ماجرا بر میگرده به ۲ سال پیش ۱۶ سالم بود بدنی رو فرم و سفید سفید تو کار گی نبودم اصلا نمی دونستم چیه چند وقتی بود یه حموم زده بودن تو شهر حموم خصوصی لوله ها خونه ریخته بود بهم نشتی داشت گفتن برو حموم عمومی منم کنج کاو سر ظهر بود که رسیدم دم درش رفتم یه اقایی یه کارت بهم داد گفت هر موقع دوس داری بیا بیرون پرسید چی می خوای هرچی لازم داری بگو کیسم خواستی میان برات میکشن من خرم گفتم باشه بگو بیاد یه چند لحظه ایی مکث کرد گفت اخ یادم نبود دلاک مریضه پسرش اینجاس اگه واجبه بگم اون بیاد گفتم یکی بیاد دوتا کیسه بکشه پشت ما گفت حله فقط اومد به موردی بر خوردی یه زنگ کنارته بزن تا بیام گفتم باشه رفتم مثل حموم هایه تو خونه بود سکو داشت دوش توشم داغه داغه چند دقیقه ایی دیدم در زد شرتمو پوشیدم درو باز کردم یه پسر تقریبا ۲۳ ساله ایی قد بلند رنگ پوستشم سیاه پاهاشم پره مو اومد تو سلام کردمو کیسه برداشتو پشتمو کیسه کشیدو گفت ماساژ بدم گفتم جهنم ماساژ بده یکم ماساژ داد دیدم برامدگی رو لنگش داره بزرگو بزرگ تر میشه نمی دونم چرا کنجکاو بودم کیرش چه شکلیه منگ خواب بودم که یه درد شدیدی احساس کردم گفتم چیکار میکنی گفت داد نکش خوشگله خواستم یکم حال کنیم پاشدم گفتم برو گمشو بیرون دیدم چسبید بهم گفت ناز نکن بزار دیگه دو دل بودم که دسش رفت رو کیرم گفتم نکن ول کن یکم مالید داغ شدم تو گوشم گفت فقط لاپایی باشه عشقم نمی دونم چی شد قبول کردم تا دید هیچی نگفتم شرتمو در اورد لنگ خودشم در اورد تازه فیهمیدم عجب گوهی خوردم یه کیر سیاه پره پشم کلفت دراز جلوم سبز شد بلد نبودم بخورم دوش باز کرد زیر دوش میخوردم تو لذت خر شدم گفتم بکن توش اون خرم مثل گرگ بهم حمله کرد خوابوندم پاهامو انداخت رو شونش سرشو کرد تو از درد اومدم داد بزنم دسشو گذاشت رو دهنم تا دسته فرو کرد از درد داشتم میمردم یهو ابش اومد یکم خوابید روم بعدشم پاشد لنگشو بستو رفت بود اب منی کل حموم ورداشته بود نایه بلند شدن نداشتم از کونم خون اومده بود به زور پاشدم خودمو شستم به خودم فوهش دادم اومدم بیرون حساب کردمو اومدم بیرون دیدم با موتور دم در وایساده گفت بیا برسونمت اخم کردم اومد پایین بوسم کرد گفت تو مال منی اخم نکن و ما شدم کونیه اقا پدرام نوشته
0 views
Date: August 26, 2018