باورش برام سخت بود یعنی این منم کنار پریسا هستم و دستام در آغوش اوست با هر بوسه بر لبان زیبای پریسا خودم را یک قدم به بهشت نزدیکتر میکردم از بس شادی آور بود پریسا در حالیکه ناز میکرد و ادا درمیاورد با خنده های نازش داشت دکمه های مانتوش را باز میکرد استیل بدنیش که در حد المپیک است کون تقریبا بزرگش و کمر باریکش هر کسی را در آرزوی با پریسا بودن میذاشت صورتش چو ماه میدرخشد و الان 7 سال است که من در کفش هستم و 7 سال پیش از همان شب اول که خانه پدر خانمم برای دیدن زنم رفتم همان شب با دیدن پریسا دلم ریخت آنزمان حدود 8 ماه بود ازدواج کرده بود و خواهر بزرگتر زنم بود درین 7 سال هر لحظه بیاد خواهرزنم پریسا بوده ام اما 7 سال فکر کردن هم نتونست راهی پیدا کنم ساعتی با پریسا خلوت کنم اما حالا دارم خودم را کنار پریسا میبینم مانتوش که باز کرد یه سوتین کرم رنگ و شلوار استرژ مشکی پاش بود که همان نگاه کردنش داشت مرا ارضا میکرد با دراوردن سوتینش و ممه های حالا دیگه بزرگشس که دو بار بچه هاش مک زده ان اما ممه زیبا و نازش دیدن داره دیگه تحمل نداشتم تا که او با ناز و ادا یواش یواش لخت بشه سریع در بغل گرفتمش چو بچه جند ماهه مدام سینه هاش را مک میزدم کیرم سیخ شده بود و هر دو سرپا بودیم کیرم را ازروی شلوارش طوری به کسش میمالیدم که کیرم تمام قرمز شده بود و حتی تحمل اینرا نداشتم که دقایقی باهاش حال کنم و سپس به ارامی کیرم را در چوچوله کسش بذارم و لذت ببرم همان چند ثانیه لخت شدن کاملش و نگاهم به تمثال مبارک کسش افتاد که هوشم رفت و دیگه برام لب گرفتن و لیسیدن کسش بی معنی شد اورا در بغل گرفتم و مستقیم به زمین کوباندم و پاهاش را در شانه ام گذاشتم و بار اول بحدی تند کیرم را داخل کسش فرستادم که یه آه بلند از درد کرد نه شهوت چکار میکردم داشتم دیوانه میشدم و یه کس کنارم بود که 7 ساله شب و روز نقشه براش میکشم و بیفایده بود شروع به تلمبه زدن کردم کس پریسا با اینکه دو بچه ازش پایین امده اما هنوز تنگ بود داغی و زیبایی کسش و شهوت بالای من بهم اجازه نداد زیاد تلمبه بزنم و در حدود 30 یا 40 ثانیه طول نکشیده بود که آبم آمد و وقتی داشتم آبم را درکس پریسا میریختم شادی من قابل توصیف درینجا نیست که بنویسم فقط همین و بس گر میمردم راضی بودم چون به چیزی رسیدم که برام از جانم عزیزتر بود دو سه دقیقه چشام را بستم و روی پریسا دراز کشیده بودم باورش برام سخت بود که من الان درحالیکه کیرم تو کس پریسا هست و ارضا شده ام و در روی پریسا دراز کشیده ام در همان حالت دوباره شروع به تلمبه کردن کردم با خود گفتم تا ساعتها کیرم را در نمیارم که جاش راهته شروع به تلمبه زدن کردم دیدم دست پریسا داره بهم میزنه که سعید سعید در حال تلمبه زدن بودم انهم در کس پریسا پس برام مهم نبود صدام میزنه اما باز ادامه داشت و بلندتر صدا زد سعید سعید پاشو سعید دیر شده برو سر کارت البته اول دوش بگیر که خرابکاری کردی لعنت به این زندگی لعنت برین شانس یعنی خواب بوده ام منکه حس کردم روی پریسا دراز کشیده ام و چشام و بسته ام و تا چشم باز کنم بدن خوشگل خواهر زن زیبام میبینم اما ای داد این همش خوابی بیش نبود و اول صبحی زنم پتو را از روم برداشت و گفت وای سعید کیرت راست شده چه خبره گرچه در خواب پریسا را گاییدم اما لذتش دست کمی از سکس واقعی برام نداشت فقط یه چیزش بد بود که شرتم خراب کرده بودم آری دوستان عزیز شهوانی از خواب پریدم پریسا نبود و حالا بازم باید به صبرم ادامه بدم که جندسال طول میکشه تا من بهش برسم حتی یکبار داستان یکی از اعضای محترم سایت شهوانی خوندم که نوشته بود مدتهاست عاشق خواهرزنم بوده ام اما راهی نبود اورا دوست کنم و باهاش با یه خط دیگه که مرا نشناسد بهش پیام دادم و سر بحث باز کردم و گفتم من از خواهر زنم خوشم میاد و تو چی شوهر خواهر داری که گفت اره سه تا دارم و هر طور بود از زیر زبانش کشیدم که او هم که نمیدانست خود من هستم بهش پیام میدم گفت شوهر خواهرم دومیه برام عزیز است و چنین دیگه بهش رسیدم منم اینکار را کردم سعی کردم باهاش پیامکی اشنا بشم اما بیفایده بود و خدا داند دیگه خسته شده ام ازبس در فکر نقشه برای رسیدن به پریسا هستم و امیدوارم شماها دوستان عزیز بعد اینکه فوش بارم کردین هرکی نقشه ای داره در نظرها بنویسه که من به مراد دلم برسم اگه نوشتم فوش بدین دلیل است که تعدادی از اعضا دیگه عقده ای هستن هر داستانی میرسه فقط فوش و بد میگن بابا بذارین همه داستانهاشون و بنویسن حالا یکی مثل من سوادش کم است و نگارشم ضعیفه و بد مینویسم و یکی هم مثل شما دکتری ادبیات هستی و نگارشت بالاست و خوب مینویسی اینجا کلاس ادبیات نیست اینجا داستان سکسی نوشتن است نوشته
0 views
Date: August 29, 2018