کس خوب

0 views
0%

سلام دوستان عزیز من رضا هستم 27 ساله از تهران این داستان که می خوام براتون بگم بر میگرده به سال 85 که 2 ترم مونده بود درسم تموم بشه و از دانشگاه یکی از شهرستان های توابع استان قزوین فارغ التحصیل بشم ما چندتا دوست بودیم که از ترم دوم دانشگاه یه خونه کوچیک اجاره کرده بودیم و با هم زندگی می کردیم من کلاً اهل دختر بازی و سکس و این مسائل نبودم و سرگرم درس و دانشگاه و مشکلات خودم بودم با دوستامم رابطه خوب و نزدیکی داشتیم و با هم ندار بودیم اما با یکی از بچه ها به اسم هومن خیلی رابطم نزدیک بود و چون تو تهران هم خونه هامون بهم خیلی نزدیک بود زمانی که تهران میومدیم هم همش با هم بودیم. هومن از یه خانواده مرفه بود ولی برخلاف ظاهر و رفتارش که هر کی میدید میگفت از این هفت خطای روزگاره تو عمل خیلی آدم ساده ای بود که از این مساله بارها ضربه خورده بود و از این آدمای یه روز عاشق و یه روز فارغ بود تا اینکه یه چند وقتی خیلی رفته بود تو نخ دختر خالش. من هم طبق معمول با این تفکر که این یکی هم مثل بقیه عمر چند روزه ای بیشتر نخواهد داشت زیاد جدی نگرفتم این مساله رو.

Date: May 26, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *