یه چن روزی بابا مامان رفتن شهرستان سر بزنن به خواهرم و قرار شد من و این یکی خواهرم بریم خونه خاله بمونیم این خواهرم مهسا اونموقع حدودن 17 سالش بود لاغراندام با پوست سفید خوشگل و سکسی خالم کارمند بود و شورهرخالم مغازه داشت یه روز مهسا و شوهرخالم تنها مونده بودن خونه میرم سره اصل ماجرا آروم لای درو وا کردم دیدم مهسا خم شده رو میزکامپیوتر و شلوارشو تا زانو کشیده پایین شوهر خالمم خم شده روش با یه دست کسشو میماله دست دیگشم تو موهاش بود مهسا چشاشو بسته و لباش باز بود و آه و ناله میکرد شوهرخالمم با یه حالت شهوتناکی تو گوشش یه چیزایی می گفت و کیرشو با فاصله جا میزد و آروم می کشید بیرون هیکل شوهرخالم سه برابر خواهرم بود و کیر واقعن کلفتی داشت ولی خواهرم حال میکرد خشکم زده بود نمیدونستم چکار کنم کم کم سرعت ضربات شوهرخالم تند تر و محکم تر و صدای ناله های خواهرم بلندتر و سکسی تر شد مثه فرفره کسه مهسا رو می مالید و مثه وحشیا میکردش حس میکردم الانه که میز خورد شه زیرشون قیافه شوهرخالم خیلی ترسناک شده بود مثه دیوونه ها موهای خواهرمو می کشید و محکم میزد رو باسنش مهسا از شدت فشار مثه لبو قرمز شده بود و لبه های میزو سفت گرفته بود خودشو تمام و کمال در اختیار شوهر خالم گذاشته بود و اون عوضی هم با بیرحمی خواهره ظریف و خوشگلمو مثه یه جنده می گایید زیره فشاره ضربات خشن شوهرخالم یهو پی مهسا چن تا جیغ زد و شدید ارضا شد طوری که پاش سست شد و لرزید شوهرخالمم که تو اوج شهوت بود دودستی کمره خواهرمو سفت گرفت و شروع کرد با سرعت تلمبه زدن و چن ثانیه بعد اونم ارضا شد و مثه دیو نعره زدو تا ته کیرشو کرد تو مهسا سرشو بیحال رو میز گذاشت و شوهرخالم کیرشو کشید بیرون و سرشو به باسن مهسا مالید بعد شلوارشو کشید بالا مهسا هم که از لذت ارگاسم و کلفتی کیر شوهرخاله هنوز حالش جا نیمده بود بیحال رو میزولو شده بود و تکون نمی خورد الان چن سال از این جریان میگذره ولی من هنوز نمیدونم اون کون کوچیک و ناز و سفید خواهرم چجوری کیره به اون کلفتی رو تو خودش جا میداد نوشته
0 views
Date: August 22, 2018