سلام من مجیدم الان ۱۸ سالمه این این داستان واقعیه کیرم تو کص خار و مادر کسیم که فوش میده لامصبا من انگشتام درد میگیره اینو واسه شما نوشتم حال کنید واسه فوش خوردن ننوشتم پس هر چی میگی لایق ننته بریم سراغ داستان این داستان برمیگرده به دوسال پیش که ۱۶ سالم بود من یه پسرخاله دارم اون یه سال از من کوچیکتره ۱۵ سالشه البته اونموقع منو اون تو یه هفته ۲ روزشو گیر بودیم یعنی یا من میرفتم خونه اونا یا اون میومد خونه ما از اونجایی که ما اونسالا هر دوتا پلی استیشن خریده بودیم خیلی حال میداد خلاصه بازی رد و بدل میکردیم بازی میکردیم خلاصه خوش بودیم اره یه روز طبق معمول رفتم خونشون اخه خونه ما نزدیک هم بود و کامپیوتر و یه تلیویزیون کوچیک داشت و پلی استیشنش تو اتاقش بود رفتم در زدم و رفتم تو گفتم چطوری و اینا از اونجایی که خونمون نزدیک بود خیلی از دیدن هم تعجب نمیکردیم معمولا اونم طبق معمول نشسته بود پای تلویزیونش با لباسای مدرسه هنوز عوضشون نکرده بود چون خیلی به بازی علاقه داشت و معتادش شده بود من اونموقع گفتم خب کسی نیست یه فکری اومد تو ذهنم حشرم زده بود بالا خب قبول کنید تنها باشید تو خونه با یه پسری که یه سال از خودتون کوچیک تره حشری میشه هر کسی گفتم بهش امیر نمیخوای لباساتو عوض کنی گفت نه ولم کن چون مشغول بازی بود دوس نداشت حرف بزنه منم دکمه استاپ بازیو زدم گفتم زود باش لباساتو عوض کن حالم میگیره میبینم با این شلوار ضخیم نشستی داری بازی میکنی حداقل عوض کن هم خودت راحت شی هم اعصاب من صرفا جهت اینکه سیس شو ببینم گفتم اینو وگرنه من به تخمم نیست بعد چند بار اصرارم راضی نشد خودمو عصبانی گرفتم گفتم پاشو رو اعصاب منه این طرز لباسات اعصاب منو خورد کنی میکنمت بازم از روی منظور گفتم اون تا این حرف منو شنید یه لحظه جا خورد چشاش زدنه بودن بیرون ولی سریع خودشو جمع و جور کرد بلند شد رفت از تو کمدش یه شلوار برداشت گفت برو بیرون تا عوضش کنم وقت ندارم باید ادامه بازیو بدم من تا اینو گفت انقد بهش خندیدم که از رو رفت فیلم بود گفتم اخه بیچاره تو که پسری منم پسرم مگه دختری که میترسی اینو که گفتم به غرورش برخورد با یه هن و هونی شلوارشو در آورد وااای چه پاهای تپل و سفیدی داشت اصلا مو نداشتن از اونجایی که میدونید بیشتر کسایی که همش گیم بازی میکنن چاقم میشن از بی تحرکی خیلی تپل بود من همش داشتم دیدش میزدمو کیرمو یه جوری جا میدادم لای شورتم که معلوم نباشه کونشو نتونستم خوب ببینم چون پشتش به دیوار بود عوض کردو اومد نشست مشغول بازی شد معلوم بود اعصابش خورد شده چون نمیتونست مرحله رو رد کنه خدای جنگ من یکم خندیدمو گفتم بده بده به من معلومه بلد نیستی تو برو یه چی بیار بخوریم تا واست ردش کنم حال کنی رفتو همش فکرم این بود چطور اینو جورش کنم ساعت ۴ بعد از ظهر مامانش با مامان من رفته بودن بازار زنام که تا کیر تو بازار نکنن ول کن نیستن خودتون میدونید باباشم که طبق معمول توی بانگاه معاملاتیش کار میکرد خلاصه یه دو ساعتی وقت داشتم تموم جونمو دادم تو دستام با هزار بدبختی مرحله رو بگا دادم و ردش کردم با دوتا بشقاب میوه برگشت و وقتی دید رد شده از خوشحالی بال در اورد منم گفتم کاری نداشت باو تو هیچی بلد نیستی اون انقد خوشحال بود جواببمم نمیداد خلاصه دوباره مشغول بازی شد منم عین بز داشتم میوه میلومبوندم تا یه فکری به سرم زد گوشیمو در آوردم و فیلتر شکنو