طولانی هست ولی فکر کنم لذت بخش باشه سلام من مهدی هستم 31 سالمه این داستان کاملا واقعیه حتی اسماش و امید وارم خوشتون بیاد وقتی دوستم همراه خانمش که حدود یک سالی میشد عقد کرده بودن برا خرید گوشی موبایل وارد مغازم شدن تواولین نگاهی که به خانمش کردم با تموم وجودم دلم خواست که اون ماله من باشه و مهرش به دلم نشست یه خانم با قد متوسط رنگ پوست عالی چشاش مشکی و لباش واقعا خوردنی و ناز با یه اندامی که هرچی ازش تعریف کنم کم گفتم سینه هاش متوسط و کمر باریک و اون چیزی که جدا از جذاب بودن و زیباییش منو بیش از حد تحریک کرد کونش بود باور کنید اغراق نمیکنم کونش اصلا ربطی به بقیه اندامش نداشت بدن لاغر و تراشیده و کمر باریک ولی یه کون که با وجود پالتویی که پوشیده بود بازم خیلی خودشو نشون میداد از اون دسته از افرادی بود که بر عکس شوهرش خیلی اجتماعی و خنده رو و دوس داشتنی بود از شانس خوب من شیما خانم میخواست گوشی بخره منم به بهانه تست کردن گوشیش زنگ زدم به خودم و اینجوری تونستم شمارشو گیر بیارم چند روز با خودم کلنجار میرفتم که زنگش بزنم و میترسیدم اخه زنگ بزنم چی بگم اگه زنگ بزنم و به دوستم بگه چی اگه دردسر درست کنه برام چیکار کنم ابروم میرفت بلاخره یه روز تصمیم گرفتم با یه خط ناشناس بهش پیام بدم ولی باز ترسم از این بود که نکنه حالابا شوهرش باشه و تیرم به سنگ بخوره با خودم گفتم اول زنگ میزنم به دوستم ببینم کجاس بعد اگه سر کار بود زنگ بزنم به شیما بعد از این که متوجه شدم شیما الان پیش شوهرش نیست با یه خط ناشناس بهش پیام دادم و نوشتم سلام کجایی پس نمیای من برم جواب نداد با خودم گفتم شاید پیامو ندیده یک تک زنگ زدم پیام داد شما نوشتم حالا دیگه نمیشناسی دیدم زنگ زد جواب دادم گفت شما گفتم مگه شما شیما نیستی گفت چرا ولی شما شماره منا از کجا اوردین و کی هستین امرتون اینارو که گفت گفتم وایییی ببخشید شیما خانم من شمارو با یکی از دوستام که هم اسم شماس اشتباه گرفتم عذر خواهی کردم و قطع کردیم بعد دوباره پیام دادم که به احسان حرفی نرنیا بعد میگه اصلا مهدی شماره تورا براچی برداشته و برا من بد میشه گفت نه بابا مگه دیونم بعد پیام داد احسانو تازگیا ندیدی گفتم نه چطور اینجا زیاد نمیاد سرتونا درد نیارم داستان از این قرار بود که ظاهرا دوروزی بود باهم قهر بودن شروع کرد درد دل کردن و صحبت کردن منم دل به دلش دادم گفت به یه بهانه ای زنگش بزن ببین کجاس و بهم خبر بده چند روز باهم صحبت میکردیم و شبا پیام بازی میکردیم خلاصه یه شب که شهوت تموم وجودمو گرفته بود و حالا هم دیگه با شیما هرچند رسمی و مجلسی ولی صحبت میکردیم بین صحبتامون گفتم میخام یه جیزی بگم ولی قول بده ناراحت نشی گفت باشه قبول یه خورده قسمش دادم که ناراحت نشو و به کسی هم نگو گفتم راستش من الکی گفتم که اشتباه گرفتم و عمدا اون پیامو دادم که یه بهانه ای باشه برا اینکه به شما زنگ بزنم اولش جاخورد یه خورده سوال جواب کرد و گفت عجب شیطونی هستی اخه چرا اینکارو کردی دلیلش چی بود گفتم راستش وقتی دیدمتون خیلی ازتون خوشم اومد و شروع کردم ازش تعریف کردن اون شب گذشت و حالا دیگه ترسم ریخته بود اخر شب ساعت حدود 12 بود خیالم راحت که فعلا قهرن و پیش هم نیستن بهش پیام دادم شیما خیلی دوست دارم نوشت اخه از چیه من خوشت میاد چرا منو دوس داری گفتم خوب دله دیگه چیکارش کنم از همون روز که دیدمت دیونه شدم چند وقت بعد با هزار بیچارگی راضی شد باهم بریم بیرون ساعت 5 باهم قرار داشتیم تو ماشین دستشو گرفتم و کمکم راحت شدیم کیرم حسابی بلند شده بود وانقد شهوتی شده بودم که بدنم داشت میسوخت وقتی میخواست بره ساعت حدود 9شب بود بلاخره موفق شدم یه جایه خلوت تو ماشین لباشو حسابی بخورم اولش خیلی همکاری نمیکرد و سریع سرشو میکشید عقب ولی بعدش مشخص بود خودشم بدش نمیاد وایییی چه لبایی یه جوری لبامو میخورد که تا حالا تجربه نکرده بودم واقعا وارد بود کم کم دستمو رسوندم رو سینه هاش و همینجوری که لب میخوردیم سینه هاشو با یکی دستام ماساژ میدادم ولی سریع دستمو زد کنار و گفت دیگه پر رو نشو چقد دوس داشتم همونجا لختش کنم و تموم بدنشا بخورم اون شب گذشت و حالا دیگه کارمون شده بود هفته ای یکی دوبار قرار و اخر وقت تو ماشین حسابی حال میکردیم کار به جایی رسید که حتی تو ماشین دستمو میکردن تو لباسش و سینه هاشو میگرفتم و اگه موقعیت جور بود به کمی هم میخورومشون وایییییییی چه سینه هایی رو فرم و خوردنی بد بختی و بد شانسی منم هیج وقت خونمون خالی نمیشد که ببرمش خونمون تا اینکه چند روزی خونمون خالی شد نمیدونین چقدر پاچه خواری کردم تا تونستم راضیش کنم بیاد خونمون اخرشم به شرط اومد که من اذیتش نکنم و در حد همون لب گرفتن و بغل کردن باهم باشیم ناچار بودم قول بدن با خودم گفتم حالا داره ناز میکنه وقتی بیاد تا اونجایی که بتونم سعی خودما میکنم بهش حال بدم ساعت حدود 4 باهاش قرار داشتم رفتم دنبالش و این که کار از محکم کاری عیب نمیکنه هم قرص خوروم هم اسپری زدم بلاخره موفق شده بودم و نمیدونین چه حالی داشتم فکر این که شیمارو لخت تو بغلم بگیرم دیونم کرده بود وقتی رسیدیم خونه باید میرفتیم طبقه ی سوم وقتی داشت از پله ها بالا میرفت و اون کونش بالا پایبن میپرید کیرم به انفجار بلند شده بود یه جوری که کاملا از روی شلوار جینی که پوشیده بودم مشخص بود وارد خونه ما که شدیم درجا بقلش کروم و شروع کردم در گوشش اروم بگم الاهی قربونت برم خیلی دوست دارم و نفهمیدم چطوری شروع کردم لباشو بخورم یواش یواش روسریشو زدن کنار و رفتم سراغ گردنش و گوشاش خیلی حساس بود بهشون اولش یه چند باری با ناز و اروم گفت مهدی نکن تورا خدا نکن ولی بعد خودش منو فشار میدادتو بغلش و و سط لب گرفتنم یه جوری سرشو میچرخوند که لبام بره سمت گردنش تو این مدتی که باهاش بودم هنوز موفق نشده بودن به کونش دست بزنم همینجوری که باهم عشق بازی میکردیم اروم اروم دستامو کشیدن دو کمرش و دستامو رسونوم به کونش واااااااااااالی که چه اندامی داره این شیطون دستامو گذاشتنم دو کونش و فشارش دادم به سمت خودم کیرم که حسابی بلند شده بود و میمالیدم بهش و کیف میکردم یه لحظه شیمارو چرخوندم و از پشت بغلش کردم اخخخخخخخخ کا چه حال داشتم اون کون خوش فرمش حالا تو بغل من بود و با تمام قدرتم کیرما میمالیدم بهش نشستم رو مبل و نشوندمش رو پاهام و دوباره شروع کردم لب خوردن و تو همین حال سعی میکردم دکمه های مانتو شا باز کنم هرزگاهی به نشانه این که دکمه هاشو باز نکنم دستامو کنار میزد ولی کم کم موفق شدم کلن درش بیارن حالا شیما با یه تاپ و شلوار تو بغلم بود شلوارش جین و همینم باعث میشد وقتی میشینه رو پاهام کونش خیلی سفت به نظر برسه و کیر منو که حسابی شق شده بود رو اذیت کنه ولی اگه تو لحظه حتی کیرم لح میشد اعتراضی نمیکردم تا بتونم حسابی حشریش کنم خلاصه بعد از چند دقیقه موفق شدم سینه هاشو دربیارم و همینجوری که نشسته بود رو پاهام سرمو گرفته بود سمت سینه هاش و منم نمیدونستم چطوری بخورم سینه هاشو چه سینه هایی گرد و محشر با نوک قدمز و سینه هاش خیلی بزرگ نبود ولی واقعا خوش فرم و سکسی تا اونجایی که میتونستم سینه هاشو تو دهنم جا میدادم از همون رویه شلوارش بین پاهاشو ماساژ میدادم مشخص بود حسابی شهوتی شده چون احساس میکروم وقتی بین پاهاشو میمالیدم خودشو فشار میدادبه دستم منم یواش یواش کاملا تاپو وسوتینشو در اوردم و یه بار لب میخوردم یه بار سینه هاشو و با اون دستم بین پاهاش بود دکمه شلوارشو باز کردم و اروم اروم دستمو رسوندم به کسش اوففففففففف که چه داغ و خیس بود انگشتنمو گذاشتم بین کسش و شروع کردم اروم کشیدن بالا پایین که خودشم شروع عقب جلو کردن تو همون حالت کونش رو کیرم بود داشت خودشو میمالید به انگشت من و منم با نوک زبونمو ارون میزدم به نوک سینه هاش و یواش گازشوت میگرفتم یواش یواش دیدم ریتم نفساش داره تند تر میشه و اروم اروم داره صدایه نالش در میاد بغلش کردم و بردمش رو تختم خوابوندمش و شروع کردم به خوردن بدنش و سینه هاشو و ارو زبونما کشیدم رو شیکمشو سرمو رسوندم بین پاهاش شروع کردم شلوارشو در بیارم که دیدم به نشونه کمک کمرشو گرفت بالا تا بتونم راحت تر شلوارشو در بیارم واییییییی انقد کونش درشت بود که به سختی شلوارش دراومد و همراه شلوارش شرتشم در اومد اخخخخخخخخخخخ که باید فقط ببینید تا بفهمید چی میگم دستامو انداختم زیر روناش و شروع کردم به خوردن کسش چه کسی خیس و خوش فرم و خوردنی کسشو میخوردم و زبونما میکشیدن بین کسش و کونشا که حالا دیگه لخت بود و پهن شده بود روی تخت خواب کناره هاشو میمالیدم کسشو محکم فشار میداد به لبام و زبونم که داشتن میخوردمش بلند شدم شلوار و پیرهنمو دراوردم متوجه شدم که یواشکی داشت به کیرم نگاه میکرد که داشت شرتمو جر میداد خوابیدم تو بغلش و حالا شیما لخت لخت تو بغل من بود به پهلو خوابوندمش و پامو کردم بین پاهاش خودشا محکم میمالید به پام و لب میگرفت و دستشو کرد زیر زیرپوشم و شروع کرد موهای تو سینمو نوازش کردن منم زیر پوشما در اوردم ظاهرا از موهای سینم خیلی خوشش اومده بود دیگه نتو نستم جلو خودمو بگیرم خیلی دوس داشتم کیرمو تا اونجایی که جا داره بکنم تو کسش و حسابی عقب جلو کنم ولی خوب دوران عقدشود بود و نمیدونستم اوپن هست یا نه دوباره رفتن سراغ کسش و شروع کردم با تمام وجود خوردن کسش پاهاشو داد بالا و همینجوری که کسشو میخوردم گاهی هم زبونمو میزوم به سوراخ کونش وای که نمیدونین چه صحنه ای بود اون کون بزگ و خوش تراشش حالا گرد شده بود جلو من و منم مثل وحشیا بغلش کرده بودم و میخوردمش گاهی هم دستمو میرسوندم به سینه هاشو اونارو هم میمالیدم میگرفتم تو دستام تو همین حین شرتموودر اوردم متوجه بودم که سعی داشت کیرمو نگاه کنه انقد خورومش که شروع کرد اروم بگه مهدی بسه دیگه بیا بیا تورا خدا منم به حرفش گوش دادم و رفتم دوباره سراغ لباش پاهاش هنوز تو همون حالتی بود پاهاش بالا بود واین باعث شده بود همینجوری که لباشو میخوردم و سینه هاشو میکردم تو دهنم کیرم میمالید به کسش که حسابی خیس بود زبون ما تا یه حدودی میکردم تو کسش و میچرخوندم ولی میترسیدم کیرمو فشار بدم تو کسش فقط کیرما خوابوندم ببن کسش و میمالیدم بهش دیدم دستشو برد سمت کیرم و کمر کیرمو گرفت و گذاشت در سوراخ کسش منم یه لحظه از اون سینه ها و لباش دست نمیکشیدم حالا سر کیرم قشنگ در سوراخ کسش بود و کیرم داشت میترکید تو همون حالت پاهاشو انداخت دور کمرمو منو فشار داد سمت کسش که کیرمو تو کسش جا بده یه کوچولو که فشار داد تقریبا یکی دوسانت کیرم رفت تو کسش و اروم گفت نترس کارتو بکن گفتم شیما بازه گفت اره بکن اینو که گفت اصلا خودش به اندازه ده بار سکس کردن بهم لذت داد منم یواش یواش کیرمو کردم تو اون کس تنگ و نازش وقتی کیرمو کردم تو کسش یه اهی از سر کیف و رضایت کشید و تو حین تلمبه زدن من لباشو گاز میگرفتم و اون ارم ناله میکرد کیرم حسابی خیس شده بود از اب کسش بعد دیدم صداش بلند تر شد و با دستاش رو تختیو محکم گرفته بود و مثل مار به خودش میپیچید متوجه شدم که ارضا شده بود خیلی دوس داشتم کیرمو بخوره ولی هرکاری کردم موفق نشدم اون اولش خیلی اروم و با نوازش تلمبه میزدم ولی بعدش چنان محکم میزدم که شیما میگفت یواشتر روانی همسایه ها همه فهمیدن چه خبره کیرمو از تو کسش کشیدم بیرون چرخوندمش به پشت واییییی هر دفه که نگاه میکروم به کونش برام تازگی داشت شروع کردم سوراخ کونشو اماده کنم برا این که کیرما تا تهش بکنم تو کونش همینجوری نشسته بودم پشتش کیرم وسط قمبلای کونش بود گفت از عقب اصلا فکرشم نکن منم به خاطر این که ناراحتش نکنم خیلی اسرار نکردم همونجوری که دراز کشیده بود دوباره کیرما از پشت کردم تو کسش و شروع کردم دوباره تلمبه زدن وای هر دفه که محکم میزدم توش کونش یه تکونی میخورد و تمام وجودم اتیش میگرفت انقد تحت تاثیر کونش قرار گرفتم که چند بار که عقب جلو کردم در حدی بهم لذت داد که دیگه نتونستم خودما کنترل کنم و کیرما کشیدم بیرون و گذاشتم بین دوتا قنبل کونش و با چند تا تکون ابم ریخت رو کمرش دلم نمیخواست تموم بشه ولی باید شیما میرفت بهترین سکس و بهترین لحظه های عمرم تو بغل شیما بود حالا هم هنوز با همیم خیلی خیلی دوسش دارم در ضمن اگه بتونم راضیش کنم عکسایه کونشا میفرستم ولی اول باید راضیش کنم ببخشید اگه نگارشم ضیع بود یا غلط املایی داشتم دیگه تند و عامیانه نوشتم همیشه سکسی باشید بچه های شهوانی نوشته
0 views
Date: June 21, 2020
خیلی خوبه من عاشق داستانم و کسم همیشه واس این داستانا باد میکنه
جنده ای دیگه
همه وقتی میخوان و خوششون میاد ،باد میکنه
اگه دوس داری حال کنی بیا
تلگرام
@ali8827328
ای جانم
خیلی خوبه من عاشق داستانم و کسم همیشه واس این داستانا باد میکنه
سلام
امیرم ۲۲ ساله از تبریز دنلال خانوم حشری باسه دوستی سایز کیرم بزرگه یکی بیاد تلفنی حال کنیم0914852833