کوئیز آف کینگز

0 views
0%

سلام خدمت همه دوستان عزیزم نیما هستم 28 ساله از تهران قبلا دو تا داستان دیگه فرستاده بودم به نام 8 8 7 9 86 9 85 9 85 8 9 9 84 9 85 9 9 84 8 7 8 3 8 7 9 88 9 84 خانم معلم کلاس اول 1 و 2 اینبار میخوام داستان جدیدی رو براتون تعریف کنم که در تاریخ 4 آبان 96 اتفاق افتاده مدت ها بود که بازی کوییز آف کینگز رو روی گوشیم نصب کرده بودم و بازی میکردم گه گاهی چند وقت پیش قابلیت بازیه گروهی رو فعال کردن و میشه گروه درست کرد و گروهی مسابقه داد قبل از این هم از طریق بازی با دو نفر آشنا شده بودم و دوست شده بودیم اما به سکس ختم نشده بود اما این بار رابطه به سکس کشید مهر 96 یکی از دوستای صمیمیم گروه درست کرد و گفت بیا گروه من بازی کن یه گروه تلگرام هم درست کرده بود برای هماهنگی بازی ها من هم وارد گروه شدم 15 16 نفری بودیم یه عده هم فقط تو گروه بازی بودن و تلگرام نیومده بودن من آدم بسیار شوخی هستم و با همه شوخی میکنم اما هیچوقت از حد نمیگذرونم با هر کسی به اندازه جنبه اش شوخی میکنم و سعی میکنم یه خط قرمز هایی رو رعایت کنم خلاصه تقریبا دو هفته ای از ورودم به گروه گذشته بود و من دیگه با همه رفیق شده بودم و شوخی میکردیم و میگفتیم و میخندیدیم اما فقط توی گروه پی وی کسی پیام نمیدادم اکثر خانم هایی که تو گروه بودن هم متاهل بودن و فقط چند نفر مجرد بودن راستش درست یادم نیست که چی شد من با یکی از خانم های گروه خیلی صمیمی شدم همیشه پیام های منو رپلای میکرد من هم به طبع همینکارو میکردم آدم بسیار شوخ و با جنبه ای بود یه جورایی اخلاقش مثل خودم بود من اون زمان برای ماموریت کاری جنوب کشور بودم یه شب حدود ساعت 2 بعد از نیمه شب بود گفتم من برم که فردا مطمئنم خواب میمونم پیامم رو رپلای کرد میخوای بیدارت کنم من فکر کردم شوخی میکنه گفتم باشه بیدارم کن انقدر پیام بده سر صبح تا با صداش بیدار شم چند لحظه بعد پی وی پیام داد واقعا بیدارت کنم گفتم من مشکلی ندارم فقط اینترنت رو آف میکنم موقع خواب گفت ای بابا منم که شمارت رو ندارم پس چه جوری بیدارت کنم چند تا شکلک ناراحتی هم گذاشت من هم دیدم انگار مشکلی نداره و یه جورایی هم شیطون میزنه شمارم رو براش فرستادم گفتم پس لطفا 7 30 بیدارم کن بیداری دیگه اون موقع گفت آره صبح ساعت 6 بیدار میشم که پسرم رو ببرم مدرسه تازه اینجا بود که فهمیدم متاهله و بچه هم داره راستش قبلا هم با زن شوهردار سکس داشتم یه زمانی خط قرمزم این بود اما بعد ها به این نتیجه رسیدم کسی که بخواد بده میده من نکنم یکی دیگه میکنه کسانی که تجربش رو داشته باشن میدونن لذت سکس با زن شوهر دار 100 برابر سکس با دخترها است سکس بلدن نق نمیزنن معمولا همه کار میکنن تو سکس و خلاصه صبح زنگ زد و بیدارم کرد من تو خواب و بیداری تشکر کردم و رفتم سرکار بعد این دیگه هر روز پیام بازی میکردیم و همیشه صبح ها بیدارم میکرد یه روز صبح نتونست