تازه 18 ساله شده بودم و رفتم سربازی با یه دیپلم تخمی بعد از آموزشی افتادم توی یکی از شهرهای شمالی بخاطر خوش خطی و شاید هم خوشگلی شدم منشی گروهان جناب سروان هم که بچه جنوب بود خیلی هوامو داشت من یه پسر ظریف و سفید و بور چشم سبز که خیلیها چشمشون دنبال من بود شبها بعد از شام موقعی که خاموشی میزدند من میرفتم توی دفتر گروهان و کارهای فردا صبح رو راست و ریس میکردم نامه هارو بایگانی میکردم یکی از همین شبها افسر نگهبان فرمانده خود من بود که دیده بود چراغ دفترش روشنه اومد توی دفتر که منم با شلوارک و بدون بلوز توی دفتر بودم چون هوا بدجور گرم و شرجی بود وقتی اومد توی دفتر من هول شدم و خواشتم لباسم رو بپوشم که گفت راحت باش منم فقط بلیزمو انداختم رو دوشم و سلام کردم گفت چرا نخوابیدی من گفتم آخه شبها کارهای فردا رو انجام میدم نشست پشت میزش گفتم جناب سروان چای تازه دمه بریزم که گفت نه هوا گرمه یه سیگار روشن کرد که براش فندک زدم گفت تو سرباز خوبی هستی و من خیلی بهت علاقه دارم و بهت پوئن زیادی دادم راست میگفت تنها سربازی که موهاش بلند بود من بودم و ماشین زیر پام بود و راحت میرفتم بیرون و ازت خیلی راضی هستم فردا بعد صبحگاه چند نفر بیار اطاق بایگانی رو خالی کن کمدهاشو بیار توی دفتر و تخت و کمدتو بیار توی اطاق بایگانی نمیخواد توی آسایشگاه بخوابی فقط یه قولی بده گفت چشم چه قولی گفت قول بده که همیشه مرتب باشی و موهای بدنتو همیشه شیو کنی کمی خجالت کشیدم و گفتم چشم سیگارشو خاموش کرد یه دستی به پشت سرم کشید و ادامه داد تا بالی کونم و رفت فردا صبح بعد صبحگاه چند نفر رو آوردم و اطاق رو تمیز کردند و تخت و کمدمو آوردم توی اطاق بایگانی که دیگه شده بود اطاق استراحت خودم بعدشم رفتم حمام توی دفتر حمام و دستشویی بود با ژیلت صورت و موهای کم سینه خودم رو اصلاح کردم و دو دل بودم موهای دست و پام رو بزنم یا نه دل رو زدم به دریا و موهای دست و پام رو هم زدم خودم از سفیدی تنم حال میکردم کاملا اندامم شده بود یه دختر 16 ساله با سختی موهای کونم رو هم تراشیدم آینه رو گذاشتم رو زمین و کامل دور سوراخ صورتی کونم رو صاف کردم خودمو خشک کردم و لوسیون به تنم زدم که جوش نزنه عصری توی دفتر بودم که جناب سروان اومد درو پشت سرش بست و گفت خب مثل اینکه از اطاقت راضی هستی منم گفتم ممنون بله راحته گفت قولت رو که یادت نرفت روم نمیشد تو چشمای میشی اون نگاه کنم گفتم نه خیر به قولم عمل کردم اومد جلوم و با اون قد بلندش که صورت من تا روی سینه اون میشد سرم رو گرفتم بالا توی صورتش نگاه کردم نگاهش خیلی مهربون و شهوتی بود سرخ شدم و گرمای تنش به صورتم میخورد دستش رو آورد به پایین تیشرتم و کشید بالا و از تنم در آورد گفت اووووووووووووف چه تمیز و سفید چه نوک سینه های صورتی نازی داری فقط لبخند زدم دستشو گذاشت رو شونه هام و منو چرخوند پشتم بهش شد کمر شلوارکم رو گرفت و با شورتم کشید پایین این دفعه گفت آهههههههههههههههه جوووووووووووووووووووووووووووووووووووون چه کون نازی وای ی ی ی ی ی دست کشید به لپ کونم و کمی چاکشو باز کرد دستشو کشید لای درز کونم کمی سوراخ کونم رو قلقلک داد با انگشت فشار داد لباشو گذاشت روی شونه هامو میک زد با زبون پشت و زیر گردمنو لیس زد داغ داغ شده بودم و پاهام سست شده بود و میلرزیدم از لای پام دستشو آورد رسوند به خایه هام و آروم