کون دادن حمید به اشکان

0 views
0%

اون شب حمید و اشكان كنار هم بودن با هم داشتن یه فیلم نگاه میكردن اما حمید همه فكرش در گیر بود داشت گذشته رو مرور میكرد حمید و اشكان از بچگی با هم دوست بودن اونا باهم بازی میكردن تفریح میكردن و از وقتی به شانزده سالگی رسیده بودن با هم دنبال دخترا میرفتن هیچكدومشون یادشون نیست كه كدومشون پیشنهاد داده بود ولی یه روز كه هر دو خیلی حشری بودن با هم دیگه كیر كیرك بازی میكردن اونا خودشون رو به هم میچسبوندن و كیراشون رو به هم میمالیدن بعدها شلوارشون رو هم در میاوردن و كیرشون رو میزاشتن لای پای هم دیگه ولی همیشه از جولو چون هر دو شون از كونی شدن میترسیدن بعد یكیشون پیشنهاد كرده بود كه از عقب لای پای هم بزارن اولش به خاطر این كه هیچ كدوم كونی نشن زود كیرشون رو میزاشتن لای پای هم و بعد اون یكی میومد رو و چند بار جاهاشون رو عوض میكردن تا هیچكدوم نتونن بگن كه بیشتر بالا بودن بعد كیرشون رو میمالیدن به كون هم ولی هیچ وقت هیچ كدوم بیشتر از اون یكی بالا نبود آخه توی محلشون دو تا دوست بودن به اسم سعید و شهرام اونا هم مثل اشكان و حمید با هم بودن ولی اولین باری كه تصمیم میگیرن از عقب بزارن لای پای هم سعید وقتی میزاره لای پای شهرام دیگه نمیزاره شهرام هم این كار رو بكنه و بعد هم به شهرام میگه باید بزاری بكنم توی كونت وگرنه به همه میگی كه تو رو كردم و شهرام هم از ترس این كه سعید به كسی نگه به سعید كون میداده سعید هم چند بار دوستای نزدیكش رو آورده بود كه شهرام رو بكنن و شهرام هم از ترس این كه سعید توی محل به كسی نگه مجبور بود به دوستای شهرام كون بده تازه براشون كلی هم پول خرج میكرد و همه فهمیده بودن كه شهرام به سعید كون میده حمید هم همیشه نگران بود چون خودش دهن قرصی داشت ولی از اشكان مطمئن نبود اگه اشكان میرفت و به كسی میگفت دیگه كسی حرف حمید رو باور نمیكرد اون وقتها وقتی توی یه جای خلوت به هم میرسیدن شروع میكردن از پر و پاچه هایی كه دیده بودن دید زدن همسایه و رون لخت زنهایی كه توی مهمونی ها دیده بودن باهم اون قدر حرف میزدن تا كیرشون راست میشد و میرفتن توی بغل هم اما خیلی وقت بود كه دیگه احتیاجی به بهانه نداشتن تا توی یه جای خلوت به هم میرسیدن دستاشون توی كمر هم حلقه میشد به هم میچسبیدن و كون و كیر هم رو میمالیدن حمید میرفت روی اشكان و كیرش رو میزاشت لای كون اشكان یه كم بازی میكرد و بعد اشكان میومد روی حمید و كیرش رو لای كون حمید میزاشت و با دستش كیر حمید رو میگرفت و بعد آب حمید میومد روی دست اشكان و آب اشكان روی كون حمید اشكان با مهربونی بلند میشد و اول كون حمید رو پاك میكرد بعد دست خودش رو تمیز میكرد و همیشه وقتی آب حمید میومد و آب اشكان میریخت روی كون حمید حمید پشیمون میشد و فكر میكرد كه چون هیچوقت آبش رو روی كون اشكان نریخته پس اون بشتر از اشكان كونی میشد ولی رفتار اشكان كه با مهربونی حمید رو تمیز میكرد و براش آب میوه میاورد و رفتار مودبانه ای داشت باعث میشد كه حمید این افكار رو دور بریزه اون شب یه فیلم دیده بودن توی اون فیلم یه دختری بود كه كس نمیداد و با چند تا پسر بود و به پسر ها فقط كون میداد ولی آخر فیلم یه پسر زرنگی پیدا شد و كس اون دختر رو كرد اون پسر كیرش خیلی بزرگ بود اون قدر بزرگ بود كه وقتی راست میشد از كلفتی و بلندی اون قدر سنگین میشد كه به شكم پسر نمیچسبید همیشه نیمه راست بود درست مثل كیر اشكان ولی كیر اشكان سفید بود و خیلی خوشگل تر بود اشكان و حمید با دیدن این فیلم چند بار با هم حال كرده بودن ولی این صحنه آخر به قدری قشنگ بود كه چند بار دیدنش كس دختر اون قدر تنگ بود كه وقتی پسره كیر بزرگش رو داخلش میكرد صدای پاره شدنش میومد و پسر كه داشت كس به اون تنگی رو میكرد از فرط شهوت و لذت بیهوش شده بود و دختره كه با همه وجودش كیر رو درون خودش جا میداد از شدت لذت فریاد میكشید و كمر پسر رو به سمت خودش میكشید تا بیشتر كیر رو داخل خودش حس كنه حمید و اشكان بازم دستاشون توی كمر هم قفل شد اشكان با لذت لبهای حمید رو بوسید و حمید برای اولین بار اون قدر از این بوسه خوشش اومد كه دلش نمیخواست تموم بشه حمید به فریاد های دختر فكر میكرد و دلش میخواست اون درد رو حس كنه تا مثل اون دختر فریاد بكشه اما از كونی شدن میترسید با بی میلی رفت روی اشكان و كیرش رو لای كفل اشكان گذاشت یه تكون داد و سریع اومد پایین اشكان رفت روی حمید گردن حمید رو بوسید زبونش رو گذاشت وسط ستون فقرات حمید و تا وسط كونش اومد پایین و سوراخ كون حمید رو بوسید این همون كاری بود كه توی فیلم پسره با دختره كرد حمید داشت كیف میكرد دلش میخواست اشكان كیرش رو تا انتها بكنه داخل كونش ولی اشكان این كار رو نكرد اشكان به حمید گفت اجازه میدی یه كم بكنم توی كونت حمید هم بلافاصله گفت نه آخه از كونی شدن میترسید ولی بلافاصله پشیمون شد اشكان هم نمیخواست حمید رو ناراحت كنه و شروع كرد به مالیدن كون حمید حمید هم آرزو میكرد كاش یه بار دیگه اشكان ازش بپرسه تا بهش اجازه بده كه تا ته بكنه توی كونش ولی اشكان چیزی نگفت كمرش رو آورد بالا تا اشكان خودش بدون اجازه بكنه ولی اشكان میترسید كه حمید رو ناراحت كنه فكری به نظرش رسید به اشكان گفت حالا نوبت منه اشكان هم بلافاصله اومد و دراز كشید حمید رفت روی كون اشكان به اشكان گفت اجازه میدی یه كم بكنم توی كونت اشكان گفت به شرط این كه هرچه قدر كیرت رفت توی كون من من هم همونقدر بكنم توی كونت حمید خوشحال شد سر كیرش رو گذاشت دم سوراخ اشكان و یه فشار كوچیك داد كیر اشكان كوچیك بود و یه كم سر كیرش رفت توی كون اشكان اشكان گفت آخ چه قدرش رو كردی تو حمید گفت نصف كیرم توی كونته و یه فشار دیگه داد سر كیر حمید رفت داخل كون اشكان اشكان دوباره پرسید حمید كه طاقت نداشت گفت همه كیرم توی كونته و زود كیرش رو در آورد و گفت بیا حالا نوبت توست اشكان بلند شد و حمد سریع دراز كشید اشكان روی زانو بود و حمید دمرو خوابیده بود كه چشم حمید به كیر اشكان افتاد دلش لرزید یاد اون فیلم افتاد كه دختر كیر پسره رو گرفته بود توی دهنش و با لذت مك میزد دلش میخواست كیر اشكان رو بزاره توی دهنش ولی باز اون ترس افتاد به جونش اشكان دستش رو آورد به سمت كیر حمید آروم حمید رو یه پشت خوابوند و كیرش رو بوسید و آروم كیر حمید رو توی دهنش گذاشت حمید فهمیده بود كه اشكان میدونه حمید از چی میترسه و دیگه خیال حمید راحت شده بود حس میكرد كه اشكان رو خیلی دوست داره كیر اشكان رو گذاشت توی دهنش و با لذت شروع كرد به مك زدن كیر اشكان دوباره دمرو شد اشكان روی دو زانو نشست و حمید كیر اشكان رو تو دهنش كامل جاداده بود و اشكان هم دستاش رو گذاشته بود روی كون حمید و سوراخش رو میمالید پشت حمید داشت میلرزید دلش میخواست همه كیر اشكان داخلش باشه توی چشمای اشكان نگاه كرد مطمئن بود كه اشكان از چشمای حمید میفهمه حمید چی میخواد اشكان رفت روی حمید كون حمید رو مالید كیرش رو گذاشت روی سوراخ كون حمید و آروم فشار داد حمید دردش میومد گفت آخ اشكان فشار نداد گفت چیه عزیزم دردت اومد حمید دیگه نمیترسید از اشكان مطمئن شده بود گفت دردش رو دوست دارم فشارم بده اشكان بیشتر فشار داد حمید یاد اون فیلم افتاد همه حس اون دختر توی فیلم رو حس میكرد این تنها دردی بود كه خیلی دوست داشت اشكان بیشتر فشار داد كلاهك كیر اشكان توی كون حمید بود و حمید داشت فریاد میكشید اشكان گفت دردت اومد حمید دوباره گفت دردش رو دوست دارم فشارم بده اشكان بیشتر فشار داد نصف كیر اشكان توی كون حمید بود سوراخ كون حمید داشت میتركید ولی حمید فریاد میزد تا ته بكن اشكان كفل حمید رو میمالید و بیشتر فشار میداد حس كرد دیگه داخل نمیره ولی هنوز یه كم از كیرش بیرون بود و حمید میگفت تا ته بكن حمید دلش میخواست مثل توی فیلم كه اون پسره وقتی تا ته كرده بود توی كس دختره و شكمش به كس دختره میخورد شكم اشكان به سوراخ كونش بخوره بازم گفت تا ته بكن اشكان گفت دیگه نمیره حمید یه كم كونش رو آورد بالا و اشكان كفلای حمید رو بیشتر باز كرد حالا همه كیر بزرگ و كلفت اشكان توی حمید بود حمید از این كه كیر به این قشنگی تا آخر توی كونشه مست شده بود و اشكان از این كه بعد از چند سال به آرزوی خودش رسیده كیف میكرد اشكان عاشق كون حمید بود كون حمید خیلی قشنگ بود خوشگل و سفید و تنگ اگه بین صد تا دختر بود هر آدم با سلیقه ای كون حمید رو انتخاب میكرد و اشكان مدتها بود كه عاشق كردن كون حمید بود و برای كون حمید همه كاری كرده بود و حالا همه كیر اشكان توی كون حمید بود هر دو مست بودن هردو یاد اون فیلم افتادن توی اون فیلم وقتی پسره كیرش رو تا آخر توی كس دختره كرده بود همونجا مونده بود و تكون نمیخورد آخه دختره گفت تكون نخور دلم میخوا كیرت رو حس كنم و حمید هم دلش میخواست حالا كه همه كیر اشكان توی كونشه از این كیر لذت ببره و اشكان هم این رو میدونست تكون نمیخورد انگار كه كیر اشكان قفل شده بود توی كون حمید اشكان كفل حمید رو میمالید و حمید داشت كیف میكرد حالا دیگه هر دو دلشون میخواست آبشون بیاد هردو فیلم رو دیده بودن و اشكان میدونست حمید چی میخواد اشكان همه كیرش رو یه دفعه از كون حمید بیرون كشید و بلافاصله دوباره داخل كرد و با آرومی تا آخر كرد توی كون حمید هر دفعه كه عقب میومد تا آخر كیرش رو در میاورد و هر دفعه كه داخل میكرد به آرومی داخل میكرد و وقتی تا آخر میرفت توی كون حمید یه دفعه همش رو بیرون میكشید هر بار تو كردنش چند دقیقه طول میكشید ولی بیرون اومدنش توی یك لحظه بود حمید هم هر بار كه خالی میشد پشتش میلرزید و هربار كه پر میشد میگفت اشكان دوستت دارم و اشكان هربار كه بیرون میكشید میگفت حمید دوستت دارم و وقت داخل كردن میگفت قربون كونت برم تا این كه هر دو تا شون داغ شدن اشكان كیر حمید رو گرفت توی دستش و اب حمید اومد توی دست اشكان و همون وقت آب اشكان پاشید روی كون حمید حمید دوباره یاد فیلم افتاد اون پسره وقتی كه آبش اومد و خوب كیرش خالی شد كیر خواب رفتش رو دوباره به كس اون دختر فشار داد و اشكان این رو فهمید و دوباره به كون اشكان فشار آورد فقط یه كم سر كیر اشكان داخل كون حمید شد و حمید داشت لذت میبرد اشكان دم گوش حمید گفت توی این چند سال آرزوی كردن كون تو برام یه رویا شده بود من عاشق توام و حمید هم اعتراف كرد كه اگه ترس از كونی شدن نبود همون روز اول بهت میدادم میترسیدم كه به همه بگی من از وقتی چشمم به كیرت افتاد دوست داشتم یه روز منو بكنی اشكان گفت من حتی حاضر بودم همه عمرم تو منو بكنی برای این كه فقط یه بار كونت رو بكنم من عاشقتم و مطمئن باش من همیشه دوستت دارم تو برام یه عشقی اشكان بلند شد كون حمید رو تمیز كرد یه پتو انداخت روی حمید دیگه داشت صبح میشد حمید چشماش گرم شده بود وقتی چشماش رو باز كرد دید اشكان براش صبحانه رو آماده كرده و آب میوه براش گرفته و خیلی به حمید میرسید بعد از اون روز دیگه هیچ ترسی نبود اشكان وحمید هر وقت با هم خلوت میكردن بدون بهانه دستاشون دور كمر هم قفل میشد حمید كیر اشكان رو میگرفت و اشكان كون حمید رو نوازش میكرد و بعد دیگه حمید با بی میلی نمیرفت روی كون اشكان با همه وجودش و عاشقانه زیر اشكان میخوابید و اشكان عاشقانه حمید رو میكرد و اون قدر به حمید محبت میكرد كه همه فكر میكردن اشكان كونی شده و به خاطر این كه حمید به كسی نگه داره به حمید باج میده ولی هیچ كدومشون هیچ چیزی به هیچ كس نمیگفتن هنوز هم اشكان حمید رو میكنه و هروقت كه حمید رو میكنه با همه وجود بهش میگه دوستت دارم و حمید هم هروقت به اشكان كون میده پیش خودش میگه اگه اون شب اون فیلم رو نمیدیدیم از لذت كیر اشكان بهره مند نمیشدم اشكان سه ماه از حمید بزرگتره الان به سن بیست و هشت سالگی رسیدن ولی هنوز با همن و قصد دارن تا آخر عمر با هم باشن این داستان واقعی است و خاطره دوستی اشكان و حمید رو از زبون خودشون شنیدم و به داستان تبدیل كردم اونا هر دو از دوستای دوست پسر یكی از هم كلاسیام هستن ولی اسماشون رو عوض كردم امیدوارم خوشتون بیاد خیلی دوست داشتم من جای حمید بودم اشکان منو میکرد نوشته شروین

Date: August 23, 2018

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *