سلام این داستان گی هست من پژمان و داداشم ساسان قدمون ۱۷۵ و وزن من ۷۵ و داداشم ۸۰ هم سنیم و دوقلو اما چند سالی دوران دانشجویی خونه مجردی داشتیم و من عملا زنش بودم و شاید چند صد بار منو کرده بود و همین باعث شده من باسن و رونهام حساس باشن و با کوچکترین دستمالی یا پوشیدن شلوار تنگ تحریک بشم بریم سر اصل خاطره بعد از مدتها اومده بودم کرمان پیش داداشم بهتر بگم بکن قدیمی که واقعا زنش بودم قبلا شاید حسش رفته بود و شاید هم نمیخواست منو بکنه مثل اون سالها یه قرار استخر یهویی از طرف بابام جور شد با تخفیف حسابی اوکی شد بریم سانس رزرو شده بود وجمعیت خیلی کم بود و تخفیف محدود بود من مایو همرام نداشتم و داداشم یه مایو قرمز تنگ بدون پاچه بهم داد که وقتی دیدمش شک کردم داداشم عمدا اینو بهم داده خلاصه رفتیم رسیدیم استخر من همیشه پاهام شیو میکنم و هرلحظه اماده دادنم یه جورایی بعد از اون مدتهای طولانی کون دادنم به ساسان عادت شده برام که تمیز باشم بگذریم لحظه عوض کردن لباس داداشم نگاه کیرش کردم راست نبود ولی خوابم نبود و کاملا برجسته بود از کیرش بگم که عالیه مخصوصا برا کون کردن وسایزش ۱۸ هست و نسبتا کلفت حالم یه جوری بود مثل زنای بیوه که تو حسرتند حس کردم اونم وقتی من لباس عوض میکردم حواسش به من بود بخصوص موقع شورت عوض کردن بهش گفتم حوله بگیره کسی نبینه حال نداشتم برم اتاق دوش و یا شاید کرم داستم کون نمایی کنم برا داداش اونم نگاهش رو باسن و پاهام بود اونم رفت شورتشو تو اتاق دوش عوض کرد رفتیم تو استخر شنا بلد نیستم ساسن یه کوچولو بلده ولی جفتمون رفتیم تو ۱ ۵ متری اولش فقط حواسم به شنا بود و آب و دست و پا زدن برا یاد گرفتن شورتم وقتی خیس شده بود جذابتر کرده بود کونمو اینو تو آینه سالن دیدم و تحریک شدم دوباره حالم دست خودم نبود جلو داداشم قرش میدادم حواسش بهم بود منم کونمو مالیدم چندبار دوباره اومدم تو اب شروع کردم آب بازی مجدد ولی اینبار کنار ساسان و خودمو میمالیدم بهش اونم بیتفاوت برخورد میکرد و منو سرخورده و عصبانی میکرد چند باری پیامکی بهم گفته بود که دیگه نمیخاد سکس داشته باشه باهام اما امیدوار بودم جدی نگفته باشه من سکس میخواستم رفتیم برا جکوزی بعد سونا خشک تا رسیدیم به سونا بخار داداشم نشست و من از شهوت زیاد رو تختگاه کنار داداشم نشستم شهوتی بودم و بازم رفتم اونورتر و اینبار به شکم خوابیدم بخار زیاد شده بود چون چشم الکترونیکی داشت و با اومدن ما داخل بخار فعال شده بود امیدوار بودم داداشم دیده باشه منو شروع کردم باسن خودمو مالیدن لامصب بیا تا کسی نیومده یه دفعه دستشو رو دستم که باسنمو گرفته بودم و میمالیدم حس کردم آخخخخ گفتم و اونم بدون حرف زدن شروع کرد مالیدن باسنم دستامو از باسنم برداشتم و دادم زیرم که باسنم هم بیاد بالاتر وای خدای من اومد روم دراز کشید تا اومدم لذت ببرم بلند شد و گفت پاشو خوابیده تابلوست وایساده بکنمت بریم داشتم دیوونه میشدم سریع پاشدم و دیدم شورتشو داد پایین و گفت اول بخور با حرص شروع کردم خوردن اوووووممممم عالی بود زیاد وقت نداشتم و باید لذتمو کامل میکردم برا همین سریع تخماشم خوردم براش و برگشتم و گفتم بکن توروخدا بکن اونم میدونست من الان مثل قبل گشاد نیستم ولی با همون شکل قبلی بلافاصله تا ته زد درد داشتم اما لذتی صدبرابر باعث شد تحمل کنم و تلمبه بخورم و لذت ببرم میدونستم ابش زود نمیاد ولی عجله داشتیم و باید تحمل میکردم ضربات محکم و پیاپی رو دمش گرم عالی میکنه همیشه بعداز مدتی ابش اومد و بدون پرسیدن همشو ریخت داخل من به حالت خم شده کون دادم ولی لحظه اومدن آبش پاشدم و کامل خودمو دادم تو بغلش ولی کونمو نذاشتم از حالت قمبل دربیاد و لذت ساسان کم بشه برا همین باسنمو به عقب فشار میدادم آبشو کامل خالی کرد کیرشو دراورد منم شورتمو دادم بالا و تو اوج بودم که سرم گیج رفت ازش خواهش کردم منو ببره بیرون که حالم خوب نبست دستمو محکم گرفت و با خودش کشید ناراحت به نظر میومد سرگیجه داشتم و وقتی اومدیم بیرون کنار سونا رو تختگاه به شکم دراز کشیدم اونم نشست کنارم حالم بهتر بود نگاش کردم ناراحت بود و گفت قسم خورده بودم دیگه نکنمت منم عدرخواهی کردم و گفتم شورت باحالی دادی تحریک شدم که گفت عمدی نبود و فقط همینو غیر از شورت خودم داشتم اومدیم خونه و حرف نمیزد باهام حس بدی داشتم اومدم از کرمان و بعد از یه هفته پیام داد ناراحت نیستم و تو هم ناراحت نباش الانم هروقت ناراحت میشه ازم میگه میبرمت تو استخرا منم میگم از خدامه امیدوارم خوشتون اومده باشه به جان همه عزیزام اینا داستان نیست و خاطرست فحش هم به خودم میخاین بدین چون هرکارتون کنن فحش میدین ولی حرمت ناموس ادمو نگه دارید وگرنه به ناموس خودتون نوشته
0 views
Date: August 26, 2018