28سالشه.ازسال85 توکفش که چه عرض کنم میدیدمش سردرد میشدم. چهره ی وحشی داشت. مثه سپیده ی خواننده. قدش 181cmمیشه. وقتی میرفت خرید از جلوی دفترم رد میشد. حسابی دلمو میلرزوند. هم باچهره اش هم باهیکل پروپیمونش هم باپیچ وتاب بدنش موقع راه رفتنش حال میکردم. حال سنگین ها…سال88بود! آذرماه.منم تازه پدرشده بودم و توجو بودم.دختربازی و زن بازی نمی کردم. ولی این یه چیز دیگه بود.همسایه های اطراف دفتر(چندتاشون)میدونستن عاشقشم. میگفتن…آقا توکه هم قیافشو داری هم تیپشو هم پولشو. چراسعی نمیکنی نظرشو جلب کنی؟ میگفتم صبرم زیاده و به وقتش. اونم شوهرداره ویه پسر10ساله. سرتونو درد نیارم. این کلیاتش بود.یه روز داشت(به گفته ی بعد خودش)میرفت مدرسه ی پسرش. ساعت2 ظهربود. سریع سوار ماشین شدم. سر 4ایستاد منتظرتاکسی شد. سریع ترمز زدم شیشه رو پایین کشیدم گفتم میتونم تاهرکجاکه میرید به عنوان یه همسایه برسونمتون. بدون هیچ حرفی سوارشد. تو چنددقیقه با رعایت ادب و چربزبانی و گفتن احساسم مخش خورد.اونم تواین چندسال توکوک من بوده…خلاصه بعداز خودمونی شدنمون1 هفته ای گذشت تا اولین سکسمون رو باهزار خجالت میکشم گفتن خانم و باچراغ خاموش بکنیم والبته بدون هیچ خشونت سکسی(که من عاشق این نوع سکسم)وساک زدن تو خونه مجردی رفیقم صورت گرفت. ولی هرچی بگم از سکس دوم بگم دوستان…
حسابی رومون باهم باز شده بود.12ظهر زنگ زدم مرجان امروز عصر هموببینیم؟گفت آره.گفتم:اصلا” امروزشوهرت هست یانه؟گفت:نه.شیفته.گفتم:مرجان سکس ها!گفت:من ازخدامه.گفتم:پسرت چی؟گفت:خونه همسایه! رفتم حمام.ریشم وپشمای کیرمو زدم.توحمام از فکر کردن عصر مرجان کیرم حرکت میکرد.اومدم بیرون زنگ زدم به رفیقم خونه شو ردیف کردم.کاندوم خریدم.ساعت5قرارمون بود.4.5اس داد حمام رفتم.چی بپوشم؟گفتم مرجان من از بادی(لباس سکسی)وجوراب مشکی زنانه خیلی خوشم میاد.داری بپوش!گفت:دارمومی پوشم.اول من رفتم توخونه و10minبعد اون اومد…
لخت شده بودمو کیرمو میمالوندم.واردشد.سریع کمکش کردم پرید رو اپن.پالتوشودر اوردم.بعدشم بلوز و شلوارشو.وای چشم به بادی وجورابهای نازک و بلند و مشکیش افتادنمیدونین چه حالی شدم…کفشاشو در اوردمو پاهاشو مالوندم.اومد پایین رفت رو پتوی پهن شده ی کف هال خوابید.منم رفتمو تا تونستم لبای درشتشو خوردم.لیسیدنهای زیر گردنش امونشو بریده بود.دیگه گفتم حالاوقت ساک کس و کونته.باز کرد پاهاشو.وای چه بی مو وچه بویی!!!آی لیسیدم.چوچول ولبای کسشو.داشت ارضامیشد.رفتم سراغ سوراخ قرمز کونش.وای وای وای!!بازبونم سوراخ تمیز کونشو قلقلک میدادم.مطمئن بودم تاحالا کون نداده.گفت:پس من چی؟دراز کشیدم گفتم مال تو.بخورش تا ته!چه ساکی زد.چه خایه ای از ما خورد…تموم که شد خوابید پاهاشو داد بالا.اون رونهای سفید و بلند و درشت اون پشت پاها وساقهای سفید و ورزشکاری توی جورابهای نازک مشکی…رو ابرها بودم.سینه هاش(نیمه درشت بود) زیر بادی تور مشکی چه منظره ای داشت.تلمبه زدم…محکمووحشیانه.اسممو یه بند میگفت…جلوی دهنشو میگرفتم صداش بیرون نره…ناله مستانه اش وحشی ترم میکرد.ازین حالت خسته شدیم.4دست وپا شد(شکل مورد علاقه ام).گذاشتم تو کسش و کپلاش تودستم.محکم تلمبه میزدم و سروصدا میکرد…هی میگفتم هیس!کو گوش شنوا.اومد روم.یه کم بالا پایین رفت یه نعره ی بلند کشید و ارضا شد.کاندومم لانگ تایم بود و مگه آبم میومد.گفتم 2باره 4دست وپا.بعد 10minتلمبه ی محکم خشن و وحشیانه(البته در حالی که کاندوم رو برداشته بودم) آبم اومد.گفت قرص میخورم بریز توش.”ما هم چنان کردیم که یار خواست”…