این خاطره ای که من براتون تعریف میکنم برای 4 سال پیشه خب ازونجا بگم که من 11 سالم بود که یک پسر 16 ساله به اسم محمد اومد تو محلمونو همسایمون شدن من با محمد رفیق شدم و اونم در مورد مسایل جنسی با هام حرف زد و بهم فیلم سوپر نشون میداد من از همون اول گرایشم به دادن بود تا کردن اما به محمد هیچی نمیگفتم اما با خیار خیلی شیطونی میکردم محمد بعد 1 سال ازون محله رفت و بابام سال بعدش که 13 سالم بود منو فرستاد به یک کارگاه چوب بری تا کار فنی یاد بگیرم اونموقع کون قلمبه ای داشتم و بی مو بودم و سفید تابستون بود که رفتم سر کار یک صاحبکار 35ساله داشتم که یک کمک کار 17 ساله هم پیشش کار میکرد اسم اون کمک کار علی بود که خیلی شدید هم سیگاری بود یادمه علی با وجود کون گندم اصلا پی من نبود اما یک روز شلوار کارم گم شد و یک گرمکن کیریه تنگ پوشیدم خیلی تنگ بود رفتم سر کار از همون اول چشم علی به کونم بود تا ظهر ظهر که شد از کارگاه بغلی یک تخت آوردن برای تخت کوتاه و دونفره و کیریی بود صاحبکارم برای خرید چند تا صفحه فرز و ناهار زد بیرون و قشنگ تا دوساعت نبود کار خوابیده بود و تو استراحت بودم به علی گفتم کی رو این تخت میخوابه علی گفت تازه روش کارای بد بدم میکنن بهد خندید به علی گفتم علی مثلا چ کارایی گفت به سنت نمیخوره بچه هرچی پرسیدم جواب نداد بعد اوبم زد بالا کونم خارش گرفت و گفتم شاید منم خوشم بیاد انجام بدم بعد شروع کرد به زل زدن به من گفت میای بکنیم گفتم چی گفت همون کارای بدبدی که زن و شوهرا میکنن گفتم آره بعد گفت تو زن شو منم شوهر گفتم باشه گفت رو تخت بخواب تا بیام بعد رفت دسشوییو اومد بیمقدمه گفت شلوار و شورتتو درار منم با میل و ناز اینکارو کردم بعد کیرشو که 16 سانتی بود دراورد بعد از اون همه خیار بالاخره کییییر گفت اول باید اینو بخوری بعد گفتم علی من همه این چیزارو میدونم بعد یخ کرد تا 5 ثانیه هیچی نگف بعد یهو گفت چه بهتر و سرمو آورد جلو کیرش اول یکم سرشو لیسیدم بعد کردم تو دهنم 3_4 دقیقه ساکیدم بعد به پشت منو خوابوند و جا کرد توش راحت رفت تو خیارا کار خودشونو کرده بودن تا ته میکرد تو و در میاورد آه و ناله هردومون بلند شده بود وای چ حالی میداد یکم کلفت بود و درد داشت اما خوب بود بعد منو سگی نشوند و تا ناموس تلمبه زد 5 دقیقه قشنگ کرد و گفت بریزم تو و منم گفتم همشو بریز تو و کونمو آب بندی کرد بعد اون ماجرا هفته ای دوبار بهش میدادم یا براش ساک میزدم والان دو تا تابستونه که میرم اونجا و علی منو خیلی کرده خیلی الان بزرگ تر شدم اما نمیزارم موهام دراد که اذیت کنه و تنها دقدقم سربازی علیه اگه خواستین خاطره های دیگه هم میزارم نوشته
0 views
Date: August 26, 2018