سلام داستان برای زمان راهنمایی منه من کون خوبی داشتم بدون مو و سفید و خوشفرم کلاس سوم راهنمایی بودم تقریبا میتونم بگم اکثر بچه ها که اینکاره بودن دلشون میخواست که با من باشن ولی من دوس نداشتم اسمم تو شهرمون یا مدرسه مون در بره چون شهر ما کوچیک بود حتی صاحب دکه سیگار فروشی که تو مسیر مدرسه بود دنبالم بود ولی یه پسری که مال شهرمون نبود همیشه با هم بودیم درس میخنوندیم اسمش حسام بود حسام همیشه منو دعوت میکرد خونشون پدر و مادرش کامل منو میشناختن پدر و مادر حسام کار اداری داشتن یه مواقعی میرفتن ماموریت چون همکار بودن همیشه من میرفتم اونجا که تنها نباشه بعد از یه مدتی که من میرفتم اونجا متوجه شدم حسام خیلی رفتارش عجیب شده هی سعی میکنه یه جوری نزدیک بشه به من تا دستمالیم کنه به روی خودم نیووردم تا اینکه یه روز با یه فیلم اومد گفت یه فیلم توپ گرفتم بریم نگاه کنیم منم قبول کردم وقتی فیلمو گذاشت دیدم سوپره اولین بارم بود میدیدم یه چند دقیقه از فیلم گذشت حال جفتمون بد بود حشری شده بودیم اون شروع کرد به دستمالی من منم تا اون موقع نمیدونستم چه حسی خوبی میتونه داشته باشه بعد بهم گفت اول من میکنم بعد تو بکن گفتم باشه لخته لخت شده بودیم شروع کردیم از هم لب گرفتن بعد از کلی دستمالی کردن همدیگه بهم گفت کیرشو بخورم منم شروع کردم به خوردن کیرش هیچ مزه خاصی نداشت بعد رفت روغن مایع اوورد کیرشو روغنی کرد کیرش خیلی بزرگ نبود متوسط و نازک بود یواش یواش کیرشو میمالوند به سوراخ کونم یه خورده فرو کرد داخل یه درد زیادی گرفت گفتم درد میاد گفت باشه یواشتر میکنم خلاصه کم کم رفت داخل برای اولین بار یه کیر رفته بود تو کونم هم یه حس خوبی داشتم هم یه خورده درد داشتم همزمان که منو میکرد با کیرمم ور میرفت خیلی حس خوبی بهم دست داد اون روز تموم شد آبش اومد و آب منم با دستش اوورد تقریبا یک سالی شده بود من کارم این شده بود که هر از چند گاهی برم بهش کون بدم خیلی این کارو دوس داشتم یه روز که برنامه چیده بودیم رفتم خونشون شروع کرد به کردن من ولی بعد از اینکه کارش تموم شد گفت وایسا یه فیلم گرفتم ببینیم گفتم باشه یهو گفت رسول فیلمی که گرفتی بیار رسول پسر عمه اش بود یهو رسول از در با دوربین هندیکمپ وارد شد دیدم از من درحال کون دادن فیلم گرفتن تا رسولم با این فیلم بتونه بکنه رسول بچه گرگان بود اونم 7 سالی از ما بزرگتر بود دیدم گیر افتادم یا باید به رسول میدادم یا تهدید میکرد با فیلم رسول اصلا نظر منو نپرسید منو برد روی تخت کیرشو داد گفت بخور کیر متوسط و درازی داشت من کیرشو خوردم بعد وقتی داشتم میخوردم دندونم خورد به کیرش یهو یکی محکم زد بهم گفت الان جرت میدم کونی من ترسیده بودم ولی چاره ایی نداشتم از ترس آبرو شروع کرد به توف زدن بعد سرشو گذاشت دردم میومد بعد شروع کرد به فشار دادن منم دوباره یه حس خوبی داشت بهم دست میداد دیگه اونجا فهمیدم که من از کون دادن لذت میبرم شاید اولش یه خورده درد داشته باشه ولی لذتی که داشت برام بهتر بود رسول بعد ازچند دقیقه آبش اومد و ریخت تو کونم منم خودم کیرمو دس میکشیدم خیلی داشت حال میداد من از اون روز فهمیدم که دوس دارم اینکارو ولی با اون حال دوس داشتم با حسام باشم رسول هر از چند گاهی که میومد من بهش حال اساسی میدادم البته چاره ای هم نداشتم یه روز حسام گفت بریم سمت جنگل رسول اومده گفته بریم اونجا منتظره منم که فک میکردم احتمالا باید یه حالی به رسول بدم گفتم باشه بریم رسول راننده ماشین سنگین ماشین باری بود وقتی رفتیم اونجا حسام گفت بریم بالا عقب ماشن اونجاس وقتی رفتیم از پله ها بالا دیدم 4 نفر با رسول نشستن مشغول کشیدن تریاک ایندفعه واقعا ترسیدم اومدم برم همچین چک خوردم که دستش رو صورتم مونده بود آدما بزرگ و دیدم که منتظر کردن من بودن یهو رسول بهشون گفت کدومشون میخواید منظورش منو حسام بودیم یکیشون که تقریبا 50 سال داشت به حسام اشاره کرد گفت من اینو میخوام مونده بودن 3 تا دیگه اونا منو انتخاب کردن رسولم گفت منم هر دوتاشونو میکنم خلاصه اون روز بعد از اینکه لختمون کردن سه تا آدم بزرگ شروع کردن به کردن من اینم بگم مجبورم کردن یه مقدار شیره هم بکشم یکی از اینا با من مثل زنش رفتار میکرد خیلی با ملایمت وبا عشق خیلی با احساس وقتی آبش داشت میومد گفت بخور آبشم میک بزن تا یه خورده دردم میگرفت یه خورده تریاک میکشیدم اونام حداقل 10 دقیقه مشغول بودن حسام یه خورده کونش خون اومده بود که اصلا توجهی نمیکردن شهوت دیونشون کرده بود رسول اول منو کرد بعد بار دوم حسامو کرد موقع کردن هر باری که خشک میشد از کونم در میاوورد میگفت بخورش خیسش کن جالب این بود که تموم اون آدما به جز رسول متاهل بودن ولی براشون فرقی نداشت چون اصلا آمده بودن که این کارو انجام بدن من تقریبا کیر همشونو چندین بار خوردم آبشونم خوردم وقتی میک میزدم یه صدایی آخ و اوخی میکردن میگفتن تو باید زن ما شی ولی بهتون بگم من دیگه حال میکردم وقتی کون میدادم حس خیلی خوبی داره انگار تموم نمیشه لذتش درسته خیلی حال میکردم تاحوس میکردم میرفتم حسام منو بکنه من خیلی حسامو دوس داشتم ببینید من نه داستان نویسم نه نویسنده خوبی اینی که گفتم عین واقعیت بود حالا بازم هست ولی فک کنم از حوصلتون خارج باشه نوشته
0 views
Date: August 26, 2018