روشن کردمو رفتم تو سایتا دنبال یه فیلم خوب و درجه یک و با کیفیت از بانو الکسیس دانلود کردم از اونجایی که میدونید این الکسیس کصو چقد تو فیلماش اه و ناله سکسی میکنه درسته خخخ خب فیلمو که دانلود کردم رفتم تو گالری صدای فیلمو باز کردم تا حد زیادی بعد مشغول فیلم نگاه کردن شدم بدون اینکه چیزی بگم مغز در این حد دیدین خخ خلاصه صدارو که شنید جا خورد سریع سمت منو نگاه کرد منم با مث جغد با یه لبخند ملیح نگاش کردم و سریع دوباره گوشیو پاییدم اونم کم کم دیگه داشت از کنجکاوی دق میکرد چون ننه باباش واسه کامپیوترش نت وصل نمیکردن بچه ببینه معلوم بود سوسوله چون تک فرزند بود اره معلوم بود خیلی کنجکاوه ببینه ولی چیزی نگفت تا اینکه یهو سریع بازیو ذخیره کرد پاشد پلی رو خاموش کرد اومد کنار من نشست من گفتم بچه برو اونور برات خوب نیست اونم اصرار میکرد بذار ببینم منم مثلا با اکراه قبول کردم خلاصه داشتیم میدیمو شالاپ شولوپای کون طبیعی الکسیسو اون کیر کلفتو اینارو دیده بود معلوم بود گاییده شده از حشریت میشد از روی شلوارش فهمید بهش گفتم این الکسیس کسی که همه جهان گاییدنش و میخوان بگانش من ادمیم راحت میگم همه چیو اونم که دیگه دورانیو باهم گذرونده بودیم گفتم در چه حالی اینارو میبینی با خنده گفت هیچی خوبه دیگه کی بدش میاد تا اینو گفت تو مغز دوهزاریم جرقه ای روشن شد گفتم اره خیلی خوبه انقد حال میده و اینا و حرفای سکسی و فیلمم از اونور رو مخش بود معلوم بود دیگه راضی شده دیگه باید دست به کار میشدم گوشیو دادم دستش گفتم بیا تو ببین الان منم میام با سرعت برق و کیر شق تو خیابون برگشتم خونه یه کرم تو جیبم جاسازی کردم و با سرعت برقو کیر شق برگشتم خونه اونا خخ از پشت رفتم تو اتاق دیدم داره کیرشو میماله و اخرای فیلمو میبینه رفتم تو درو آروم با کلیدی که روش بود قفل کردم و بستم چراغم خاموش کردم ولی نور از بالای در میومد تو و طوری بود که یه کیر راه سوراخو پیدا کنه تا صدا درو خاموش کردن چراغو شنید گفت مجید داری چیکار میکنی گفتم حرف نزن تا برات میگم نشستم پیشش دست میکشیدم رو روناش اونم هی دستمو عقب میزد گفتم بیا یه بار امتحان کن میدونم که خوشت اومده اونم گفت نه کی خوشش اومده من اصلا از این فیلما خوشم نمیاد کصخل گفتم اره معلوم بود چطور کیرتو میمالیدی به من ربطی نداره من باید الان کونتو بکنم اگرم نذاری مجبور میشم به زور بکنمت که دردشم بیشتره هی خودشو عقب میکشیدو میگفت نه نکن اینکارو باهام قسمم داد حالا چون داستان سکسیه درست نیست قسمارو بنویسم من تا حالا نرکردم از اینکارا گفتم میدونم نکردی ولی خب الان میکنی دیگه خسته شدم با قدرت تموم کمرشو گرفتم کشیدمش سمت خودم گفتم که اینطور پس دوستداری با زور باشه ها اونم همش میگفت نکنن نکنن ولی خب حشریت اونموقع کاریت میکنه که میگادت به پشت خوابوندمش یعنی شکمش بالا بود لباسشو زدم بالا میمیالیدمش انگشت میکردم تو نافش رو سینه هاشم قلقلک میدادم اووومم نمیدونی چقد بدنش داغ شده بود ولی بازم تکون میخورد اما من این حرفا دیگه حالیم نبود برش گردوندم همش میگفت مجید نکن من تا حالا ندادم به کسی گفتم خفه شو گفتم که امروز امتحانش میکنی از اونجایی که خشن کار میکردم اخرش تسلیم شد گفت باشه بهت میدم بازم قسم ولی دردم نیاد گفتم باشه حالا شدی یه پسر ناز واسه خودتم بهتره اروم شلوارشو کشیدم پایین یه بالشت گذاشتم زیر شکمش کونش قنبل