سلام اسم من هومنه قبلآ هم از خاطراتم واسطون نوشتم که البته مورد لطف بعضی از دوستان قرار گرفت و فرمودند که خالی بندیه و دروغه. ولی وجدانآ نمام اینایی که نوشتم براتون عین واقعیته و برام اتفاق افتاده. من هم از کردن لذت میبرم هم از دادن دست خودمم نیست هر کدومش تو شرایت خاص خودش حال میده.بگذریم: قبلآ هم گفته بودم که چهره و اندامم جوریه که اطرافیانمو جذب میکنه اینو از نگاه و حرفاشون می قهمم. تقریبآ 2 یا3 هفته پیش بود شب خونه یکی از دوستام دعوت بودم بعد از مهمونی خدا حافظی کردم و راه افتادم ساعتای 1 شب بود گفتم قبل از خونه رفتن یه چرخی تو خیابون بزنم بعد برم خونه. تو مسیر یه کافه بستنی رو دیدم که باز بود ماشینو پارک کردم و رفتم یه ژله بستنی سفارش دادم همینجور که وایساده بودم تا بستنیمو بگیرم یه پسره اومدو سفارش داد و وایساد کنارم.یه نکاهی بهم انداخت و لبخند زد. قیافش با مزه بود هیکلشم خوب بود. بستنیشو زود تر از من گرفتو برگشت که بره منم زورم گرفت وبهش پروندم:خدا شانس بده دیر اومدی زودم رفتی اونم برگشتو گفت خوشتیپی همینه دیگه. بستنیمو گرفتم رفتم بیرون پیش ماشین داشتم میخوردم که اومد پیشم و گفت:چرا عصبی هستی؟ناراحتی من زودتر گرفتم؟گفتم نه بابا بی خیال یه چیزی گفتم تو هم که خوب چیزی گفتی.خندید و گفت:خوب چیزی هم هستم نه؟ گفتم:گفتم به شرطی که مو نداشته باشی بدک نیستی.خوشش اومد و گفت :نا قلا تو هم خوب مالی هستیا.خلاصه خندیدیمو بستنیمون که تموم شد خدافظی کردیم و سوار ماشین شدم. حرکت که کردم دیدم داره پشت سرم میاد یه کم جلو تر اشاره کرد وایسا منم زدم کنار اومد کنارم و گفت:می خوای بهت ثابت کنم از اون چیزی که فکر میکنی مال ترم؟پیش خودم گفتم حالش خوب نیست بزار ردش کنم بره گفتم: اره گفت شمارتو بده منم دادم و حرکت کردم.نزدیکای خونه بودم که زنگ زد . گفت:من حاظرم الان نشونت بدم خالی نمیبندم.میای؟خونه هستم تنها هم هستم میای؟منم کرمم گرفته بودو دل به دریا زدمو گفتم باشه میام. ادرسش دور نبود زود رسیدم بهش زنگ زدم اومد دم در و تعارف کرد رفتم تو همچین یه مقدار استرس هم داشتم که اونم فهمیده بود و گفت: راحت باش اینجا هیچ خبری نیست من تنهامو ناراحت نباش کسی کاریت نداره اومدی بکنی نهایتشم یه دست هم میدی با خنده گفت. وقتی اینو گفت تو دلم هری ریختوگفتم :مگه تو از این کارا هم بلدی؟ گفت:کدوم کارا؟گفتم:کون کردن.گفت:به اختیار داری یه دست کشید به کونش و گفت:همینطور که کون توپی دارم چرخید و کیرشو از رو شلوارکش گرفت و گفت:کیر با حالیم دارم. منم که دیگه داشتم قاطی میکردم مونده بودم انجا اومده بودم بدم یا بکنم؟ البته با هر دوتاش موافق بودم. ولی وقتی شورتشو در اورد و اومد نزدیکم و کونشوکرد بهم فهمیدم که باید چیکار کنم. راست راستی عجب کونی بود قلمبه و صافو و بدون مو . منو بلند کردو شروع کرد به در اوردن لباسام منم داغ داغ شده بودم زود لخت شدیم سریع رفت پایین و کیرمو کرد تو دهنش و وااااااااای همچین میمکیدش که گفتم الان کنده میشه. ولی انصافآ عالی ساک میرد بدنش کاملآ بی مو بود و صاف. من نشستم رو مبل اونم رفت چراغو خاموش کنه که دیدم نه بابا کیرشم توپه.وقتی برگشت قبل از اینکه بشینه و ادامه ساکشو بزنه کیرشو گرفتم تو دستم هنوز نیمه شق بود دیگه دست خودم نبود سرمو بردم جلو دهنمو باز کردم ………..کیرش تو دهنم بود . حال میداد اونم خیلی خوشش اومده بود با کیرش همه دهنم پر شده بود یه کم مکیدمش و با زبونم باهاش بازی کردم صداش در اومد و می گفت:جوووون بوخور بوخور یواش یواش سفت شدن کیرشو تو دهنم حس میکردم داشت بلند میشد دیگه نصفش بیشتر تو دهنم جا نمیشد کلفت شده بود و سفت مثل سنگ. هی عقب و جلو میبردش تو حلقم.دستمو گرفت و رفتیم رو تخت کیرمو گرفت مال منم دست کمی از اون نداشت از جریان خون توش داشت میترکید. خوابوندمش رو تخت تا اومد به خودش بیاد یه تف زدم به سوراخ کونم و نشستم رو کیرش .سر کیر گرم و با حالشو رو سوراخ کونم حس میکردم .هم شکه شده بود هم خر کیف.یه کم خودمو فشار دادم پایین رو کیرش اونم فشار داد بالا که یه درد امیخته با شهوت و لذت همه بدنمو فرا گرفت.کیرش تو کونم بود تا ته . دیگه خودش به تنهایی بالا و پایین میکرد و منو میکرد .کیرش سنگ سنگ شده بود و سوراخ من باز باز .جوری که کیرش به راحتی تا ته ته میرفت تو کونم و میومد بیرون خیس خیس بود .از رو کیرش بلند شدم و دمرو خوابیدم بهش گفتم یه کم لای پایی بکن اونم نه نگفت و یه تف گنده انداخت لای کونم و با دستش پخشش کرد و کیر محشرشو گذاشت لای پام .منم واقعآ لذت میبردم از اینکه کیرشو لای پام حس میکردم .میرفتو میومد و میخورد به تخمام واقعآ لذت داشت.گفت:حالا بکنم تو کونت؟گفتم:اره. بادستاش لای کونمو باز باز کرد کیرشو گذاشت رو سوراخم فقط یه کم فشار داد و تمام کیرش رفت نو کونم لیز لیز بود.خوابید رومو شروع کرد به کردن کونم همچین محکم میزد که صدای برخوردش با باسنم بلند شده بود بعدش دست انداخت زیر لگنم و کشید رو به بالا و منو چار دستو پا کردو تلمبه زد محکم میزد جوری که تخماش میخورد به سوراخم و بیشتر حشریم میکرد. کیرشو کشید بیرونو گفت:حیفه بذارم ابم به این زودی بیاد .حالا پاشو ببینم تو چیکارا بلدی؟ منم که کیرم در حال انفجار بودامونش ندادمو خوابوندمش و کیرمو گذاشتم دم سوراخشو فشار دادم تو.منتطر اعتراض یا دادش بودم که دیدم نه سوراخش خوب شل هست و دردی براش نداشته. خوب این مدلی که کردمش برگشتو پاشد سر پا و خم شد گفت ایستاده بکن حال میده منم چشم گفتم و کردم راست میگفت حال میداد من زیاد خودمو نگه نداشتمو تمام ابمو خالی کردم تو کونش که کمم نبود اخه من معمولآ ابم زیاد میاد. حالا دوباره نوبت اون بود که منو بکنه که نیازی به گفتنش نبود و سریع منو چرخوندو گفت :تو هم ایستاده کون بده منم گفتم بکن.دوباره کیرش رفت تو کونم با این تفاوت که چون ابم اومده بود یه کم لذتم کمتر شده بود .اونم این موضوع رو فهمید و خیلی کشش نداد و ابشو تمام و کمال ریخت رو کونم و کمرم وااااای که چه گرم و با حال بود.بعدشم با حم رفتیم حمام و تو حمام هم باز من کیرشو خوردم وحالشو بردیم.بیرون که اومدیم میخواستم لباس بپوشم که گفت بذار یه کم دیگه کیرتو بخورم منم گفتم بیا بوخور . لا مصب عجب ساکی میزد خوب که خوردش و مکیدش دیدم داره ابم میاد بهش گفتم داره میاد ولی گوشش بدهکار نبود منم خودمو ول کردمو همه ابمو ریختم تو دهنش اونم دیگه بیرونش نریخت و همه رو خورد وااااااااای که چه حس توپی بود.اونشب سکس خوبی بود و به هر دومون حال داد از هم قول گرفتیم که بازم تکرارش کنیم.تا فرداش که راه میرفتم تو سوراخم هنوز کیرشو حس میکردم البته درد هم داشت ولی خوب بود. از دوستای عزیز که وقت میذارنو خاطرات منو میخونن خواهش میکنم نظرشونو حتمآ بنویسن ولی لطف کنن فحش و نا سزا ننویسن.اخه فحش دادن تو هر شرایطی کار نا درستیه و توهین به شخصیت دیگرانه. اینم بدونین که میل به هم جنس تو وجود خیلیها هست و خیلیها این کارو میکنن ولی باز گو نمیکنن امامن میگم. و یقین داشته باشین اینایی که نوشتم خالی بندی و داستان نیست و واقعآ برام اتفاق افتاده در اینده خاطرات سکس با غیر همجنسامم مینویسم تا فکر نکنین من صرفآ همجنسباز یا کونیم.
0 views
Date: April 19, 2018