سلام به دوستان شهوانیم اسم من محمد الان ۲۷ سالمه وخاطره که براتون میخوام تعریف کنم برمیگرده به ۵سال پیش قبل از شروع بگم که اولین بار دارم خاطره مینویسم اگه دوست نداشتین لطفا زیاد فوش ندین یادمه اوایل تابستون بود که تصمیم گرفتم چند روزی برم سمت تبریز تا اب هوام عوض بشه چون قبلش یه شکست عشقی خورده بودم واقعا نمیتونستم هیچ جوره اون محیط تحمل کنم ماهمه فامیلیای مادریم سمت تبریزند روزی که رسیدم اونجا چند روزی خونه اقوام موندم تو همون روزا بود که دختر دایی میخواست از کربلا بیاد وهمه جمع شده بودن که برن پیشواز دیگه منم با اونا همراه شدم رفتم برای دیدن دختر دایی از پسر داییم بگم که یه مرد ۳۲ ساله هیکلی با پوست سیاه کولا پر زور بودن بزرگی کلفتی کیرش بین پسرای فامیل نمونه س که همیشه تو جمع ها روز نمیشه که ازش تعریف نشه سر همین واقعا مشتاق بودم یه روز کیرشو ببینم البته چند باری شده بود دید بزنم حتی یه بار داشت از کردن دوست دخترش میگفت که به خنده گفتم ببینم دهن سرویس انقدر تعریف میکنن بعد از اینکه نشونم داد واقعا فهمیدم ما هیچی در مقابل اون نداریم سرتون درد نیارم خلاصه بعد از اینکه همه اومدیم رسیدیم خونه داییم مهمونا یکی یکی رفتن بعد تز شام خونشون من موندم با خانواده داییم که پسر داییم به خانومش گفت پاشو ماهم بریم خونمون که دختر داییم گفت اگه مشکلی نداری بزتر خانومت بمونه میخواهیم سوغاتی رو باز کتیم تو با محمد برید خونه خودتون یخوابید دیگه پسر داییم که اسمشم بهرام بود گفت بریم خونه ما بخوابیم باهم راه افتادیم اومدیم بعد از اینکه رسیدیم خونه گفتم من کیرم دوش بگیرم گفت باشه تو حموم که بودم همش تو فکر کیر پسر داییم بودم دوست داشتم برای یه بارم شده کیر کلفتش بکنم تو دهنم حمومم تموم شد همونطوری با یه شرت اومدم بیرون دیدم پسر داییم جاهامون کنار هم انداحته منو که دید گفت جووون بابا حشریمون نکن گفتم ای بابا این چیه اخه گفت دیگه اونش به تو ربطی نداره خلاصه منم به شوخی زدم در کون خودم لرزش ایجاد میکردم اصلا فکر نمکیردم بخواد منو بکنه گفت نکن این کارهارو میکنمتا گفت بایا این کیر تو هیچ جا نمیشه گفت جاش میکنم تو همین کل کل هت بودیم که اومدم تو جا دراز کشیدم یه شرت پام بود با یه زیر پوش به شوخی میزد در کونمو میلرزید گفتم داداش نکن به دردت نمیخوره حرفم تموم نشده بود که خوابید روم دیدم وااااای یه کیر به چه بزرگی از رو شرت لای کونمه گفتم اماده ای ها گفت اره بابا مگه میشه بچه تهران ببینی کیرت راست نشه چون خودم دوس داشتم بهش بدم بعد از یه کم تقلا کردن الکی تسلیمش شدم گفتم میخوام کیرتو بگیرم تو دستم کیرشو بزرگ سیاهشو در اورد دیدم واقعا نمیشه اینو هیچ جا جا کرد همون جا اشهد خودمو خوندم بعد از اینکه یه کم بالا پایین کردم تو دستم کردم تو دهنم یه ساک خوب زدم براش که خودش مونده بود همونطوری که داشتم براش میخوردم دستش رو سرم بود فشار میداد تا ته حلقم میرفت اوق میزدم دیگه صداش در اومده بود نفساش تند شده بود که یه دفعه بلند شد منو به حالت داگی خوابوند که گفتم نه واقعا نمیتونم گفت نگران نباش میدونم چیکار کنم بلند شد از کشو یه ژل روان کننده بود اورد زد به سوراخ کونمو انگشت اشاره ش کرد تو عقب جلو کرد یکی یکی انگشتاش اضافه کرد تا ۳ تا انگشتش تو کون من بود عقب جلو میکرد بعد از ۵ دقبقه ادامه دادن اون کار دیدم بازم داره ژل میزنه این بار به کیرش سوراخ کونم گفت اولش تحمل کن بعدش حال میکنی افتاد رو با دستاش دستمو نگه داشت دیدم یه سوزشی کل بدنمو فرا گرفت که میخواستم بپرم جلو که دیدم نمیتونم تکون بخورم همونطوری تو اون حالت چنددقیقه ای نگه داشت بعد شروع کرد عقب جلو کردن اشکم در اومده بود واقعا نمیتونستم تحمل کنم چون اولین بارم بود البته اون شب اخریش شد بعد از پارت دوم پهلو هامو دو دستی گرفته بود محکم خودشو میکوبید بهم کیرش تا خایه میرفت تو کونم دیگه داشتم لذت میبردم قشنگ کونم جا باز کرده بود از اونجا که قدی بلندی داشت منو به راحتی بلند میکرد تو همه حالت ها منو میکرد این حرفم همش تکرار میکرد تو تا الان کجا بودی پسر عمه بعد از بیست دقیقه تلمبه زدن دیگه دادم داره سرعت تلمبه هاش زیاد میشه صدا جفتمون تو خونه پیچیده بود که دیدم یه چیز داغ کل کونمو گرفت فهمیدم ابش اومده خودشو انداحت روم همونطوزی خوابید سینه هامو با لبمو خورد گفت امشب قرار بود زنمو بکنم تو خوردی به پستم تنوع شد خوب شد بعد از اینکه بلند شد دید من ارضا نشدم دارم با کیرم ور میرم گفت نه الان جق نزن کار دارم بلند شد یه شیر موز درست کرد خوردیم یه ربعی طول کشید رفت خودشو شست اومد اومد شروع کرد با کیرم بازی کردن بعد از چند دقیقه دید میخواد ابم بیاد بیخیال شد گفت حالا تو گفتم نه تو رو خدا گفت بیا بازی کن کارب ندارم یه کم که ور رفتم با کیرش بازم مثل علم سیخ شد سرمو به زور برد سمت کیرشو باز کردم تو دهنم براش ساک زدم پیش خودم فکر میکردم دیگه فقط یه ساکه بعد از پنج دقیقه بلندم کرد گذاشت رو مبل داگی خوبند کیرشو فقط با یه توف کرد تو کونم واقعا دیگه نمیتونستم ولی بهرام به زور داشت منو جر میداد همش با سیلی میزد رو کونمو میگفت میخوام جرت بدم فکر کنم نیم ساعت سکسمون طول کشید بعد از نیم ساعت مثل جنازه افتاد روم برگردوند برام جق زد ابم اومد تجربه هم تلخ هم خوبی بود از اون موقع دیگه با پسرداییم صحبت نمیکنم اونم واقعا دیگه کاری نداره باهام ببخشید اگه طولانی شد اولین اخرین داستان بود بازم ببخشید نوشته
0 views
Date: August 26, 2018