سلام من مهران هستم این داستان کون دادن من من یه کونی بی غیرتم پس هر چی دوست دارین بگین این جریان راست و دروغش به قضاوت شما ولی حقيقت فقط من برای جذابيت یکم اب و تاب دادم من 23 سلام از 15 سالگی کون دادم این جریان مال امسال نود و پنج من تو یه خانواده پنج نفری هستیم خودم و دو خواهر و پدر و مادرم مادرم چهل و هشت سالش من کوچک ترین بچه خونم و الان تنها چون خواهرام ازدواج کردن رفتن من هميشه یکی از سوژه های جقم مادرم چون به زن توپل و گوشتی با یه کون گندس و داستان های شهوانی اما نه دوست دارم مادرم و بکنم نه کسی بکنتش فقط به یادش جق میزنم من مادرم یه زن توپل با قد 168 و فکر کنم 87 کیلو و یک تیپ معمولی چادری همیشه با یکم ارایش و تمیز میره بیرون یه بار باهام رفتیم برای من کت و شلوار بخره واسه عروسی دختر خالم اون روز یه مانتو شل لخت با شلوار کشی مشکی چسبون پوشید چادرشم سر کرد رفتیم منم مثل همیشه شلوار لی تیپ اسپرت رفتیم بازار هرز گاهی چادر میچسبید به کونش کونش بدجور طلق طلوق میکرد کیرم راست شده بود شق درد داشتم من همیشه اینجور موقعه ها چشم میچرخونم به ببینم کی نگاش میکنه حال منم یه لحظه با یه پسر چشم تو چشم شدی که اون همون موقعه یه اوف گفت وقتی فهمید من فهمیدم از ترس زرد کرد که من یهو بهش لبخند زدم مونده بود چیکار کنه بی صدا از ما زد جلو جلوتر وایستاد باز امد پشت ما اینبار به من چشمک زد منم جوابش و دادم دیگه پرو شده بود پشت ما میمود یه جا یه دستی به کون من زد یه کاغذ داد دستم توش شماره نوشته بود و ازم خواهش کرد بود الان بهش اس بدم که من ترسیدم ندادم اون روز امدیم خونه من شبش بهش اس دادم خودم و معرفی کردم گفت چرا اون موقعه ندادی گفتم شارژ نداشتم گفت کون نرمی داری به مامانت رفته گفتم خوشت امد گفت خیلی خلاصه باهم تا صبح اس بازی کردیم و قرار شد فردا من برم پیش بریم بیرون رفتم باهام رفتیم پارک یکم توج پارک دستش کرد از پشت تو شلوارم کونم و مالوند و بعدش رفتیم تو یه خونه که میگفت ماله مادر بزرگم اونجا شروع کردیم باهم حال کردن کیر گنده ای داشت کلفت امسال تا الان چهار بار شده که منو کرده نوشته
0 views
Date: August 23, 2018