کارآموزی دردناک با همکلاسی تو نمایشگاه ماشین

0 views
0%

سلام این خاطره من برا پارساله که کارآموز رشته ی مکانیک بودم دنبال یه جا میگشتم که هم یه پولی بهم بده هم کارآموزیمو اوکی کنه یکی از همکلاسیام که بیشتر باهام رفیق بود گفت بیا کار آموزی بریم نمایشگاه عموم گفتم پس دفترچه هارو بهش میدیم نمیریم کلا گفت نه بازرس میاد باید روزی ک بازرس میاد باشی خلاصه هماهنگ کردیم و من دو روز رفتم بعد به کوشا گفتم من دیگه نمیام خونه نزدیکه هرموقع بازرس اومد یه زنگ بزن سریع اومدم گفت نه باید بیای منو میخوای اینجا تنها بزاری داخل پرانتز بگم کوشا یه سال بود که با رفیق شده بود و از همون اول روم نظر داشت دوستیمون هم از تو رختکن شروع شد من داشتم لباس عوض میکردم اومد پیشم گفت چه پاهایی دارایی ایول ورزشکاری گفتم آره گفت من بدنسازی کار میکنم پایین تنت خوبه ولی بالا تنه کار نکردی گفتم خب من رشته ورزشیم دومیدانیه گفت دلیل نمیشه بیا باهم بریم باشگاه بهت بگم چیکار کنی خلاصه شمارمو گرفت منم ازش بدم نمیومد هیکلش خیلی خوب و رو فرم بود جدا ازینا شهوتش که میزد بالا غیر قابل کنترل میشد یه روز عموش گفت داره میره کوشا گفت ما تا بعدظهر هستیم تو برو اون روزم مثل بقیه روزا داشتیم کالاف میزدیم که یهو کوشا پاشد دوربینارو خاموش کردو کرکره هارو داد پایین گفت اینارو بیخیال بیا فیلم سوپر اچ دی دارم ببینیم منم که پایه وسط فیلم من نگاهم افتاد به برجستگی کیره کوشا که از زیره شلوارش معلوم بود تا به من نگاه کرد من سریع سرمو برگردوندم به سمت تلوزیون اومد چسبید بهم آروم گفت نیماااا بهم نمیدی گفتم نه مگه من کونیم عزیزم گفت زود تموم میشه بیا دیگه بازم گفتم نه همونطور که چسبیده بود بهم گردنمو بوس میکردو دستشو یواش از زیر تیشرتم برد داخل و بدنمو لمس میکرد هیچ عکس العملی از خودم نشون نمیدادم راستش دوست داشتم ادامه بده یواش یواش از گردنم رفت سمت لبام اولین باری بود که لب میگرفتم بعد چند دقیقه لب گرفتن تیشرتمو در آورد دستمو گرفت برد سمت اولین ماشین در عقبو باز کرد گفت بشین بعد شلوارشو کشید پایین و لباسشو درآورد لخت جلوم واستاده بود خم شد و ازم لب میگرفت و گردنمو میخورد بعد گفت دراز بکش و پاهامو گرفت دستش کفشام و شلوار و شرتمو در آورد لخت لخت بودم اما عین خیالم نبود میدونستم میخواد منو بکنه ولی انقدر شهوتی بودم که بدم نمیومد ولی یکم میترسیدم رفت از تو کیفش یه اسپریه مشکی آورد زد رو کیرش همونطوری که دراز کشیده بودم کیرمو داد بالا و سرشو ازون اسپری زد دوباره گردنمو بوس میکرد و سینه هامو میخورد خیلی شهوتی شده بودم منم بقلش کرده بودمو بوسش میکردم بهم گفت اگه کیرتو بخورم توام میخوری برام سرمو به علامت رضایت تکون دادم کیرمو گرفت دستشو لیسش میزد و میخوردش منم از لذت آه میکشیدم بعد پاهامو داد بالا و سوراخ کونمو لیس میزد تو اوج لذت بودم که گفت الان نوبت تو که ساک بزنی برام نشست رو صندلی و منم براش ساک میزدم مثله فیلما تا ته کیرشو تو دهنم میکردم در ماشینو بست و بلند آه میکشید سرمو بلند کرد بوسم کردو گفت دراز بکش یه پامو گذاشت رو شونش تو مشتش توف کردو به سوراخ کونم میکشید یواش انگشتش رو میکرد تو و در می آورد انگشتش رو در آورد و اومد نزدیکتر کیرشو با دستش گرفته بود و رو سوراخ کونم بالا پایین میکرد یهو تا ته کرد تو جفتمون یه آه بلند کشیدیمو من از درد خودمو عقب میکشیدم اونم محکم پامو گرفته بود و نمیذاشت تکون بخورم واقعا درد داشتم کوشا آروم کیرشو تا سرش کشید بیرون و دوباره داد تو چند بار اینکارو تکرار کرد و یواش یواش تند ترش کرد و برا منم جق میزد دوباره لذت برگشت ولی هنوزم یکم درد داشتم هوای داخل ماشین خفه شده بود جفتمون عرق کرده بودیمو تنمون به پلاستیکای صندلی میچسبید کوشا یه لحظه کلا تو حال خودش بود محکم پامو گرفته بودو منو میکرد منم واسه خودم جق میزدم بعد کیرشو تا ته کرد تو کونمو نگه داشت و آه میکشید نبض کیرش و خالی شدن آبش تو کونمو کاملا احساس میکردم کیرشو در آورد و کنارم دراز کشید و بوسم میکرد منم تند تند جق میزدم آبم که اومد رو درو پنجره و صورتامون پاشید اولین بار بود که اینجوری آبم میومد و میپاشید کوشا رفت لباساشو پوشید و دستمال برداشت ماشینو تمیز کردو به منم داد گفت سر صورتت پر آب کمره من روم نمیشد صحبت کنم هنوز درد داشتم شلوارمو که پوشیدم نمیتونستم برم جای میز تیشرتمو بپوشم کوشا که دید نمیتونم راه برم اومد کمکم کرد و همونجا برام اسنپ گرفت رفتم خونه و تا آخر دوره کارآموزی اونجا نرفتم فقط روز آخر رفتم دفترچمو ازش گرفتم بعد یکم صحبت کردیم انگار نه انگار بینمون اتفاقی افتاده بهم گفت اگه دوست داری میتونی اینجا کار کنی منم گفتم نه جای دیگه کار میکنم نه اسم من نیما هستش نه اسم اون کوشا واسه محکم کاری اسمارو عوض کردم جز اینا بقیش دقیقا همون چیزایی بود که اتفاق افتاد من بعد اون روز مفعول شدم و هستم پسری که بهت گفتم کوشا اگه اینو خوندی بهم بزنگ میام نمایشگاه پیشت کار کنم نوشته

Date: December 16, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *