کون خوش فرم همکارم ۱

0 views
0%

سلام من تو یه شرکت دولتی بزرگ کار میکنم یه فضای اداری با ارتباطات خوب و صمیمانه میان همکاران برم سر اصل مطلب مدت زیادی است تو کف یکی از همکاران خانم بودم که اسمش فاطمه است فقط بتون بگم که چنان کون خوش فرمی داره که تو شرکت معروفه و حتی خانم ها هم حسودیشون میشه چون تا از اتاقش میاد بیرون همه مرد ها میرن تو نخ اون باسن زیبا و سکسیش که چنان متناسب با قد و وزنش هست که یکی از تخیلاتم اینه که لخت اون کون نرم و نازشو که زیر مانتو است تصور کنم بدجوری رویا من این بود که میشه با اون رابطه ای ایجاد کرد و اونو یه روزی بخوابنم و سیر دل اون کونو بگائم لامصب کون نیست ک اش بودید و می دیدید یه کون قلمبه و ژله ای و به شکل پنج که به نحوه جذابی به دو تا رون پر و گوشتی خوش تراش وصله که نفس ادم حبس میشه بگذریم ما با هم تو برخی موارد کار مشترک داریم وقتی پیش میاد که برای کار بیاد اتاقم تو کونم عروسی میشه و چنان بش احترام و عزت می زارم که کیف کنه و دوباره بیاد حتی چنان خوش خدمتی میکنم تا دلشو بدست بیارم اخه نمی دونید که یه روز امده بود و کنار هم نشسته بودیم و داشتیم کار می کردیم که یهویی دستم خورد به دستش و دیدم زیاد حساس نیست بعد وسوسه شدم که امتحانش کنم ببینم تا کجا حساسه تو یه فرصت مناسب گفتم میشه بلند شید اون زونکن ابی رو بدید زونکن زیاد دور نبود و کافی بود بلند شه و یه کم خم شه رو میز از اون ور میز بیارتش و بشینه سر جاش که وقتی بلند شد که خم شه من اون پدیده نایاب رو که مانتو روش کشیده شده بود و حالا دیگه تصویری خاص از زاویه ای که شاید دیگه دیده نشه از خودش به نمایش گذاشت وای خدایا چشم اام قفل شده بود رو اون کون ناز و خوش فرم فکر کن تو حالتی که بالا تنه اش کامل روی میز خم شده و کون قنبل شده اش بالا امده جوری که خواستم دست بکشم روش و باور نمی کنید دستم رفت به سمتش که لمسش کنه یهو دیدم داره برمیگرده به حالت عادیش که بشینه منم دستمو عقب کشیدم ولی نمی دونم چرا به سمت پایین بردم ولی سرعت نشستن اون از سرعت دست من بیشتر بود و در واقع تو یه لحظه اون نشست رو دستم یهو مثله برق پرید با یه جیغ که من از ترس شاشیدم تو خودم دستمو کشیدم عقب و با یه نگاه بهت زده ای به من نگاه کرد کا به پته پته افتادم با خودم گفتم الان فکر کرده من عمدا گولش زدم که انگشتش کنم و الانه که کارم به حراست بکشه و سریع گفتم ببخشید به خدا قصدی نداشتم خواستم اشغال روی کفی صندلی پاک کنم که شما نشستید رو دستم یه نگاهی کرد و هیچی نگفت نشست و سکوت سردی حاکم شد و بعد چند دقیقه که جملات سردی ردو بدل شد رفت و قرار شد من بررسی هامو بکنم و بعد کارو نهایی کنیم همین کا رفت یه نفس راحتی کشیدم و رفتم تو حس اون لحظه یعنی من دستم خورد به اون کون ناز ببخشید چون کار ضروری پیش امده من باقی داستانو میزارم برای قسمت دوم نظر یادتون نره تا اینجا چطوره بوده تونستم تصویر سازی خوبی داشته باشم نوشته هوس

Date: May 6, 2019

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *