پاشو یه دوش بگیر بریم سره کار یه نگاهی بهش کردم داشت بدن لخته منو زنشو نگاه میکرد بهش گفتم خوشا بغیرتت خلاصه رفتیم سره کار سره ی موقعیته مناسب ازش پرسیدم چطوریه که با کاره دیشبه ما مشکلی نداری گف بچه مگه ندیدی مهتاب چقد شهوتیه کونه منو پاره کرده دیگه برا من کمر نمونده تا بکنمش گفتم اگه اینجوریه چرا بیشتره شبا میره خونه خواهرش میمونه میمونه تاتو استراحت کنی جاوید نه بابا ساده ایا میره خونه خواهرش تا با خواهرشو شوهر خواهرش سکس کنه من نه بابا دادی دستمون شوخی میکنی پس تو چی جاوید منم هر از گاهی میرم یا اونا میان اینجا باهم ضربدری میکنیم گفتم برو بابا مگه میشه جاوید چرا نشه تازه خواهرش بهتر ساک میزنه شوهرشم کیرش بزرگتر از ماله منه گفتم خوش بحالت میتونی هم زنتو بکنی هم خواهرشو جاوید توهم که خوب حال کردی با زنه منا سرو صداتون نمیزاش بخابم بگمونم همسایه ها هم فهمیدن من من که صدا ندادم زنت بود که انگار زایمان داش ولی زنت عجب کُسیه جاوید حالا پرو نشو وگرنه دیگه نمیدمت بکنیشا من جدی از اون به بعد هروقت میخاستم فحشش بدم یا شوخیش کنم پایه زنشو میکشیدم وسط مثلا بهش میگفتم کیرم تو کُس زنت یا ای زنتو گاییدم اونم میگف وقتی ای جوری میگی کیرم پامیشه بعد اون یه س چار بار رفتم خونشون هم باهم زنشو کردیم هم تنها کردمش هرچی ازشون خاستم تا خواهرو شوهر خواهرشو بیارم تا سکسه چن نفره داشته باشیم راضی نشدن میگفتن قرار نیس که همه کسو کارمونو بکنی که بعد مدتی هم مهتاب حامله شد و از من خاستن که همه چیو فراموش کنم و دورشونو خط بکشم خب منم قبول کردم و اونارو تموم شده حساب کردم بازم از این جور برنامه ها داشتم خاستین بگین بفرستم ممنون خدافظ نوشته
0 views
Date: August 23, 2018