کشید به سمت عقب کمی دردم اومد آخ گفت جون چرخوند و کیر کوچیک و صورتی منو گرفت توی دستهای بزرگ و قویش مالید و قشارش داد گفت جون چه دول نازی وقتی گفت دول خجالت کشیدم که کیرم خیلی کوچیکه در حالت راست بودن 7 سانت نمیشه خایه هام هم خیلی کوچیک و آویزون بود من مثل جوجه تو بغلش گم شده بودم سروان با اندام ورزیده پوست برنزه قد 190 100 کیلو وزن و ورزشکار بدن مو دار لباسهاشو درآورد و از روی شرت یه کیر خیلی بزرگ خودنمایی میکرد شورتش رو کشید پایین وای کیرش با سر بزرگ و قهوه ای تیره و خایه های سفت بزرگ جلو روم بود نمیتونستم نگاهش نکنم چسبید بهم کیرش بالای شکمم بود دستشو انداخت زیر بغلم بلندم کرد نشوند رو میز من کلا 55 کیلو بیشتر نبودم مثل یه دختر بچه تو دستاش بودم خوابوند منو رو میز پاهامو باز کرد سوراخ صورتی کونم رو میمالید دوباره بغلم کرد انگار چیزی یادش افتاده بود منو برد توی دستشویی و گفت با شلنگ آب گرم توشو بشور خجالت کشیدم گفت من میرم بیرون تو بشور بیا چند بار با فشار آب گرم رو توی کونم پر و خالی کردم و با شامپو توشو شستم اومدم بیرون نشسته بود رو صندلی و کیرش راست و برافراشته جلوش خودنمایی میکرد رفتم جلوش سرم رو فشار داد رو کیرش حتی سرش توی دهنم جا نمیشد به زحمت لیس زدم و سرش رو میک زدم رگهای کیرش متورم شده بود و دو دستی کیرشو میمالیدم منو خوابوند رو تخت و پاهامو داد بالا انگشت کلفتش هم بزور میرفت توی کونم با اینکه با آب گرم سوراخو رو شسته بودم و نرم شده بود ولی بازم تنگ بود بازی انگشتش رو توی کونم حس میکردم دولم سفت شد با دو انگشت دولم رو میمالید از نوک کیرش داشت آب میزد بیرون سر کیرش رو چسبوند به سوراخ کونم مالید و بالا پایین کرد لیز شده بود سرش رو فشار داد نفسم بند اومد دوباره و دوباره چند بار آروم فشار داد گفت جون چه کون تنگی داری ساسان این کون فقط مال منه منم گفتم مال تو من زن تو میشم با یه فشار سر کیرش رفت توم تمام تنم درد گرفت نفسم بالا نمی اومد وای چقدر بزرگه کیرت کشید بیرون و دوباره فرو کرد تا نصفه رفت صدام در نمی اومد حس کردم لگن کونم داره میشکنه تا ته کیرشو کرد تازه فهمیدم که یه دریچه دیگه توی کونم هست که کیر گندش از اون دریچه هم رفت تو میخورد به یه ناحیه از کونم که با هر ضربه به اون ناحیه پاهام سست میشد و آب دولم آروم روان شده بود وای خایه هاش به کونم میخورد تلمبه هاش تند شد من مثل یه کودک زیر کیرش گاییده میشدم تلمبه هاش تندتر شد چند دقیقه مثل جنده منو میکرد آبش که داشت می اومد ضربان کیرش رو حس میکردم و بعدش هم مایع گرم که کونم رو پر کرد تنم سست شده بود و بدون اینکه متوجه بشم آب دول منم داشت آروم میریخت کیرش کمی شل شد و خود بخود از کونم اومد بیرون جون نداشتم بلند بشم رفت خودشو شست من رو شکم رو لبه تخت بودم لباساشو پوشید و از لپم بوس کرد من چشمام بسته بود و کمی اشک از گوشه چشمم میریخت بهم گفت مرسی مطمئن باش برات صد برابر جبران میکنم و البته جبران کرد و بعدا براتون می گم چه جوری ولی این مرد من یک مرد داغ بود و برام کلی لباس زیر دخترونه و توری و جوراب شلواری دامن کوتاه و تقریبا یه ساک لباسهای سکسی خرید و هر روز آخر وقت با من سکس داشت و هر روز هم برام کادو میگرفت و بارها با هواپیمای نظامی منو مرخصی میفرستاد چندین بار هم توی خونشون منو گایید نوشته
0 views
Date: February 12, 2020