داد تموم شد من قرار فیلم سکسی شد برم بنگاه یک خورده از
پول رهن رو بهشون بدم در ضمن قرارداد خونه به نام خانومه بودرفتم بنگاه سکسی دیدم خانومه تنها اومده بیرون از
بنگاه شاه کس بهش گفتم چرا تنها اومدی پس کو اقاتوناونم در
جواب من گفت که خودش سرطان کونی سینه داشته خرج درمانش زیاد بوده واسه همین هم شوهرش ازش جدا شدهمنم گفتم
خیلی جنده ناراحت شدم ولی اگه کاری داشتید شماره امو که
دارید بهم زنگ بزنید اونم گفت پستون باشه مزاحم تون میشمفردا ظهر به موبایلش پیام دادمسلام خوبی خانم … اگه میخوای
با هزینه کوس خودم دوتا کارگر بگیرم بیارم وسایلاتو جمع کنناونم
گفت مرسی ممنون عزیزم فقط ببخشید من روک ام در عوضش چی میخوای؟منم گفتم حالا حضوری هم رو ببینیم با هم صحبت سکس داستان میکنیمگفت کیگفتم هرزمان
شما بگیدگفت امروز چطورهگفتم خوبهگفت پس من امروز ایران سکس ساعت ۵
بعداز ظهر منتظرتم بیای دنبالم با هم بریم بیرونمنم قبول کردمساعت ۴ رفتم در خونشون ( خونه ای که مالک اصلیش خودم بودم)بهش پیام دادم آزیتا جون من یک ساعت زودتر اومدم بخاری های ماشین ام هم خرابه اگه اشکالی نداره بیام بالا توی خونه منتظرت بشینمزنگ زد گفت بیا بالامنم رفتم بالا جلوی در منتظرم بود با یک شرط و سوتین قرمز که روی بدن تپل مثل برفش خودنمایی میکردمنم انگار که نمیبینمش احوالپرسی کردم نشستم روی مبل بعد از چند دقه گفتم چایی داری و شروع کردم به چایی خوردناونم رفت توی اتاق و شروع کرد خودشو به ارایش کردنبعد از چند دقه گفت دانیال یک چیزی بگم ناراحت نمیشی گفتم نه گفت راستش الان دوماه شوهرم ترک ام کرده اینقدر هوس کیر کردم منم گفتم خوب جلسه اوله شما با خودت فکر بد نکنی والله از لحاظ من مشکلی ندارهرفتم توی اتاق و الهی به امید تو نمیدونم دقیقا ۵ تا یا ۶ تا تلمبه زدم دیدم یک جیغی کشید و بیهوش شد یکم ترسیدم بهش گفتم آزیتا چی شد اونم گفت ارضا شدم گفتم به همین زودی گفت اون کیر بلند و کلفتی که تو داری تازه خیلی هم دیر ارضا شدمگفتم پس من چی گفت تو راحت باش تا هر زمان دوست داشتی میتونی منو بکنیمنم سعی کردم سریع ارضا بشم که اذیت نشهبعدش رفتیم طرقبه قلیون یکم توی کافه هم مالوندمشبرگشتنا گفتم آزیتا میتونم به سینه هات دست بزنم (در ضمن سینه های آزیتا ۱۱۰ بود یک چیزی که من توی عمرم فقط توی فیلم سوپرا این سایز سینه رو دیده بودم) اونم گفت باشه منم شروع کردم با یک دستم رانندگی کردن با اون دست دیگم مالوندن سینه های آزیتایهو گفت بزن بغل میخوام برات ساک بزنمگفتم اینجا نمیشه سه تا خیابون مونده بود به ویلاژ توریست (مشهدی ها میدونن کجا رو میگم ) رفتم داخل کوچه چراغهای ماشین رو خاموش کردم و اینه ها رو هم تنظیم کردم که اگه کسی اومد متوجه بشم کمرمو باز کردم و شروع کرد ساک زدن منم دستمو هرجایی که دلم میخواست میکردمبعدشم اب مو تا قطره اخر خوردخلاصه توی خونه خودم ۶ مرتبه باهاش سکس کردم توی خونه ای که بعد از خونه من گرفته بود ۵ بار باهاش سکس کردم بعدشم عروس شد منم بهش پیام تبریک فرستادم و ازش خواستم شماره منو از توی گوشیش پاک کنه که زندگیش خراب نشهببخشید اگه خوب ننوشتم اخه این اولین باری بود که یکی از خاطره هامو نوشتم