بیدارم کنه و خودم بیدار شدم و رفتم سر کار حدود ساعت 11 زنگ زد و گفت نتونستم بیدارت کنم ببخشید و این حرفا گفتم نه مشکلی نیست شما لطف داری و من شرمندتم که هرروز صبح بیدارم میکنی بعد با خنده گفت امروز صدات رو نشنیدم دلم تنگ شد گفتم تماس بگیرم باهات صدات رو بشنوم گفتم کار خیلی خوبی کردی بازم از این کارا بکن و یه زره حرف زدیم و قطع کردیم کم کم استیکر های لب و بوس و بغل میفرستادیم برای هم از لب گرفتن و خوردنش خیلی خوشش میومد میگفت اینا رو میبینم دلم میخواد من هم میگفتم بابا من چی بگم پس تو حداقل امکاناتش رو داری یکی هست نیازت رو رفع کنه اما فراتر نرفتم تا همین حد بود حرفامون من هیچوقت پیش قدم نمیشدم تو جلو بردن حد و حدود های رابطه همیشه اون این کارو میکرد استیکر هم خودش اول فرستاد به نظرم این روش همیشه جواب میده یکم دیر به هدف میرسه اما حتما میرسه و دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدنه دیگه شبا بعد اینکه شوهر و بچه اش میخوابیدن میومد با هم یه ساعتی چت میکردیم آخرشم با چت همو بغل و بوس میکردیم و میخوابیدیم چند وقتی هم اینجوری گذشت یه بار که از حموم اومده بودم و با حوله بودم براش عکس فرستادم جوری که تا زیر شکمم معلوم بود فقط عکس و دید گفت پس بقیش کو گفتم بقیه نداره که همینه دیگه گفت نه خب از کمر به پایینت چیزی نیست فوری شورتم رو پوشیدم و یه عکس فرستادم براش از کیرم توی شورت گفت اااااا اذیتم نکن این که هیچیش معلوم نیست یه عکس بدون شورت میدادی میمردی منم یه دونه دیگه بدون شورت فرستادم براش تازه هم شیو کرده بودمش سفید و تر و تمیز بود سایز کیرم معمولیه 17 18 سانت بیشتر نیست کلفتیشم معمولیه چیز خاصی نیست در کل دید و گفت به به چه بهشم رسیدی خبریه گفتم نه بابا من اینجا دارم میمیرم این ماموریتم که تموم نمیشه گفتم خب حالا تو هم یه عکس از سینه هات بده دیگه که مساوی بشیم اولش قبول نکرد و گفت نه نمیشه پسرم خونست و این حرفا من پیله کردم خب برو یه اتاق دیگه زودی بگیر بفرست بلاخره فرستاد دو تا سینه بزرگ و خوشگل نوک قهوه ای خیلی خوشگل بود گفتم به به عجب ممه هایی داری خوش به حال شوهرت خندید و گفت حالا پر رو نشو دیگه من لباسم رو پوشیدم و رفتم سر کار اونم رفت به کاراش برسه اتفاق خاصی نیوفتاد شب که طبق معمول مشغول چت بودیم دیدم زیاد استیکر سکسی میفرسته فهمیدم یه خبرایی هست منم همراهیش میکردم گفت کاش الان پیشم بودی گفتم واااای اگر میشد که عالی بووووود گفت فکر کن الان پیشمی چیکار میکنی و اولین سکس چتمون شروع شد خیلی داغ و حشری بود توی چت قشنگ مشخص بود اون شب جفتمون ارضا شدیم و دیگه هر چند شب یه بار کارمون شده بود سکس چت یه بار گفتم من اگر برگردم تهران میای پیشم ببینمت گفت نمیدونم اگر بتونم میام اما نقشه نچینی ها گفتم نه بابا چه نقشه ای من پسر خوبیم خلاصه این چت کردن های مداوم در طول روز باعث شده بود وابسته بشیم به هم منم واقعا بهش علاقه پیدا کرده بودم اما اون گویا واقعا عاشق شده بود همش میگفت نمیدونم تویه توله چیکارم کردی حس عاشقی دارم همش به تو فکر میکنم دوست دارم لبات رو بخورم و بغلت باشم یه دفعه جدی بهش گفتم من اگر بیام مرخصی میای پیشم گفت اگر آخر هفته بیای آره پسرم رو میذارم خونه خواهرم میام خونت کجاست آدرس رو دادم گفت وااای چه خووووب نزدیک خونه خواهرمه گفتم حالا کی اوکی هستی گفت همین هفته میتونی بیای منم تقریبا یه ماهی بود که محل ماموریتم بودم و خونه نرفته بودم گفتم بذار از مدیرم بپرسم ببینم چی میگه مدیرم آدم خیلی خوبیه خودش تهران بود بهش ایمیل دادم و گفتم برای پنجشنبه باید یه روزه بیام تهران نوبت دکتر دارم جواب داد مشکلی نیست سلامتی در اولویته یه روز کافیه گفتم اره فقط میخوام چشمام رو معاینه کنه چکاپ سالانه میرم خلاصه اوکی رو داد منم به الی گفتم که چهارشنبه شب پرواز میکنم به سمت تهران پنجشنبه صبح منتظرتم خیلی خوشحال شد و گفت عاااالیه من صبح پسرم رو میذارم خونه خواهرم و میام چهارشنبه شب ساعت 10 30 پرواز داشتم ساعت 4 بعد از ظهر اس ام اس اومد پروازتون تاخیر داره شده ساعت 2 40 نیمه شب گفتم ای کیر توش اینا میگن 2 40 یعنی حداقل 3 3 30 تا برسم میشه 4 30 برم خونه میشه 5 5 30 کی بخوابم کی بیدار شم هرچی فحش که بلد بودم نثار روح اموات اون ایرلاین کردم چاره ای نداشتم فرودگاه بودم که دیدم پرواز هواپیمایی نفت کنسل شده گفتم فاااک سریع چک کردم دیدم مال من نیست یه نفس راحتی کشیدم سرتون رو درد نیارم ساعت 4 20 پریدیم و راه افتادیم به سمت تهران قبل بلند شدن هم یه ماشین رزرو کردم که ببرتم خونه شرکتی که کار میکنم سیستمی داره برای رزرو ماشین که میشه برای رفت آمد های کاری بین شهری و فرودگاه ماشین رزرو کنی رسیدم مهر آباد راننده تماس گرفته بود اس ام اس تماسش اومده بود تماس گرفتم باهاش سلام علیک کردم گفت مهندس من رسیدم منتظرتم پیداش کردم رسوندتم خونه تقریبا ساعت 6 بود حالا مگه خوابم میبرد به شدت خسته بودم اما خوابم نمیبرد هم نیم ساعت از خواب میپریدم بلاخره ساعت 10 بود دیدم الی تماس گرفت سر کوچتونم پا شدم از جام دست و صورتم رو شستم دیدم زنگ خونه رو میزنن در رو باز کردم اومد تو برای اولین بار از نزدیک میدیدمش چهره ی خوب و قشنگی داشت سبزه بود خوش اندام سینه های بزرگ که قبلا دیده بودم توی عکس کون گنده و نرمی هم داشت همین که در واحد رو بستم محکم بغلش کردم اونم بی جواب نذاشت و دستاشو انداخت دورم و منو فشار میداد به خودش بدون اغراق 3 4 دقیقه فقط همو فشار میدادم تو بغل هم تو گوشش میگفتم چه قدر دوست داشتم از نزدیک ببینمت مرسی که اومدی صورتش رو چند بار بوسیدم از هم جدا شدیم رفت و نشست تو حال منم رفتم چای بیارم بخوریم من تنها زندگی میکنم خونه به هم ریخته بود گفت واااای اینجا چرا اینجوریه گفنم مجردیه دیگه من صبح میرفتم شرکت شب میومدم دیگه حال کار تو خونه رو نداشتم یه کم خونه رو مرتب کرد منم صبحونه رو آماده کردم نشستیم با هم خوردیم یکم جمع و جور کردیم خونه رو نمیدونستم باید چه جوری شروع کنم هر دومون میدونستیم قرار سکس داشته باشیم اما شروع کار وااااقعا سخته دراز کشدم کنارش سرمو گذاشتم رو پاهای گوشتیش میخندید و حرفی نمیزد سرمو آوردم بالا نزدیک صورتش کردم خوشبختانه همراهیم کرد و لب تو لب شدیم خیلی خووووب میخورد لبامو من هم با اشتها میخوردمو میمکیدم بلند شدم رو به روی هم بودیم دستامو گذاشتم رو سینه های بزرگش واااای فوق العاده بودن من عاشق سینه هستم و سینه های الی دقیقا همون چیزی بود که میخواستم بزرگ و نرم و خوشگل از روی لباس فشارشون میدادم تو سکس چت هامون گفته بود رو سینه هاش خیلی حساسه و دست بهشون بخوره خیس میکنه خودش رو منم تا میتونستم میمالیدم و فشار میدادم و لباش رو میخوردم درازش کردم روی زمین من چون به تازگی مستقل شدم امکانات خونه ام کمه نه مبل دارم نه تخت خواب دروغ چرا فقط فرش پهن بود تو خونم و رخت خوابی که شبا روش میخوابیدم که اونم همیشه پهن بود و جمع نمیکردم مهمان که نداشتم اصلا صبح میرفتم شب میومدم دوباره میخوابیدم روش جمع کردنش اشتباه بود دیگه لوازم آشپزخونه تکمیل بود اما مبل و تلویزیون و تخت نداشتم الی حالا رو کمر دراز کشیده بود من روش بودم و لبای نازش رو میخوردم و سینه های نرمش رو میمالیدم کیرم لای پاهاش بود و فشارش میدادم به کسش اونم پاهاش رو جمع کرده بود و کیرم رو فشار میداد 10 دقیقه ای به این منوال گذشت دکمه های مانتوش رو باز کردم و در آوردمش یه بولیز تنش بود اونم در آوردم یه سوتین مشکی بسته بود که نمای فوق العاده ای به سینه هاش داده بود سوتینش رو در نیاوردم سینه ها رو از بالا آورد بیرون عاااالی بودن نوکشون برآمده و آماده ی خوردن رفتم به سمت سینش و شروع به خوردن کردم دیگه چشماش رو بسته بود سرم رو فشار میداد به سینش منم با ولع میخوردمشون و نوکش رو میک میزدم با دستم هم سینه دیگه اش رو میمالیدم دوباره رفتم سراغ لباش اینبار وحشیانه میخورد لبام رو زبونم رو میک میزدم خیلی خووووب بود من هم لب ها و زبونش رو با اشتها میخوردم رفتم سراغ گردنش لیسش میزدم گوشش رو میخوردم دیگه صداش در اومده بود کم کم رفتم پایین تر شکمش رو لیس میزدم یهو پاشد خودش شلوارش رو در آورد حالا با شورت جلوم ایستاده بود یه شورت مشکی که یه پاپیون قرمز کنارش داشت شورتش رو در آوردم یه کم شکم داشت اما خب زایمان داشته و طبیعی بود درازش کردم دوباره پاهاش رو باز کردم راستش من داستان ها رو میخوندم همیشه میگفتن کسش خیس بود آب میچکید و اما هیچوقت برام پیش نیومده بود اما این بار کس الی جون واقعا خیس بود خیلی دوست داشتم یه بار ببینم همچین صحنه ای رو آب نمیچکید اما خیس خیس بود از خوردن کس بدم نمیاد به شرطی که تر و تمیز باشه که خوشبختانه کس الی خوب بود زبونم رو روش کشیدم خیلی خوشش اومده بود لیس میزدم کسش رو