با پسرم دروغ نداره كه فیلم سکسی بنويسم:از اسمهاي مستعار استفاده ميكنممن دو
خاطره سكسي رو باهم براتون مينويسم كه در فاصله يك روز برام اتفاق افتادبرج سکسی 11 سال 1388 بود.من رفتم پيش
يكي شاه کس از دوستام و باهاش درد و دل ميكردم.من خودم
قيافم بد نيست ولي چون 17 کونی سالمه كونم پرپشمه ولي بعضي از دوستام هنوز خبر نداشتن و برحسب قيافم فكر
ميكردن جنده كونم خوبه حالا كار ندارم من رفتم پيش رفيقمو
باهاش دردودل ميكردم و بهش گفتم پستون كه اره،همسايمون به نام وحيد كه همسن خودم يعني 17 سالش بود و خيلي
دوسش داشتم کوس و واقعا كون خيلي خوبي داشت بدون هيچ
پشمي،صاف صاف كه من بجاي دختر فقط تو فكر اون بودم بلاخره هي بهش ميگفتم كه تو نخشمو،نميده و اينحرفا كه ديدم سکس داستان دوستم گفت برو
محمد رو بكن بهتر از وحيده منم چون ایران سکس اونشب خيلي
حس شهوتم برانگيخته بودم يه كم روس فكر كردمو از پيشش رفتم البته ناگفته نمونه كه رفيقم كه باهاش دردودل ميكردم اونم به درد نميخورد ولي رفتم كه از راهنماييش استفاده ببرم.بلاخره با خودم گفتم كه محمدم چيزي از وحيد كم نداره فقط يه كم تپل تره كه اونم ميشه كرد گفتم يه چيزي باشه كه ابشو در بياره هرچي ميخواد باشه باشه،آخه محمدم نميدونست كه من تو اين نخم ولي خودم يه كم سكسي بود البته اينم نميدونست كه من بدرد بخور نيستم اما اونشب ساعت هفت بود كه زنگش زدم گفتم بيا خونمون كارت دارم اونم سريع اومد ما رفتيم تو طبقه پايين و داشتيم با كامپيوتر ور ميرفتيم بابامو خانواده هم طبقه بالا بودن،داشتيم با كامپيوتر كارميكرديم ديدم ميگه فيلمي چيزي نداري تو كامپيوترت منم گفتم نه بلاخره نشستيمو حرف ميزديم اون تا اون موقع نميدونست كه من اينكاره ام،تقريبا ساعت 10 بود كه بابامو همه رفتن بيرون با ماشين بعد محمدم ميخواست بره خونشون كه يه كم باد اومد و وقتي كه داشت ميرفت من يه پايي به كونش زدم اونموقع يه چيزايي فهميد و تا دم در رفت ولي باز برگشت گفت 1 ساعت ديگه ميرم،وقتي كه باز رفتيم تو طبقه پايين گرفت خوابيد منم از روي شيطوني هي پاميزدم به كيرش اون گفت كه اينكارو نكن بلند بشه بايد جرمشم بكشي هان ولي من به كارم ادامه دادم و هي ميزدم به كونش يا به كسرش با پاهام كه ديدم گفت امروز صبح رفتم پشماي كيرمو زدم و جلق هم زدم باشه برا برداشب اما من بيتوجه بودم و بازم به كارم ادامه دادم كه ديدم بلند شد اون هيكل بزرگتر از من بود كون سفيد و بي پشم يعني مثل دختر 18 ساله بعد ميخواست بياد منو بندازه زمين ولي چون من ميرفتم كشتي با يه فن خوابوندمش و به صورتي خوابيديم كه اون منو انگول ميكرد منم اونو بعد با شلوار داشتم ميكردمش كه ديدم شلوارشو در اورد باور نميكنيد كيرم 3برابر شده بود،شلوارشو در اورد و از روي شرت كيرش زده بود بيرون وقتي شرتشم پايين كشيد معلوم بود كه كيرش كمي پشم داشت كه اونم زده بود ولي كونش اصلا يه موهم توش پيدا نميشد بعد من چون از رفيقام شنيده بودم بدون تف بكني ديرتر ابت در مياد منم بدون تف افتادم روش و هي بادستم كونشو كنار ميزدم و سوراخشو ميديدم باور نميكنيد كسي كه كل شهرمون دوست داشتن بكننش حالا داشتم ميكردمش وااااي چه سوراخ تنگي بلاخره بعد از مدتي كه عرق كرده بوديم دوتامون من تند تر هي ميكشيدم به كونش چون تف نماليده بودم حدود سيزده چهارده دقيقه طول كشيد كه بلاخره آبم اومد و تا آخرشو كردم تو كونش البته وقتي كه داشت در مي اومد يه كم كيرمو تو كونش كهردم كه اهي كشيد و سريع بيرون اورم و شرع كردم ابمو بريزم تو كونش،الان اون صحنه رو به يادم ميارم كيرم شق شده سوراخ تنگ،كون گنده و سفيد و تو سوراخشم اب ريخته بودم يعدش نوبت من شد كه بخوابم منم از پشت خوابيدم ولي گفتم چون قيافم خوب بودم و هنوز نميدونست كه من اينكاره ام باهام حاضر شد ولي اونم نامردي نكرد يه 5 دقيقه اي كرد يعد ابشو ريخت و بعدشم اون رفت خونشون.فردا ظهرش باز اومده بود پيش خونمون و به بهونه پركردن فلش ميخواست بياد تو كه من چون وقتي يه بار كون كسي بزارم بعد از طرف بدم مياد مانع ورودش شدم و فرستادمش رفت كه بعدش رابطمون به كلي قطع شد و ديگه همه حاضر به سكس نبوداما حالا خاطره ي بعدي:2روز بعد از همون سكس من رفتم مدرسه.من تو مدرسه مسئول كتابخونه بودم.زنگ كلاس كه خورد به بهونه اين كه كلاس نرم و كتابخونه رو تميز كنم سركلاس نرفتيم و يه پسره به نام محسن رو هم كه كلاس اول بود اوردم تو كتابخونه كه كمكم كنه من اون سال كلاس دوم دبيرستان بودم محسنم اول.بعدش اوردمش اونم هيچي پشم نداشت ولي تقريبا لاغر بود.اونم بدش نمي اومد باهم بكنيم ولي من روم نبود كه چطور بهش بگم چون ميگم هنوز كسي منو نشناخته بود ولي كم كم حرفشو پيش كشيدم و انگولش ميكردم اونم هيچ عكس العملي نشون نميداد.بعدش كه زنگ خورد رفتيم بيرون و ديگه اونوقت همه چيز تموم شد ولي بعدازظهرش خونه بودم كه به فكر پريشب افتادم و كيرم عجيب شق شده بود من ميدونستم اون حاضره باهام بياد به همين خاطر زنگش زدم و گفتم تا 10 دقيقه ديگه بيا خونمون اونم 10 دقيقه نكشيد كه ديدم رسيد خونمون منم گفتم بيا تو اونم اومد و رفتيم تو طبقه پايين تقريبا ساعت 5 يا 5/30 بعدازظهر بود كه دقيقا داشت مثل محمد ميشد اومد و رفت دور كامپيوتر و من چيزي نميگفتم و فقط انگولش ميكردم از زير شلوار كه اونم چيزي نميگفت و گاه به كيرش دست ميزدم ديدم شق شده بود بلاخره با اين كه داداشم طبقه بالا بود دلو زدم به دريا و اونو خوابوندم اونم سريع بدون هيچ ممانعتي گرفت خوابيد من گفتم اول از روي شرت بكنمت ولي اون صبر نكرد و سريع شلوارشو پايين كشيد كه وقتي كونشو ديدم واقعا باورم نميشد كه اينطور باشه يعني از چيزي كه از پشت شلوار ميديديم بزرگتر بود و سفيده سغيد بدون هيچ مويي من اول تف ماليدم به انگشتم و ميكردم تو كونش كه ديدم اول يه كم اخ و اوخ كرد ولي بعد چيزي نميگفت البته اون قبلانم سكس داشته بود خودش بهم گفته بودم هيچي بعد چون يه سال كوچيكتر بود مجبورش كردم برام ساك بزنه كه وقتي دوسه بار دهن گرفت ديگه ايمكارو نكرد البته چون داداشم داشت برا كنكور ميخوند ميدونستم پايين نمياد ولي به هرحال خيلي اروم كارارو انجام ميداديم تا نفهمه من كه نميخواستم مثل پريشب زود همه چيز تموم بشه هي بهش ور ميرفتم بلاخره اون گفت زود بكن ميخوام برم منم گفتم اونو تف نماليدم ولي اينو ميمالم اول يواش يواش هي روش ميخوابيدم و بلند ميش
دم باوردتون نميشه كونش خيلي خوب بود.اخر يه كم كيرمو ميكردم توش اونم چون قبلا تجربه داشت چيزي نميگفت منم تندترش كردم تا بلاخره ابم در اومد و به همه جاش پاشيد بعش هي داشتم كونشو ميماليدم كه گفت بخواب تا بكنم منم چون از نامردي خوشم نمياد خوابيدم و انونم منو كرد ولي از كردنش معلوم بود كه فقط داده و زياد نكرده وللي اونشبم گذشت و ديگه هيچ كدوم باهام نيومدن.برا همين منم همه جا زودتر رفتم گفتم تا آبروشونو ببريم و همه جاهم گفتم فقط كردمشون و ندادم اونام وقتي منو ميبينن فرار ميكنن حتي حاضر نيستن از كوچه ما ديگه رد شن چه برسه بيان تو خونمون.اينارو كردم ولي تا الانم كه سال 90 هستش از فكر وحيد بيرون نميرم هنوزم كونش فرقي نكرده.بهتر از دختره.سفيد يعني همه چي تموم.اميدوارم خوشتون اومده باشه من برم برا وحيد جلق بزنم.مرسي