سلام دوستان؛ خصوصا دوستانی که لطف دارن و فش نمیدن داستان من بیشتر فانتزیه و جنبه طنز داره اما طنز و واقعیت باهم امیخته شده داستان خر بابا بزرگ در دو قسمت تقدیم دوستان شد ؛لطفا راهنمایی کنید تا داستانام بهتر بشه و طنز و واقعیت های تلخ رو باهم یکی کنم اومیدوارم همیشه از داستان من و دوستان لذت ببرید؛ جلیل پسر تنبل مدرسه و زرنگ برای کارای فنی بود توی روستای بابا بزرگ زندگی میکرد پسر تیزی بود یه بار وسط کوچه دختر کدخدا رو حسابی دستمالی کرده بود و خایه مالای کدخدا دنبالش بودن تو یه فرصت تخم مرغ توو کون جلیل بکنن خوب دوست ما هم زرنگتر از این حرفا بود و همشونو یبار به گا داده بود؛ یه روز اومد دنبالم بریم توو باغای روستا بگردیم ؛ یکمم شیطنت کنیم ؛ یه باغ خیلی بزرگ بود که پر از پرتغال و سیب بود و انواع مختلف میوه توو این باغ پیدا میشد ؛رفتیم از جای همیشگی توو باغ پریدیم و رفتیم میوه نوش کنیم حسابی میوه خوردیم و جلیل گفت بریم سمت دیگه باغ یه میوه عجیب وجود داره از اونم بخوریم قبول کردم و رفتیم دیدم صدای دو تا افغانی میاد به جلیل گفتم یواشتر داره صداهایی میاد اونم وایساد بعد که خوب گوش کردیم دیدیم دوتا مرد دارن سکس میکنن اول فکردیم بزور دارن دختر میکنن یواشکی رفتیم جلوتر دیدم ای دل غافل اففانیا افتادن رو یه بزبیچاره میخوان حسابی بکننش اون وقتا گوشی نبود ادم یه فیلم بگیره. اما سعی میکتم صحنه روبراتون زنده کنم خودمونو یه گوشه که به صحنه مسلط باشیم پنهون کردیم افغانیا لخت بودن دو تا مرد بودن یکی بزو نگه داشته بود و اون یکی میخواست کس بز بزاره بزم هیچی نمیگفت فقط بعضی وقتا یه مع مع میکرد دیدم افغانیی کیرشو گذاشت در کس بز و به حل داد اما کیرش توو نرفت باز یه تف انداخت رو کیرش و باز محکمتر فشار داد کس تنگ بزه نمیذاشت کیر به اون بزرگی حدود ۲۰سانت توو بره اما افغانیه ولکن نبودیه توف انداخت رو کس بزه و حسابی بادستش کس بز رو خواست گشاد کنه یه انگشتشو توو کس بزه کرد دیدم بزه یه تکونی خوردد اما هنوز نفهمیده بود چه بلایی قراره سرش در بیارن انگشت دومو که توو کس بزه کرد بزه از جاش پرید که در بره اما افغانیه بیرحمانه نگهش داشته بود و نمیذاشت تکون بخوره دیدم دهنشو برد جلو کسبزه و یه لیس زد حالم به هم خورد اون یکی افغانه دستشو برد و پستونای بزو گرفت و شروع کرد به مالیدن زبونشو توو کس بزه میکرد و از شهوت جووووووووون جوووووووووون میکرد بلند شد باز انگشتاشو توو کس بزه کرد با یه فشار ۳تا انگشتش رفت توو کس بزه و بزه ببچاره داشت زجه میزد و با این کارش افغانا ببشتر تحریک میشدن و حشری تر میشدن باز یه تف رو کیرش انداخت و گذاشت در کس بزه و با یه فشار نصف کیرش رفت توو کس بزه ،بیچاره نفسش بند اومده بود حتی نمیتونست تکون بخوره یا زجه بزنه چشاش در اومده بود اما افغانیه تازه کارش شروع شده بود دراز کشید رو بزه و کیرشو تا خایه داد توو کس بزه صدای جر خوردن بزه توو باغ پیچید اما افغانه برای بگا دادن بزه حریصتر شد و با شدت تمام شروع کرد به تلنبه زدن و اخخخخخخخخخخخخ جووووووووووون میکرد و افغان دومی تحریک شده بود دست روو کون بزه کرد و انگشتاشو فرستاد داخل افغان اوای دراز کشید رو زمین دومی بزو گذاشترو کیرش و کیر افغانه تا ته رفت توو کس بزه و بزو از کمر گرفت و بالا و پا یین کرد حسابی حشربی شده بود و ابیییییییی اییییییییی و اخخخخخخخخ اوخخخخخخخخ میکرد افغان دومی رفت از پشت یه تف انداخت رو کون بزو و کیرشو با یه فشار فرستاد توو کس بزه حالا نکن کی بکن کیرشو در میاورد و باز میکرد توو کون بزه بزم دیگه راه اومده بود و بهشون حال میداد یا چاره ای نداشت صدای چالاپ چلوپ و اخخخخخ و اوخخخخ همراه با ناله بزه توو باغ پیچیده بود تلنبه زدنو تند کرده بودن انگار دارن دختر میکنن از شهوت داشتن لذت میبردن باز جاشونو عوض کردن و به بغل یکی کس بزه گذاشت و یکی کونش عجیب حرفه ای بزو میگاییدن کیراشونو در میاوردن و باز میکردن توو کس و کون بزه و با شدت تمام تلنبه میزدن کیراشون توو کس بزه بود و کمره همو نگه داشته بودن و به هم فشار میدادن تا کیراشون تا ته بره توو کس و کون بزه بزه وسطشون گم شده بود و فقط کیراشون معلوم بود که توو کس و کون بزه هستن از کس بز حسابی اب روان بود معلوم بود چند بار بزم ارضا شده بود افغانا از بس تلنبه زده بودن دیگه عرق کرده بودن یه لحظه داد بلندی کشیدن و ابشونو همون توو خالی کردن و تکون نخوردن دیدم لباشونو گذاشتن روو هم و یه لب حسابی از هم گرفتن و کارشون تموم شد و لباساشونو پوشیدن و رفتن ما هم رفتیم جلو تا ببینیم بلایی سر بزه اومده یا نه دیدیم بیچاره تکون نمیخوره و اب از کس و کونش میچکه حتی نای بلند شدن نداشت دلم براش سوخت!
0 views
Date: June 29, 2018
دلم کس میخاد کی میده کسشا بخورم 09028013386