انگشتم رو کرده بودم توی کسش تکون میدادم و چوچولش رو لیس میزدم صداش بالا رفته بود و خیلی لذت میبرد به حدی کسش رو خوردم که داشت ارضا میشد گفت بسه بسه بکن تو کسم میخوام با کیرت ارضا شم منم اطاعت کردم و کیرم رو فرو کردم توی کس خیسش قبلا هم کس کرده بودم اما نه به این خوبی کسش واقعا گرم بود حس خوبی به کیرم میداد شروع کردم به تلنبه زدن تو سکس چت ها گفته بود دوست دارم وحشیانه بکنیم منم با تمام توان تو کسش تلنبه میزدم الی هم دیگه اه و ناله های به داد رسیده بود سینه های گندش با هر ضربه ی من بالا پایین میشد خیلی قشنگ بود 3 4 دقیقه ای کردمش تا ارضا شد محکم بغلم کرد لبامو میخورد هیچ حرفی رد و بدل نمیشد فقط لب بعد چند دقیقه گفت عااااااالی بود خیلی خوب ارضا شدم کیرم رو کشیدم بیرون بلندش کردم گفتم بخورش گفت نه اول بشورش رفتم شستم و برگشتم با ولع میخورد کیرمو تمام ساک هایی که قبلا واسم زده بودن به پاش نمیرسید خیلی خووووب میخورد زبونش رو دور کیرم میچرخوند سرش رو میکرد تو دهنش و میک میزد رفت سراغ تخمام لیسشون میزد کردشون تو دهنش و میکشون میزد خیلی این کارو دوست دارم زبونش رو از پایین تخمم تا نوک کیرم میکشید موقع ساک زدن نگاهم میکرد که این نگاه لعنتی خیلی بهم حال میداد پنج دقیقه ای ساک زد واسم من زمانی که ایستاده می کنم دیرتر ارضا میشم بلندش کردم گفتم دستات رو بذار رو دیوار کونت رو بده عقب گفت نه نه از عقب نمیدم گفتم عشقم میخوام بکنم تو کست نگران نباش قبول کرد منم از پشت کردم تو کسش موهاش رو گرفته بودم و وحشیانه تلنبه میزدم الی فقط اه و ناله میکرد و لذت میبرد میگفت بکن بکن بلاخره کردی تو کسم کیرتو قربونش برم همیشه دلم میخواست شریک رابطه ام اینجور حشری باشه تمام فانتزی هایی که داشتم با الی داشت واقعی میشد داغ بودن صحبت های سکسی در حین سکس وحشی بودن همه ی اینا در الی بود واقعا لذت میبردم بعد چند دقیقه پوریشن رو تغییر دادیم من خوابیدم و الی اومد رو کیرم نشست شروع به بالا پایین پریدن کرد منم سینه هاش رو میمالیدم اومد پایین هم زمان لبام رو میخورد دستش رو سینه هام بود و نوک سینه ام رو میمالید خیلی حال میداد بهم سرعتش بیشتر شده بود منم میزدم رو کونش محکم میگفتم این مال کیه الی هم با اون حالت حشری میگفت مال تو عشقم همه چیم مال نیمااااست و من لذت میبردم بعد چند لحظه الی دوباره ارضا شد اینبار قشنگ ارضا شدنش و خیس تر شدنش رو حس کردم اومد سراغ لبام و شروع کرد به خوردنش همونجور که قبلا بهم گفته بود خیلی لب گرفتن رو دوست داشت بعد رفت سراغ سینه هام لیسشون میزد و با زبونش با نوک سینه ام بازی میکرد عاااااالی بود خیلی خوشم اومد بلندش کردم از رو کیرم گفتم چهاردست و پا شو میخوام داگ استایل بکنم تو این پوزیشن کس و کونش از پشت محشر شده بود خیلی خوشگل بود از پشت کردم تو کسش و شروع کردم به تلنبه زدن داشت آبم میومد سینه های رو فشااااار میدادم گفتم الی دارم