سلام میخوام یکی از خاطرات همجنس بازيموبراتون تعریف کنم تقریبا2 3روزقبل از کنکور بود که وقتی داشتم زیست تصویری رو ورق میزدم ومرورميکردم به قسمت سکسی کتاب رسیدم جایی که دستگاه توليدمثلي زنان و مردان رو توضیح داده و ازونجايي که47روز جرق نزده بودم واقعا تو کف بودم چون از وقتی جرق رو شناختم سابقه نداشت اينقد تو کف بمونم خلاصه اونجا رو که ورق میزدم کیرم شق شد اینم بگم که کیرم 14سانت بیشتر نیست ولی کلفته همون موقع بود که با خودم گفتم چی میشد بعد کنکور بتونم یه گی درست و حسابی کنم خلاصه رفتم کنکور رو دادم و اومدم خونه و واس کنکور زبان آماده میشدم که بابام گفت شب میخوایم برسم خونه پسرعمم که تازه داماد شده و زنش رو به خونه برده داشتم از خوشحالی بال درمياوردم چون پسرعمم هم حتما میاد اونجا پسرعمم 14سالشه و اسمش ابوالفضل وخیلی سفید و تیپ سکسی داری و قبلا هم 5 6باري کرده بودمش خلاصه ساعت2 30رفتم کنکور زبان و حسابی توش ريدم چون از اول تا آخر فکرم پیش ابوالفضل و کردن اون بود خلاصه اومدم بیرون و اومدم خونه و اصلا خوابم نميومد اينم بگم که خونه پسرعمم که قراربود بريم یه کوچه جلوتر از خونه خودمون بود بالاخره شب شد و رفتیم خونش و دیدم ابوالفضل حسابی تیپ زده وپیش باباش نشسته خلاصه بعد سلام و احوال پرسی رفتیم ماهم نشستیم ويه یک ساعتی بودیم وبعد به ابوالفضل گفتم میای بريم بیرون اونم گفت بريم رفتیم بیرون و گفتم گوشیم رو فراموش کردم از خونه بیارم بیا تا بريم زود بردارمش و اونم اومد و رفتیم تو خونه و منم تو این مدت و تو مهمونی کیرم داشت شرتمو پاره میکرد به محض اینکه اومد تو سالن در رو قفل کردم وکليد رو برداشتم و اون که فهمیده بود چه خبره سروصداميکرد و میگفت به بابام میگم و منم که حسابيدتو کف بودم وحاليم نبود چی میگه به زور شلوارشو در آوردم و انداختم کنار و بهش گفتم یا وايميستي تا زود بکنم و بريم یا زنگ میزنم به دوستام که بیان و حسابی گشادت کنن و اونم گفت فقط زود باش تا بريم که بابام شک میکنه کیرم رو که حسابی شق بود در آوردم و گفتم بخور تا زود آبم بیاد و اونم حسابی ساک میزد و من که حسابی تو کف اون کون سفید بی موش بودم گفتم بسه و دستاش رو گذاشتم رو اپن و خودشو خم کرد و منم سر کیرم رو یه کم تف زدم و گذاشتم دم سوراخش ويه زور زدم و تا ته کردم تو و اون هی خودشو تکون میداد وسروصدا میکرد که محمد خواهشا در بیار مردم ولی من بدتر تلمبه میزدم و اونم که دیگه داشت گریه میکرد و منم یه10دقيقه ای تلمبه زدم وآبم که اومد احساس ضعف شدیدی کردم وبی حال شدم و پاهام دیگه زور نداشت دستم رو به اپن گرفتم و یه کم وايستادم تا بهتربشم وبعد کیرم رو درآوردم و رفتم خودمو تمیز کردم وابولفضل هم بعد اینکه یه چن تا فحش بهم داد گشادگشاد تا اونجاي دستشویی رفت و خودشو تمیز کرد و وقتی اومد بیرون هم داشت غرغر میکرد که کثافت خیلی درد داشت منم که واقعا حال کرده بودم اصلا بهش توجه نميکردم و باورم نميشد که به همین زودی تونسته بودم خودم رو خالی کنم براش یه لیوان آب سرد بردم و ازش معذرت خواهی کردم و دلداريش دادم و شلوارشو پاش کرد و باهم هماهنگ کردیم که بگیم رفته بودیم تو پارک و بعدش دوباره رفتیم خونه پسرعمم و گفتیم که رفته بودیم پارک ابوالفضل هم که هنوز درد داشت و خلاصه ازون روز به بعد دوباره نتونستم گیرش بیارم و وقتی من رو ميبينه روش رو برميگردونه امیدوارم خوشتون اومده باشه همش عين واقعیت بود منتظر نظراتتون هستم نوشته
0 views
Date: August 23, 2018