با سلام من اولین بارمه که دارم تو این سایت داستان مینویسم امیدوارم خوشتون بیاد من الان 23 سالمه ومیخوام از اولین رابطم تو 18 سالگیم بگم تا به امروز که 23 سالمه من اون موقع مدرسه میرفتمو تنها خلاف اون موقع هام فیلم سوپرو از این جور بچه بازی ها بود یکی از دوستام که همکلاسیم بود به من گفت تو خیلی مثبتی بابا یکمی عشق و حال کن الانکه به حرفاش فکر می کنم خندم میگیره اون برای اولین بار یاهو رو بهم معرفی کرد اون موقع فیس بوک رو کمتر کسی میشناخت خیلی از یاهو خوشم اومده بود ولی منه احمق اسم واقعی مو برای اکانتم گذاشتم واشتباه های بزرگ زندگیم از اونجا شروع شد یه روز داشتم با الهه همون همکلاسیم درباره یاهو حرف میزدم _نگار تو میری تو یاهو چیکار مکنی _تو یاهو خوب با دوستای مدرسه چت میکنم از ته دل می خندید _دیوونه برو با پسرا درباره سکس حرف بزن انقدر حال میده خلاصه الهه همه چی رو بهم یاد داد 1 ماه طول نکشید که همه چیرو تو چت روم درباره سکس و پسر و از اینجور چیزا یاد گرفتم با پسر های زیادی چت میکردم و باهاشون حرف های سکسی میزدم وکم کم کار به عکس هم رسید یه شب به مهمونی خونوادگی از طرف فامیل های بابام دعوت شدیم تو اون مهمونی پسر عموم از من چشم بر نمیداشت اخر های مهمونی بود که همه جا سر صدا بود یدفعه اومد سمتم یه لبخند مرموز رو لباش بود عاشق قیافش بودم هم تیپش خوب بود هم هیکلش زیر گوشم اروم گفت همیشه تو یاهو می ای اسمش رامینه و از من 3 سال بزرگتر بود انگار اب یخ روم ریخته بودم برای چند لحضه هم بابت حرفش ازش متنفر شدم هم از بوی تند مشروبی که میداد واسه چند لحضه حالم بد شد احساس کردم شاید با هاش چت کرده باشم هزار تا علامت سوال تو فکرم بود موقع خداحافظی شد که رامین یدفعه گفت کسی گوشیمو ندیده عموم گفت یه زنگ بزن ببین کجاست بابا جان رامین نزدیک من بود یه فه مثل وحشی ها گوشیمو از تو دستم کشید و به گوشیش زنگ زد فهمیدم که میخواد شمارمو برداره فردا عصر همون روز گوشیم زد خورد رامین بود یه کم با من حرف زد قلبم داشت می زد شک داشتم که دوباره می خواد درباره یاهوو حرف بزنه بعد از حالو احوال پرسیش سر حرفو باز کرد _نگار من 24 سالمه و تو 19 سالته من از چت کردنت فهمیدم که تو به سکس نیاز داری نگران نباش نمی ذارم کسی متوجه بشه به خدا جز لذت چیر دیگه ایی نیست هم برای من و هم برای خودت من هول شده بودم خجالت میکشیدم هم حس هیجان داشتم هم حس گناه ولی قبول کردم با هم قرار گذاشتیم اون ماشین داشت برای اینکه کسی شک نکنه منو از پارک سر کوچه سوار کرد هوا ابری بود و بارون می امد زیاد منتظرش نموندم ولی خیس شدم وقتب تو ماشینش نشستم یه رامبن دیگه بود سر تا پامو نگاه میکرد لبشو اورد جلو که تازه فهمید تو خیابونیم بوی عطرش تو ماشین میپیچید حس خوبی بود برام که دارم برای اولین بار با یه پسر سکس میکنم مکان زیاد از خونمون دور نبود وقتی رسیدیم یه کیسه کوچیک از تو داشبورد برداشت و داد دستم تا در زو باز کنه منم توش رو نگاه کردم و متوجه شدم کاندومه دره خونه رو بست جفتمون دور تا دور خونه رو نگاه میکردیم تو چشمام نگاه کرد و بهم گفت دوست دارم نگار بهت قول میدم زیاد درد نداشته باشه یه دفعه لبشو چسبوند به لبمو زبونشو عقب جلو میکرد شورتم خیس اب بود یادمه قبل از اون وقتی فیلم های سکسی میدیدم اون حس بهم دست میدیدو شورتم خیس میشد مانتو مو باز کردو با شالم پرت کرد یه گوشه منو خوابوند رو تختو دکمه شلوارمو بازکردو شلوارمو کشید پایین یکم خجالت کشیدم ازش خودش لباسشو در اوردو من از فیلم سکسی همه این صحنه هارو یادم اوردم که من باید کمربندشو باز منمو براش ساک بزنم خودش خوابید رو تخت و من شلوارشو در اوردم شورتش داشت از فشار کیرش پاره میشد شرتشو کشیدم پایینو براش ساک زدم بهم نگاه کرد و گفت نگار ابم داره میاد لختش خیلی خوب بود بدنش عضله و بدون مو بود و کیرش سفتو کلفت من براش از بالای سینه هاشو تا زیر نافشو لیس زدم بلند شد و منو بر گردوند و از پشت برام سینه هامو میمالید و گردنمو گاز میگرفت دو سه بار هم هیکلشو انداخت رومو سینه هامو میک میزد و میذاشت تو دهنش کاندوم رو گذاشت رو کیرشو اروم اروم کیرشو میداد تو کونم اولش نشد رفت یکم کرم اوردو با انگشتش داشت دیواره کونم رو چرب میکرد که یدفعه کیر سفتش رو کرد توم خیلی درد داشتم زیر گوشم بهم میگفت دوست دارم و گردنمو لیس میزد و حرارت حرف زدنش میخورد به گردنم خیلی طول کشید تا ابش بیاد دیگه داشت گریم در می اومد که ارضا شد منو محکم فشار میداد و با لبام بازی میکرد همونجری که رو تخت ولو بودم پاهامو کشید گذاشت رو زمین و خودش زانو زده رو زمین نشست و گفت حالا نوبت تو شده عشقم و شروع کرد به خوردن کسم خیلی حال کردم و جیغ میکشیدم همه جارو خیس کرده بودم بعد از اینکه از یکم حالم بهتر شد منو برد تو حموم و کیرشو زیر اب داغ گذاشت تو دهنمو گیرش قرمز شده بود اون هم از اون سمت داشت کسمو میلیسید همه ابشو تو دهنم خالی کرد بد نبود مزش ولی یکم تلخ بود بعد از حموم قرار شد برای همیشه با هم باشیم منو رسوند سر همون پارک بارون قطع شده بود احساس کردم خوابم چون از اون نگار بچه مثبت به کی تبدیل شده بودم ولی پشیمون نشودم جون هم من عاشق رامین بودم هم اون عاشق من بود هنوز هم پشیمون نیستم چون ما پارسال با هم ازدواج کردیم و زندگی مون رو به الهه مدیونم نوشته
0 views
Date: July 31, 2018