میام کجا بریزم گفت در نیار کیرت رو بریز توش تا آخرین قطره بریز تو کسم عقلم میگفت این کار رو نکنم اما تا حالا تجربه اش رو نداشتم میخواستم بدونم چه حسی داره بلاخره شهوت پیروز شد و ریختم تو کسش و همونجور افتادم روش الی قربون صدقه خودمو کیرم میرفت بی حال شده بودم بعد چند دقیقه کیرم و کشیدم بیرون و خودمون رو پاک کردیم تازه فهمیده بودم چیکار کردم گفتم الی حامله بشی من چه خاکی به سرم کنم گفت نترس اولا که من شوهر دارم مشکلی نیست دوما من باردار نمیشم باید با دارو و تحت درمان باردار شم تا الان 5 بار حاملگی ناقص یا خارج از رحم داشتم نگران نباش بابا نمیشی یه کم آروم تر شدم بغل هم دراز کشیدیم نیم ساعتی تا شب ساعت 8 میتونست بمونه پیشم حدودا یه ساعت بعد دوباره وسط لاس و لب من شق کردم الی هم که پایه یه سکس دیگه داشتیم به خوبیه قبلی دیگه واقعا گرسنه ام شده بود هیچی هم خونه نبود یه ماهی نبودم لباس پوشیدیم اسنپ گرفتم رفتیم رستوران نزدیک خونه جاتون خالی چند سیخ کباب خوردیم و باز با اسنپ برگشتیم خونه ساعت تقریبا 5 بود اگر اشتباه نکنم هردو خسته بودیم تا اومدیم لباسامون رو در آوردیم رفتیم رو تشک اومد تو بغلم کونش رو فشار میداد عقب و رو کیرم بازیش میداد همیشه واسم سوال بود چه جوری بعضی ها جون دارن چند دست پشت هم میکنن اما اون روز خودم اونجوری شده بودم نمیدونم از کجا انرژی آورده بودم شب قبلش هم نخوابیده بودم فقط تو فرودگاه یه هایپ خورده بودم بعید میدونم یه هایپ همچین انرژی بده نیم ساعتی خوابیدیم الی بلند شد چای دم کرد و یه کم آشپزخونه و خونه رو مرتب کرد من همچنان خواب بودم حس کردم یه چیزی افتاده روم چشمام رو باز کردم الی بود روم دراز کشیده بود حس خوبی بود دوباره شروع کردیم به لب بازی و یه سکس دیگه داشتیم باورش سخته حتی برای خودم اما همینه که عرض کردم اون روز سه بار از صبح تا 8 شب سکس داشتیم بهترین روز سکسیه عمرم تا به این لحظه بود بهترین سکسم تا این لحظه با الی جون بود واقعا لذت بردم و سیر نمیشدم ازش تقریبا ساعت 8 بود که حاضر شد بره خیلی خسته بودم بیش از حد تصور پا شدم بغلش کردم واقعا دوست داشتم پیشم بمونه امشب رو بغل هم بخوابیم اما ممکن نبود چند دقیقه بغل هم بودیم آرایش کرده بود نمیشد دیگه لباش رو بخورم فقط چندتا بوس کردمشون در کمال ناباوری کیرم باز شق شده بود درد میکرد اما شق بود الی گفت وااااای نیما تو چرا اینجوری هستی به شوخی گفتم من سفارش عربم سیر نمیشم خندید نشست کیرم رو بوسید از هم خداحافظی کردیم و الی رفت منم هم تا فردا ظهر ساعت 1 خوابیدم ساعت 5 هم پرواز برگشتم به جنوب بود خوشبختانه به موقع رسیدم ممنونم که وقت گذاشتید و خوندید امیدوارم خوشتون اومده باشه سعی کردم با جزئیات کامل باشه و چیزی از قلم نیوفته واسه همین کمی طولانی شد موفق و پیروز باشید نیما نوشته

Date: March 26, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *