با عرض سلام و وقت بخیر خدمت همه دوستان عزیز اسمم یاسره 17 سالمه قدم 183 وزنم 70 از تبریزم اولین بارمه دارم داستان مینویسم اگه مشکلی هم داشت معذرت میخوام یه روزی پدربزرگم که تو تهران زندگی میکنن مریض شده بود و ما برای دیدنش به تهران رفتیم بعد چند روز با پسر خالم رفتیم پارک واسه گردش اونجا یه دختره که حالا از نظر من خوشگل و خوش اندام بود دیدمش و اونم منو دید میزد بعد چند دوری که زده بودیم بازم دیدمش و اونم منو دید من خندم گرفت لبخند کوچیکی زدم اونم همینکارو کرد پسر خالم متوجه شده بود بهم گفت یاسر داره به من میخنده ها خخخ گفتم اره داره به تو میخنده از بس ک جذابی بعد به پسر خالم که اسمش علیه گفتم علی بیا بیوفتیم دمبالش افتادیم دمبالش بعد رفت انتهای پارک با دو دختر دیگه دست داد و سه نفر شدن که اون دو نفر دوستاش بودن خلاصه عاغا مارو کشوند به یه جای خلوت پارک و من شمارمو رو به روش گفتم و اونم نوشت تو گوشیش بعد رفتیم خونه منتظر زنگش بودم فرداش اس اومد بهم دیدم نوشته سلام ولی مطمئن نبودم اونه جواب دادم سلام شما گفت همونی که مثل لک لک دمبالش بودی خخخ بعد با هم اشنا شدیم اسمش هم آیدا بود ما با هم دوس شدیم و عشق هم بودیم الکی مثلا خخ ما برگشتیم تبریز خونه خودمون بعد دو سه ماه دیگه رفتیم کرج خونه دایی بابام اینا فرداش به بابام گفتم من میرم تهران پیش بابا بزرگم تا ببینمشون اونم اولش قبول نکرد بعد با هزار دردسری راضی شد خلاصه یه تاکسی گرفتمو رفتم تهران تا عشقمو ببینمش بعد اس دادم که کجایی گفت خونه گفتم بیا همون پارک اینارو بگذریم تو پایک نشسته بودیم رو چمن داشتیم حرف میزدیم که صحبتمون به جاهای باریک و حساس رسید که یهو گفت چند سانته گفتم چی گفت چیزتو میگم چند سانته گفتم چطور گفت دوس دارم بدونم به تو چه منم گفتم 19 سانت میشه گفت کلفته گفتم اره بعد من گفتم میتونم دستمو بزنم رو با سرم اشاره دادم به کسش گفت اینجا ک نمیشه باید بریم یه جای خوب که کسی نباشه بعد تو خیابون میگشتیم تو کوچه ها دمبال خونه نیمه کاره بودیم که اخرش پیدا کردیم و اول اون رفت داخل بعد 2 دیقه دیگه من از این طرف خونه رفتم داخل تا اگه کسی هم از پنجره به بیرون نگاه کنه مارو متوجه نشه ما رفتیم تو بعد بهم گفت درش بیار بگیرم دستم ببینم چه شکلیه گفتم تو هم بکش پایین دستمو بزنم بعد من در اوردم اون مال منو میمالید منم کس اونو آب کسش میریخت تو دستم کسش خیلی داغ بود بعد اون نشست و کیرمو کرد دهنش و خورد داشت ساک میزد معلوم بود که اولین بارش نبود حرفه ای ساک میزد بعدش بلند شد پشتشو کردم به طرف خودم گفتم قمبل کن اونم کرد بعد سر کیرمو گذاشتم سوراخ کونش آروم فشار دادم سرش که رفت تو یه جیغ اروم زد و گفت بکش بیرون بکش بیرون منم گفتم چی شد گفت نمیخوام گفتم دردت اومد گفت اره بدجور دردم میاد منم خیلی دوس داشتم کونشو بکنم ولی نذاشت آخرش گفتم خب حداقل بذار لاپایی بزنم گفت باشه وقتی که لاپایی میزدم کیرم مالیده میشد به کسش و آب کسش میریخت رو کیرم تن تن تلمبه زدم و آبم اومد ریختم زمین بعد خودمونو جمعو جور کردیمو از خونه خارج شدیم ممنونم که خوندید زیر داستان ها میبینم که فحش میدید حالا فحشم بدید یا ندید برام مهم نیس چون خودمم فحش میدم خخخخ تجربه داشتان نوشتنو کسب کردم تو داستان های بعدی میبینمتون نوشته
0 views
Date: April 28, 2022