سلام دوستان خاطره ای که می خوام برایتان تعریف کنم بر می گرده به حدود سه ماه پیش منزل من در جوار منزل برادر خانمم قرار گرفته وتقریبا سه سال است که باهم همسایه ایم من از روزی که باینجا آمدم زن برادر خانمم حسابی چشمم را گرفت راستی نگفتم اسم زن برادر خانمم هم مریم است وزن خوشگل وخوش اندامیه چون باسن های گوشتی وتپل وسینه های با سایز حدود 75 داره وصورتش بسیار نازه و30 سال سن داره یعنی با خودم دقیقا هم سنه بگذریم همیشه به هر طریقی که می شداورا دید میزدم حتی از اطاق بالایی تو حیاط نگاه می کردم واتفاقی چند باری اورا نیمه لخت دیده بودم وبهمین خاطر حسابی حشریم می کرد قرار شد برادر خانمم بره یک مسفرت کوچک که سه یا چهار روزی نبودش من هم وقتی باخبر شدم دل تو دلم نموند وبقولی زیر دلم خالی شد چون از قضاخانم خودم هم قرار بود بره مدرک دانشگاهیش راازدانشگاه محل تحصیلش بگیره وچند روزی هم پیش دوستش بمانه موقعیت بهتر از این نبود خلاصه برادر خانمم رفت وخانم خودم هم از این طرف زحمت کم کرد من ماندم ومریم خوشگله با یک دیوار حایل بینمان من صبر وقرار نداشتم شب که شد همه در فکر بودم که چجوری وارد خانه شان بشم مریم هم یک کم مذهبی بود و مطمئن بودم مقاومت مکنه دل رابه دریا زدم حدود ساعت 11شب از دیوار بالا رفتم ووارد حیاطشان شدم برق حیاط خاموش بود پیدا بود که خوابیده بودولی مریم با سابقه ای که ازش داشتم مدونستم که تو زندگیش یکم بی خیاله ودرب منزل را قفل نمی کنه وبله رفتم درب قفل نبود درب رایواش باز کردم رفتم تو وبه طرف اطاق خوابشان رفتم از داخل خانه شان حسابی اطلاع داشتم چون زیاد خونه شان می رفتم کیرم حسابی شق شده بو دواز یک طرف ترس هم داشتم که نقشه ام نگیره وحسابی آبروم بره دم درب اطاق که رسیدم قلبم تند تند به تپش افتاد درب ربباز کردم یواشکی رفتم تو وای نمی دونید چی دیدم یکباره تمام بدنم به لرزه افتاد ترسم ریخت دد آن لحظه فقط به فکر کردن کس وکون مریم افتاده بودم وبا خودم گفتم اگه کسی بیاد هم باز می کنمش بایک سوتین قرمز رنگ که رنگش آدم را دیوانه می کرد که اون سینه های سفیدش از بزرگی زده بودن بیرون وشورت مشکی که کس گوشتی وتپلش داخلش بود وخط کسش از رو شرتش پیدا بود خیلی حشری شده بودم یکباره گی نفهمیدم چی شد خودم انداختم روشر وع کردم به لیسیدن بدن نازش که تکانی خورد وبیدار شد خواست جیغ بزند که دهانش را گرفتم وگفتم حمیدم ساکت شو هر چه تغلا کرد نگذاشتم از دستم در بره گفتم اومدم جرت بدم دیگه راهی نیست من رو آبروی خودم پا گذاردم ومی خوام امشب هر جوری که هست کون وکست را جر بدم دید راهی نیست آب از چشمش ریخت من شروع کردم دیوانه وار به لمس بدنش شورت وسوتینش در آوردم واز بس کیرم داغ شده بود وشق مانده بود که آب از سر کیرم روان شد گذاشتم در کونش وفشار دادم اصلا از کون به شوهرش نداده بود چون می دونستم خیلی سوراخ کونش تنگ بود ورنگ ارغوانی سوراخ کونش آدم را دیوونه می کرد یکم وازلین آوردم ومالیدم در کونش وبا فشار رفت داخل آهی کشید ولی همه حرکاتس با شرم همراه بود ومطمین بودم با خودش می گفت که حمید این جور آدمی نبود که نظر بدی داشته باشه بهر حال داشتم تلمبه میزدم آبم داشت میومد هماش ریختم داخل کونش که دیدم پر شد وزد بیرون کیرم درآوردم وجای کاندوم ازش پرسیدم یک کاندوم ازش گرفتم وکیرم کردم داخلش ودر کسش گذاشتم ویهو سر خورد ورفت داخل آهی از ته دل کشید دیدم در عین شرم وبی تابی داره حال می کنه بروش نیاوردم حسابی تلمبه زدم که باز آبم اومد کیرم در آوردم واز کاندوم خارجش کردم هوس کردم یبار بدون کاندوم کسش کنم سر کیرم یبار دیگه گذاشتم تو کسش وفشار دادم وبا تلمبه حسابی حال می کردم رضایتمندی از لبهای خوشگلش وچشم نازش پیدا بود آبم داشت میومد گفتم داخل بریزم گفت نه کار دستمان میدی من هم در آوردم وآبم ریختم رو کسش وگفتم دیگه بسه ولی ازت سیر نشدم ونمیشم حرفی نزد بلندشدم حسابی ازش لب گرفتم وبه حالت تهدید وناز بهش گفتم جایی حرفی نزنی که آبروی هردومان میره لباس پوشیدم ویواشکی زدم بیرون شب با یاد کس وکون ناز مریم خوابیدم از اون موقع به بعد هر وقت میبینمش یک چشمکی بهش میزنم اون هم از شرم سعی داره خودش را ازم قایم کنه ولی من عمدا تو مسیرش قرار می گیرم تا زجرش بدم آخه خیلی نازه بعد آن شب دیگه فرصتی پیش نیو مده که یبار دیگه بکنمش بعضی وقتها بیاد هیکل خوشگلش کیرم شق میشه وآب از سر کیرم جاری میشه آخه نمی دونید نوشته
0 views
Date: August 8, 2018
فیلم سوپر سکسی ۱۸ سال به پایین