شد دوتا لپ کونشو میخوردم و گاز میگرفتم معلوم بود دیگه حشری شده کامل لباساشو در آوردم دیگه مقاومتی نمیکرد همونطور حالت قنبل بود از اونجایی که من به انگشت کردن اعتقادی نداشتم همونجا کرمو از جیب شلوارم که رو زمین بود در آوردم هر چی توش بودو لای کون سفیدو تپلش و بین پاهاش خالی کردم و مشغول مالیدنش شدم بعد که خوب مالیدمش معلوم بود امادست با دوتا دستم دوتا لپ کونشو وادم کنار و یواش یواش کیرمو در سوراخش گذاشتم گفتم شل کن شل کنی درش خیلی کمتره گفت میترسم چقد درد داره گفتم نترس خیلی نیست گگذاشتم رو سوراخ نرم شدش و آروم بدون اینکه داخل سوراخ بره روش فشار میدادم کیرمو روی سوراخش با فشار بالا و پایین میبردم و نوک کیرمو رو سوراخش اروم با فشار تکون میدادم تا اینکه کم کم کونش عادت کرد یواش یواش سر کیرمو دادم توی سوراخش یه اخ گفت ولی چون خیلی با سوراخش بازی کرده بودم معلوم بود درد نداره واایی معلوم بود یه کون فابریکه گفتم درد داشت گفت نه خیلی گفتم اهوم الان عادت میکنه کونت یواش یواش زورش دادم تا ته باید یکم فشار میدادی تا بره تو و در بیاد کرمه کار خودشو کرده بود حالا یه کون بزرگ و سفید زیر کیرم بود دوست نداشتم اصلا تموم بشه این حالت تو همون حال تو کونش تلنبه زدم تا خوب خوب باز شد گفتم قربونت برم کونت از این زنه تو فیلم چیزی کم نداره ها چون حشری بود فقط میگفت اره خیلی من این زنم تو ام اون مرد کیر بزرگه گفتم حالا که اینطور شد باید حسابی بکنمت گفت باشه تا هر چقد دوستداری بهت میدم کون من مال توعه همون حالت که میکردم باهاش حرف میزدم دیدم داره تکراری میشه برش گردوندم رو پشت دوتا پاشو دادم بالا بالشتو گذاشتم زیر کمرش تا توان داشتم کیرمو توی اون کون تپلش تلنبه میزدممم دیدم اینطوری نمیشه اونم باید همزمان ارضا شه باقیمونده کرمو زدم به کیرش و براش تند تند جلق میزدم تا اینکه دیدم ابم دارم میاد یه فشار دادم تو کونش تا آخر ابمو خالی کردم تو اونم ابش ریخت رو شکم من کیرم تو کونش بود افتادم روش بعد یک دو دیقه بلند شدم به خودم اومدم دستمال کاغذی رو از روی میز آوردم و خودم کونو کیرشو پاک کردم کیر خودمم پاک کردمو گوشیو دیدم ساعت ۵ ۱۷ دیقه بود لباساشو تنش کرد رفت دستشویی منم وقتی اومد همه چیو مرتب کرده بودم معلوم بود خوشش اومده و پلی ام براش روشن کردم تا ادامه بازیشو بکنه یه حال درست حسابی کرده بود از صورتش میشد فهمید من بلند شدم یه ماچش کردم لب نه از لب گرفتن حالم بهم میخوره گفتم از این به بعد با هم بیشتر حال میکنیم اون نگام نکرد ولی از اون لبخند ریز ریزش میشد فهمید بدش نیومده از حرفم خلاصه رفتم خونه و مادرم اینام ساعت 6 10دیقه حدودا برگشتن و از اون به بعد هر وقت تونستیم با هم تنها میشیم منم چند بار واسه اینکه واسش تکراری نشه اجازه دادم که لاپام بذاره ولی تو سوراخ نه در کل ما الانم مث قبلیم مرسی که داستانمو گوش دادین ببخشید سرتونو درد آوردم جمع کنید باو کصخلا اینجا دنبال چی هستین این داستانا ۹۰ درصد وروغه الان من این داستانو از مغز خودم ساختم اصلانم چنین چیزی اتفاق نیفتاده منم پاک پاکم تو عمرمم از اینکارا نکردم واسه داستان نوشتن یه مغز کصیف فقط احتیاجه خلاصه سرعت برق با کیر شق میریم از پیشتون فقط محض اطلاع گفتم داستانارو سریع باور نکنید هدفم اطلاع دادن بهتون بود یا حق نوشته کسی که کصخل بود تورا هم کصخل
0 views
Date: August 26, 2018