کردن منشی رئیس اداره

0 views
0%

سلام خدمت همه بچه های گل شهوانی قبل ازنقل ماجرا4تا خاهش از همه شما دارم 1خاهشابجای فوش نظر بدین تا بانظرهای سازنده شما بازم بنویسم 2داستان کاملا واقعیه 3من اولین باره که داستان مینویسم اگه کمو کسری داشت به بزرگ گواری خودتون ببخشید 4وپیشاپیش ازهمه شما تشکر میکنم که داستان منو میخونید تازه از سربازی برگشته بودم ودربه در دنبال کار بودم تا اینکه با پارتی که پدرم داشت با کلی مکافت استخدام شدم اولین روزی که رفتم سرکار بهم گفتن رئیس کارت داره منم راه افتادم به سمت اتاق رئیس وقتی رفتم تو اتاق دیدم 1دختر که بدون شک از زیبائی همتا نداشت امد بیرون از اتاق و رفت پشت میز نشست اونجا بود که فهمیدم ایشون منشی رئیسه خلاصه باهاش هماهنگ کردم و رفتم داخل اتاق رئیس انقد غرق در خوشکلیش شده بودم که نفهمیدم رئیس چی زر زد امدم بیرون چشمم افتاد به بالای سرش که اسمشو نوشته بود اسمش مژگان و فامیلش بود انقد ازش خوشم امده بود که هرروز به بهانه های مختلف میرفتم پیشش کم کم باهم جور شدیم طوری جور بودیم که بقیه کارمندا به طعنه میگفتن چیه خبریه اخه هم من هم مژگان مجرد بودیم کار به جایی رسید که منو منتقل کردن به1شهر دیگه که 30 کیلومتر باشهر خودمون داشت منتقل کردن ناراحت بودم که از مژگان دورشدم اما چاره ای نبود در ضمن اینم بگم با اینکه من تو1شهر دیگه بودم هرروز به بهانه های مختلف بهم زنگ میزدیم اما جرات نداشتم شمارشو بگیرم یا بهش شماره بدم تا اینکه 1روزازش خبری نشد زنگ زدم اداره گفتن مریضه نیامده با کلی ناراحتی قطع کردم تا صبح تو فکرش بودم که دیدم 1پیام امد به گوشیم که نوشته بود سلام امروز من نبودم از دستم راحت بودی ناقلا شک کردم که اون باشه اما به رو خودم نیاوردم وپرسیدم شما که خودشو با اسم کوچیک معرفی کرد وگفت مژگانم بابا منو میگی داشتم بال در میاوردم که انقد راحته با من ودرثانی شمارشم گیر اوردم از اون شب به بعد روز شاید200 تا پیام بهم میدادیم تا اینکه1 روز بهش پیشنهاد دادم باهم بریم بیرون اونم از خدا خواسه گفت کجا منم گفتم سینما اون گفت روز قرار فرارسید وجداجدا رفتیم داخل سینماتوسینما تاریک بود بعد از خوردن ابمیوه وکلی حرف زدن منم که داشتم دیونه میشدم از بوی عطرش ه1دفه گرمی ذستشو رو دستم احساس کردم تا امدم به خودم به خودم بجنبم 1صدای اروم در گوشم گفت چقد دوسم داری تا گفتم اندازه چشام چشتون روز بد نبینه که لبامون بهم گره خورد وبا دسم شرع کرد م به مالدن سینه و کوسش انچنان حشری شده بود که 2با ارضا شد اصلا باورم نمیشد که دارم باکی حال میکنم وقتی امدیم بیرون گفت انجوری حال نداد گفتم چطوری دوس داری گف حالش به اینه که تنهاتو1خونهتنها تو بغل هم باشیم منم که همیسه خونمون خالی بود گفتم فردا مرخصی بگیر که بریم صفا فرداش صبح رفتم دنبالش و سوارش کردم واوردمش خونمون تا امد تو خونه تا وارد شد چسبید بهم وشاید20 دقیقه با هم لب میگرفتیم که هم زمان لباسای همو در اوردیم وقتی لخت شد دیدم1بدن داره عین ماهی صاف وبدون مو1 شرت و کرست سبز ست با جورابای شیشه ای که تا بالای رانش امده بود پوشیده بود منم شدرع کردم از نوک پاش تا لباشو به خوردن بعد رفتم سراغ کوسش که من همچین کوس تو عمرم ندیده بودم سفید صاف و کوچولووبون مو کونشک که نگو خلاصه شرع کردم به خوردن کوسش درحین خوردن 1اهییییییییییییییی گفت و مارو حسابی شست بعد گفت نوبت منه شروع کرد به ساک زدن منم که اسپره بی حسی زده بودم هیچی حس نمیکردم بعد چن دقیقه گفتم بسه میخام توش کنم گفت پرده دارم گفتم عیب نداره1سورخ دیگه داری میخای بلا استفاده بمونه خندید وگفت نه اما گفتم اما نداره بخواب اونم به شکم خوابید وگفت تورخدا اولا ارم جا کن دوم چربش کن منم گفتم بروی چششششششششششششم منم با پماد چربش کردم کیرمو وسوراخشو بعد اروم گذاشتم دمش هرچی زور زدم نشد خیلی تنگ بود من خیلی سکس کرده بودم اما سوراخ به این تنگی ندیدم توعمرم خلاصه با1بدبختی سرش رفت توش که دیدم با1 جیغ بلند گفت ایییییییییییییییییییی کشتیممممممممم بکش بیرون جان مادرت درش بیار گفتم اروم باش الان عادت میکنی کم کم شروع کردم به جلو عقب کردن که دیدم داره ناجر گریه میکنه خواسم بکشم بیرون گف نه بزار باشه فقط اروم تر جاکن توروخدا گفتم چشم عسلم کم کم که تلمبه میزدم کونش جا باز کردکم کم خوشش امد بود و میگفت تندتر تلمبه بزن همزمان بادسم داشتم باچوچولش بازی میکردم که2بارم ارضاشد اخرین بار که ارضا شد بعد از1دقیقه ابم داش میومد که همشو خالی کردم توکونش بعدهر2بیحال توبغل هم خوابمون برد بیدار که شدیم رفتیم حموم1 دس دیگه اونجا کردمش بعدش امدیم بیرن ولبایس پوشیدیم و رسوندمش نزدیکای خونشون تو ماشین با1لب از هم جدا شدیم بعد از اون روز چندین بار دیگه با هم سکس کردیم تا اینکه شوهر کرد و الانم1 دختر داره از خودش خوشگلتر بعد ازدواج بازم بهم پیشنهاد سکس داد اما من ادمی نبودم که با زن شوهردار سکس کنم شرمنده که سرتون رو درد اوردم امیدوارم خوشتون امده باشه ازطرف 6886

Date: August 20, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *