باعرض سلام خدمت دوستان این خاطره بر میگرده به 2سال پیش من ذوتا پسر دایی دارم به اسم مهرداد ومحمدرشا که از بچگی با هم کک کاری زیاد کردیم ما اهل اصفهانیم این ماجرا که میخوام تعریف کنم در حین ساختن خانه ما اتفاق افتاد یه روز با محمدرضا اینا بیرون بودیم که دوست دختر من باهام تماس گرفت و گفت برم پیشش در پارک صفه ما رفتیم ولی اون روز شانس بامن یار نبود ونشد دوست دخترم راببینم وبرگشتیم به ممد گفتم برو چهار باغ یه کوس چذخی بزنیم دروازه شیراز را که رد کردیم رسیدیم به اولین جهار راه که نظرمن به یه داف جلب شد به ممد گفتم دادا این زنه کاره برو دنبالش وقتی دیدمش مظمئن شدیم هرکاری کردیم سوار نشد بوق چراغ و تا اینکه من پیاده شدم ورفتم دنبالش یه چند قدمی باهاش رفتم که دیدم رفت سمت ماشین وسوار شد وقتی سوار شد گفت من نفری 30میگیرم ماهم گفتیم باشه ورفتیم دنبال داروخونه اون روز هم تعطیل بود یه 20دقیقه خمون محذوذه چرخ زدیم تا یه داروخونه پیدا کردیم ومن رفتم گرفتم وسوار شدیم رفتیم به سمت خونه ما که 4طبقه بود باهزار بدبختی وارد خونه شدیم وقتی شیرین داشت از راه پله بالا میرفت ما 3تا مثل کوس ندیده ها هجوم اوردیم روش من دستم تو کوسش بود ممد داشت سینه هاشا می مالید ومهرداد داشت کون گنده شیرین را نوازش میکرد تا رسیدیم به طبقه دوم که داده بودیم به مستاجر ولی کامل وسیله هاشا نیاورده بود رفتیم تو واحد ولخت شدیم ممد مثل بچه ها گفت اول من و ما گفتیم باشه ممد با کیر شق رفت تو ومشغول شد موقعی که ممد در جال کردن بود صدای شارق از تو اطاق امد ما فکر کردیم که ممد زده رو کونش گفتیم ایول بابا وبعد ممد5دقیقه نشده با کیر خوابیده برگشت بعد نوبت من شد چون قبلا من سکس کرده بودم و با لطف بی حسی 25دقیقه طول کشید و با هر روشی بود کردمش راستی واز بس سینه های شیرین را خوردم و گاز گرفتم قرمز شده بود من کوس شیرین را حسابی کردم چون خیلی گوشاد بود حال نکردم خواستم از کون بکنمش که پدرسگ چنان گذاشت تو گوش من که کیرم خوابید وگفت من از کون نمیدم منم بخاطر سیلی خیلی عصبانی شدم وخواستم به زور بکنم که دادش رفت هوا که ممد ومهرداد اومدن تو ومنم چون خونه خالی از سکنه بود وصدا میپیچید منصرف شدم ومشغول کردن کوس شیرین شدم با این تفاوت که مهرداد وممد داشتن کردم منا میدیدن من انقدر شیرین را کردم که ابم امد ولی به روی خودم نیاوردم وبازم تلمبه زدم که درد شدیدی را احساس کردم ودوباره ارضا شدم و بنلد شدم و از اطاق رفتم بیرون و مهرداد چون دفعه اولش بود انقدر هول شده بود که کاندوم را خودش داشت میکشید که ما بهش گفتیم احق برو خودش میکشه که هم برات ساک بزن وای رفتن مهرداد همانا و ابروی مارفتن همانا مهرداد بلد نبود که صدای شیرین در امد و گفت این احمق بلد نیست بکنه ممد مثل فشنگ رفت تو وبه مهرداد آموزش داد که چطور بکنه وای اون صحنه که الان یادم میاد از خنده روده بر میشم به هر نحوی بود مهردادم ارضا شد وبعد از شستو شوی شیرین زدیم بیرون اولش نمیومد میگفت پولم رابدبد من بخاطر سیلی عهد بستم یک ریال هم بهش ندم گفتم الان پول نداریم بذار بریم از خودپردز بگیرم تا راضی شد من به مهردادگفتم پول نمیدم که مهرداد گفت منم پول ندارم کل پولش2700بود بعد به ممد گفتیم ممد گفت من سیگار گرفتم و پول کاندوم دادم کلا500 بیشتر ندارم 500را از ممد گرفتم وبا اون 2700دادم به شیرین دادش رفت هوا گفت بیچارتون میکنم ماهم زود بردیمش صفه و به زور پیادهاش کردیم بعد من به ممدگفت صدای شارق چی بود امدگفت امدم از کون بکنمش که حروم زاده گذاشت توگوشم گفتم منم خواستم بکنم که زد تو گوشم اره وستان این بود اولین خاطره سکس مهرداد ومحمدرضا اگه بد نوشته بودم به بزرگواری خوتون ببخشید با تشکر
0 views
Date: September 12, 2018