سلام به همه بچه های سایت خوب شهوانی. من مهرانم .میخوام خاطره خوب سکس با زن همسایمونو واستون بفرستم.جریان برمیگرده به پاییز سال 89.رفته بودم پشت بوم واسه تنظیم دیش.البته مجبور بودم واسه دور دیش یه کم تیر تخته بذارم تا دید نداشته باشه.ساعت حدودا 4 بود.زنم رو برده بودم خونه آبجیش.مشغول بودم و یه کم سروصدا راه انداخته بودم.یهو جشمم افتاد به حیاط خونه روبرویی.یه زن قد کوتاه داشت برگها رو جارو میزد. تا فهمید که دارم نگاش میکنم جارو رو پرت کرد رمین و رفت تو خونه.بعد از چند دقیقه بازم دیدم تو حیاطه.ایندفعه دیدم اونم داره نگام میکنه.چند لحظه ای به هم نگاه کردیم.لبخند قشنگی زد.با سر بهش سلام کردم.خندید.گوشیمو از جیبم در آوردم و فهموندم که شماره بده.با هزار زحمت با انگشتاش شماره خونشون رو داد.
0 views
Date: May 1, 2018